از جوشش اشک تا خروشِ انسانی

  • 1397/06/24 - 12:14
برخی ژست روشنفکری به خود گرفته اند که ای ملت! از چه روی در اشک و آه و ناله فرورفته‌اید؟ در پاسخ می‌گوییم که ما هم اهل خنده و نشاطیم و هم اهل اشک و ماتم! و این، دو رکنِ فطرت آدمیزاد است. ما بر حسین اشک می‌ریزیم چون اشک بر حسین، جوششِ عزت و انسانیت، و خروشِ شرف و غیرت است.

چرا برای امام حسین (علیه السلام) و شهدای کربلا اشک می‌ریزیم؟ چرا بر سر و سینه می‌زنیم؟

پاسخ:

- در سوگِ آزادگان نشستن، و همدردی و همدلی با نظربازان، پرتوی از هویت مردمان ایرانی در گذر تاریخ است. و حـ سین (علیه السلام) در نگاه آزادگان جهان، مظهر تمام و کمال آزادگی است. آن کسی که زیر سُمّ اسب رفت، ولی زیر بار ظلم نرفت. از همین روی: به رَغمِ مُدّعیانی که مَنع عِشق کنند، جَمال چهره‌ی او حجّت مُوَجّه ماست!
- یک دریاچه عظیم در عمق زمین را در نظر بگیریم. آبِ آن هرقدر که گوارا باشد، اما تا وقتی که نجوشد و به سطح زمین نرسد، سببِ احیای زمین نخواهد شد. اما آن چشمه‌ای که بجوشد و آب از آن بر زمین جاری شود، هر زمین مرده‌ای را زنده خواهد کرد. این اشک ریختن‌ها و این بر سر و سینه‌زدن‌‎ها همان جوشش است. جوششِ احساس، خروشِ عشق و فَوَرانِ غیرت... اشک باید بجوشد تا زندگیِ بشر را آباد کند و حق همین است که زبانی گویاتر از اشک وجود ندارد. اصولاً برخی چیزها هستند که جز با اشک نمی‌توان بیان کرد. اشک عصاره‌ی فطرت آدمی است.
- آنانکه در پی حذفِ اشک از جامعه‌ی ایرانی هستند، دانسته یا ندانسته به هویت این ملت، بلکه به هویت بشریت خیانت می‌کنند. اگر مردم ایران، در 8 سال دفاع مقدس دربرابر شرق و غرب ایستادند و حتی یک وجب از خاک خود را به دشمن ندادند، در اثر همین اشک‌ ریختن‌‌ها بود. خروشِ غیرت جوانان این سرزمین، در اثر همین مجالس روضه بود. پس طبیعی است که جیره‌خواران صهیونیسم، از سر خشم و غضب و کینه، عزای حسین را به باد فحش و ناسزا بگیرند.

نکته پایانی: ایرانیان باستانی هم در طول تاریخ، اهل سوگواری بودند. قابل توجه زرتشتیان و پیروان دوآتشه هخامنشیان که می‌کوشند ملیت را در مقابل مذهب قرار دهند. اسناد را بنگرید...

تولیدی

دیدگاه‌ها

مرحوم شیخ جعفر شوشتری: اما بعد؛ امروز که اینجا نشسته اید، هر کس ملاحظه حال دل خود کند. اگر می بینی هیچ نگفته و نشنیده دلت گرفته است، و گریه بر تو مستولی شده، و چنین حالتی در خود ملاحظه کردی، بشارت باد ترا که علامت ایمان است. ای برادران، بیائید با خودمان راست بگوئیم، که از روزی که مکلف شده ایم، و اظهار می کنیم توحید خدا را، و اعتقاد به نبوت نبی و امامت ائمه (علیهم السلام) را، تا به حال همه اینها را از روی لفظی گوئیم و حقیقتی از اینها در ما ظاهر نشده است، تمام بی حقیقت است و چه بسیار معلوم است که جسد بی روح، و پوست بی مغز، و ظاهر بی باطن، ثمری ندارد. بلی، به ندرت حقیقتی یافت می شود، و علامت او این حزن و اندوه است.

کانال تاریخ حقیقی ایران (نقد زرتشت و باستانگرایی) در تلگرام، مربوط به تیمِ ادیان‌‌نت: @n_bastan

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.