گرفتن فدک توسط ابابکر

  • 1392/07/12 - 13:33
وهابیون با بهره گیری از روایت جعلی و تمسک تخریف گونه از قرآن کریم می گویند: چون انبیاء ارث نمی گذارند ، فدک هم ارث فاطمه زهرا نبوده و به همین دلیل بود که ابوبکر آن را از وی پس گرفت !

وهابیون با بهره گیری از روایت جعلی و تمسک تخریف گونه از قرآن کریم می گویند: انبیاء ارث نگذارده و فدک ارث زهرا نبوده و لذا ابابکر آن را پس گرفته است!!!

پاسخ:
نبوت ارثي نيست. «الله أعلم حيث يجعل رسالته»[۱].

رسالت، نبوّت، امامت، اينها اموریست که به عصمت برمي ‏گردند، اينها ارثي نيست. اين ميراث کتاب ـ به معناي نبّوت ـ را ارث بردن نيست.
کتاب را پيامبر به امت ارث مي‏ دهد.

مثل اين‏که فرمود: «إنّي تارکٌ فيکم الثّقلين». از ارث به "ترکه" و "ما تَرَک" ياد مي‏ کنند.

ارث ، در تعبيرات ديني، به "ترکه" ياد شده است. ما هم تعبير عرفي‏مان اين است که: تَرَکه ميّت چيست؟

حضرت (ص) هم فرمود: «ميراث من قرآن و عترت است؛ "إنّي تارکٌ فيکم الثَقَلَين"، اين ترکه، اين إرث در بين شما هست». به اين معنا ، همه چيز براي همه امّت، چه ظالم، چه صالح، چه طالح ارث است.

وقتي که وجود مبارک زکريا (ع) از خداوند متعال فرزند مي‏ خواهد، چون طبق دو آيه، دو خصيصه‏ تلخ براي فرزندها ذکر شده، براي اينکه به آن دو خصيصه مبتلا نشود هم در آيه سوره مبارکه آل عمران به خدا عرض کرد: «و اجعله مِن لدُنکَ ذرّيةً طيبة» يعني فرزند طيب؛ و هم در آيه مبارکه سوره مريم عرض کرد: «و اجعله ربِّ رضيا».

در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبياء در آياتي مثل "يرثني و يرث من آل يعقوب" و "ورث سليمان داود"] اقوال متعدّدي است.

مثلا گفته‏ اند:
منظور از ميراث، نبوّت است.
منظور از ميراث، علم و حکمت است.
منظور از ميراث، مال است.
اين اقوال سه‏ گانه در قالب کتاب‏هاي تفسيري ـ مخصوصاً در جامع قُرطبي ـ آمده. 

بررسي اقوال سه‏ گانه :
اول : منظور ، نبوّت نيست؛ براي اين‏که نبوّت امر ارثي نيست؛ بر اساس آيه‏ «الله أعلمُ حيثُ يَجعَلُ رِسالَتَه» ارثي نيست. هيچکدام از انبياء ، نبوّت را از نبي قبلي ارث نبردند. سلسله انبياء ابراهيمي ـ عليهم ‏السلام ـ از وجود مبارک حضرت ابراهيم(ع) و انبياء بعدي، اين‏ها هر کدام بر اساس "اعطاء الهي" به نبوت رسيدند، نه اين که ارث برده باشند.

دوم : درباره علم و حکمت ـ که [فرموده ‏اند:] «العلماء ورثة الأنبياء» ـ اين سر جايش محفوظ است؛ که اينها وارثان انبياء هستند. براي اين‏که انبياء معلم کتاب و حکمت‏اند و اين‏ها هم علم و حکمت را از انبياء به ارث مي‏برند. اين هم اختصاصي به هيچ پيغمبري ندارد.

سوم : مي‏ ماند مسأله مال.

مسأله مال که قول سوم است اختصاصي به شيعیان ندارد، عده‏ اي، هم از اهل سنت و هم از قدما و از اصحاب ـ مثل «ابن ‏عباس» و ديگران ـ اين ارث را ارث مال دانسته ‏اند. ما بايد ببينيم که اين ارث، ارث مال است يا غير مال:
روايتي را «مرحوم کليني رضوان الله عليه» در کافي نقل مي‏کند که: انبياء درهم و دينار را به ارث نمي‏ گذارند، اين‏ها علم را به ارث مي‏ گذارند.

آنچه که محور نزاع بين دو فرقه است آن ذيلي است که جعل شده ؛ [يعني] "ما تَرَکناه صدقة". اين "ما تَرَکناه صدقة" را که اهل سنت نقل کرده اند سند ندارد و جعلي است و در جوامع روايي معتبر نيامده و در کتاب شريف کافي هم نيست. آنها اين را جعل کردند تا بگويند اين "فدک" و امثال فدک صدقه است؛ وقتي صدقه عمومي شد به بيت ‏المال مي‏ رسد؛ وقتي بيت‏ المال شد به حاکم وقت منتقل مي‏شود؛ و همين کار را هم کردند.
ما براي اين‏که ببينيم اين روايت درست هست يا نه،باید به بررسی متنی و سندی آن بپردازیم لذا می گوییم :

سند اين روايت : متن اين روايت به همين جمله ختم مي ‏شود که مرحوم کافي در کليني نقل کرده است که «الانبياء لا يوَرِّثون درهماً و لا دينارا». اين ها علم را ارث مي ‏گذارند. آن «ما تَرَکناه صدقة» در جوامع روايي معتبر نيست.

حجيت روايت: چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد، اولاً و بالذّات بايد بر کتاب خدا عرضه شود.

اين دو طايفه روايات است که هر دو را مرحوم کليني نقل کرد، بزرگان ديگر هم در جوامع روايي آورده‏ اند:
يک طايفه مربوط به عنوان "نصوص علاجيه" است که در کتاب‏هاي اصولي فراوان مطرح است، که اگر دو خبر معارض بودند چه بکنيم؟

حضرت فرمود که: "ما وافَقَ کتابَ الله" مي‏ شود حجت، و "ما خالَفَ کتاب الله فاضربوه علي الجدار" و مانند آن.

اين‏ها به عنوان "نصوص علاجيه" است که روايت‏هايي که معارض هم‏ هستند، معيار حجّت و لاحجّت يا ترجيح إحدي ‏الحجّتين، عرض بر قرآن کريم است.

طايفه ديگر رواياتي است که مطلق است چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد. وجود مبارک پيغمبر ـ عليه و علي آله آلاف التحية و السلام ـ و هم‏چنين ائمه ـ عليهم ‏السلام ـ فرمودند: «به نام ما حديث جعل مي ‏کنند؛ ولي به نام خدا آيه قرآن را نمي‎‏توانند جعل بکنند»... به نام ما روايات جعلي زياد هست. هر روايتي که از ما به شما رسيد بر کتاب خدا عرضه کنيد. اگر مطابق با کتاب خدا نبود و مخالف کتاب خدا بود، اين حجت نيست و حرف ما نيست.

«علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه» مي ‏فرمود: طبق همين روايت معلوم مي‏ شود که چيزهايي را به نام پيغمبر جعل کرده‏ اند. براي اين‏که اين روايت «ستکثر عَلَيّ القالَة» (2) يا صادر شده و يا صادر نشده. اگر صادر شده و پيغمبر(ص) فرمود به نام من دروغ جعل مي‏ کنند ،معلوم مي ‏شود احاديث موضوع داريم. و اگر اين روايت صادر نشده باشد همين دليل بر جعل است، براي اين‏که همين را از پيغمبر(ص) نقل کردند. لذا ايشان می فرماید: اين روايت چه صادر شده باشد چه صادر نشده باشد مضمونش حق است. يعني معلوم مي‏ شود که به نام پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ احاديثي جعل مي‏ کنند.

پس هر روايتي چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد بايد بر قرآن کريم عرضه شود. لذا اول ما بايد خطوط کلي قرآن را ارزيابي کنيم، بعد روايت را بر قرآن عرضه کنيم.
وقتي آيات قرآن را بررسي مي‏ کنيم، مي‏ بينيم که قرآن عمومات، اطلاقات و خصوصياتي دارد . هم عموم و اطلاقش شامل أنبياء و غير أنبياء مي‏ شود، هم آن‏چه که مخصوص أنبياء است. تمام اين اطلاقات از «أقيموا الصلاة»، از «کُتِبَ عليکم الصيام»، از مسأله جهاد، از مسأله حج، از مسائل امر به معروف و نهي از منکر، همه‏ تکاليف شامل أنبياء و معصومين ـ عليهم ‏السلام ـ مي‏ شود. البته آنها احکام مختصه هم دارند نظير وجوب نماز شب بر پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و مانند آن.
ولي:
يک : «يوصيکم الله في اولادکم» (3) اين‏گونه از عمومات مسأله ارث را تبيين مي‏ کند و شامل پيغمبر [هم] مي شود. همه اينها مشمولند...
دو : آيه سوره مبارکه احزاب که «اولوا الأرحام بعضُهُم اولي ببعض» که طبقات ارث را تبيين مي‏ کند شامل أنبياء هم مي ‏شود.
سه : قصه «وَرِثَ سليمانُ داود» (4) درباره خصوص نبوّت است.
چهار : اينجا هم «ولياً يرِثُني و يرِثُ من آل يعقوب»(5) ظاهرش، مال است. براي اين‏که "ارث نبوّت" يا "ارث علم" يا "ارث حکمت" قرينه مي‏ خواهد.
وقتي عرفاً گفتند ارث، يعني "مسأله‏  مال". فلان کس ارث برد، فلان کس وارث است يعني مال. درست است که مي ‏شود گفت فلان شخص وارث علم فلان کس است، وارث حکمت فلان کس است ولي مع القرينه است. با قرينه مي‏ شود ارث را در مسائل علم و حکمت مطرح کرد؛ ولي بي‏ قرينه همان مسأله ارث مال است . لغةً اين‏طور است، عرفاً اين‏طور است، اعتبار عقلاء اين‏طور است.
پس اين چهار دليل نشان مي ‏دهد که أنبياء همانند افراد ديگر مشمول اين عموم و اطلاقات‏ند.

مهم‏تر از همه استدلال صدّيقه کبري ـ سلام ‏الله عليها ـ در حضور همه مهاجر و انصار با اطّلاع وجود مبارک امام زمانش يعني علي بن ابي‏طالب ـ سلام الله عليه ـ است. حضرت باخبر بود که وجود مبارک صديقه کبري (س) چگونه دارند احتجاج مي‏ کنند. يکي از کساني که اين خطبه را حفظ کرد و نقل کرد زينب کبري ـ سلام الله عليها ـ بود که اين خطبه را حفظ کرده بود و براي ديگران نقل کرد. يکي از روات اين خطبه زينب کبري ـ سلام ‏الله ‏عليها ـ است.
ملاحظه بفرماييد که اين خطبه نوراني حضرت (س) از چند بخش تشکيل مي ‏شود و از چند جهت حضرت استدلال مي‏ کنند... بعد از حمد و ثنا و توحيد الهي و وحي و نبوت و... به مسأله ارث مي‏ رسند که خطاب به مهاجر و انصار ‏فرمود: «اَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَ اُغْلَبُ عَلى اِرثي؟

يا بن أبي‏قحافه! أفي كتاب الله ان ترث اباك و لا ارث أبي»؟ در قرآن آمده که تو ارث مي‏بري ولي من از پدرم ارث نمي‏برم؟

«لقد جئت شيئاً فريا. أفعلى عمد تركتم كتاب الله و نبذتموه وراء ظهوركم؟ اذ يقول: "و ورث سليمان داود"؟ و قال فيما اقتصّ من خبر يحيي بن زكريا اذ قال: «فهب لى من لدنك وليا، يرثني و يرث من آل يعقوب»؟ پس اين آياتي است مربوط به انبياء که ارث مي‏برند.

و همچنين «و قال: "و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض في كتاب الله" (6) و قال: "يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين" (7)  و قال: "ان ترك خيراً الوصيه للوالدين و الاقربين بالمعروف حقاً على المتقين"(8) و زعمتم أن لا حظوة لى و لا أرثُ من أبى؟! و لا رحم بيننا؟! أفخصّكم الله بآية اخرج أبي منها»؟ يک آيه‏ي خاصي داريم يا دليل مخصوصي داريم که پدرم ارث نمي‏گذارد؟
بعد هم آن جمله جگر سوز را فرمود که مسأله در و پيکر زدن با [مصيبت و دردناک بودنِ] اين جمله اصلاً قابل قياس نيست (تأثر و گريه استاد) ..
فرمود: شما هيچ دليلي نداريد که مرا از ارث، محروم کنيد مگر اينکه بگوييد معاذ الله ... نقل نکنم.

بعد در جمله‏ بعدي خطبه را ادامه مي ‏دهند تا آنجا که به مردم خطاب ‏کردند: «أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبي وَ اَنْتُمْ بِمَرْأىً مِنّي وَ مَسْمَعٍ وَ مُنتَدىً وَ مَجمَع» همه‏تان حاضريد مي‏ بينيد که ارث مرا دارند "هضم" مي ‏کنند.
شما در خطبه ۲۰۲ نهج‏ البلاغه مي‏بينيد وجود مبارک حضرت امير (ع) وقتي مي‏ خواستند حضرت زهرا (س) را دفن کنند رو کرد به قبر مطهر پيغمبر (ص) و عرض کرد: «السلام عليک يا رسول الله عني و عن ابنتک النازلة في جوارک و سريعة اللحاق بک، قلّ يا رسول الله عن صفيّتک صبري ...» تا به اين جمله که: «و ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علي هضمها...»
اين هضم همان است که در خطبه حضرت زهرا آمده ؛ «أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبي وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّي » همه‏تان مي‏بينيد در روز روشن دارند ارث مرا مي‏برند؟ اينجا هم حضرت فرمود: «ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علي هضمها ، فاحفها السؤال و استخبرها الحال...»
بنابراين اطلاقات حاکم است ؛ عمومات حاکم است ؛ دليل خاص درباره ارث انبياء حاکم است ؛ مهم‏تر از همه: تفسير و تبيين و تشريح صديقه کبري (س) حاضر است. و قبلاً هم گذشت که اگر وجود مبارک حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ يک مطلبي را بفرمايد مثل اين است که اميرالمؤمنين فرمود، امام باقر فرمود، امام صادق فرمود. معيار حجيت، عصمت گوينده است نه امامت او. اگر کسي معصوم بود قولش حجت است ديگر.

بنابراين اين تفسير که منظور از ارث، ارث مال است مي‏شود محکَّم. عمومات و اطلاقات هم حاکم‏اند و دليل خاص هم تأييد مي‏کند و تفسيري که از حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ شده است تبيين مي‏کند.

 

 

 

پي‏ نوشت‏ها :
۱. سوره انعام ـ آيه ۱۲۴
۲. يا «ستکثر بعدي القالة عليّ» يعني: « پيامبر اکرم ـ صلى الله عليه و سلم ـ فرمود: پس از من کساني که دروغ بر من مي‌بندند فراوان خواهند شد».
۳. سوره نساء ـ آيه ۱۱
۴. سوره نمل ـ آيه ۱۶
۵. سوره مريم ـ آيه‏هاي ۵ و ۶
۶. سوره انفال ـ آيه ۷۵.
۷. سوره نساء ـ آيه ۱۱
8-سوره بقره ـ آيه ۱۸
بر گرفته از درس تفسیر آیت الله جوادی املی ذیل آیه 6 سوره  مریم

دیدگاه‌ها

اين كه كسي از پيامبر ارث نمي برد با احاديث صحيح و اجماع صحابه ثابت است و هر يك از اين دو دليل قطعي است، لذا نمي توان گفت: اين با آيه، كه عام است، تعارض دارد و اگر عموميّت آيه را بپذيريم، باز هم حکم آن با اين دو تخصيص مي شود، حتّي اگر عام بودن آيه را دليل به حساب آوريم، ظني است كه قابليت تعارض با دليل قطعي را ندارد، چون ظن نمي تواند با امر قطعي معارض باشد و اين بدان دليل است كه اين روايت را اشخاص زيادي از صحابه در اوقات و مجالس مختلف روايت كرده اند و كسي از صحابه اين روايت را انكار نكرده، بلكه همه آن را پذيرفته و تأييد كرده اند، آري، به همين دليل كسي از همسران رسول الله - صلى الله عليه وسلم - در خواست ميراث نكرده اند و به طور عام هيچ كس از وارثان بر درخواست ميراث اصرار نورزيدند، هر كس ادعاي ارثيه كرد، وقتي حديث پيامبر - صلى الله عليه وسلم - را به او مي گفتند، از ادعايش دست مي کشيد و اين مسأله به همين حالت، در تمام دوران خلافت خلفاي راشدين استمرار يافت و علي در دوران خلافت خودش هيچ تغييري در اين باره به وجود نياورد و تركه ي پيامبر - صلى الله عليه وسلم - را كه هنوز وجود داشت، مانند باغ فدك تقسيم نكرد

این را با احادیث اهل سنت سنجیدید روایت جعل شده ارث نبردن انبیاء +تایید گرفتن از خلفا ؟+ادعای عجیب ارث نبردن همسران پیامبر سوال بنده این است چرا به دستور عایشه زیر پای حضرت رسول آن دو خلیفه دفن شدن این حق را عایشه از کجا بدست آورد که در خانه شوهر خود که 1/8 هوایی آن را ارث می برد آن دو را دفن کند و از دفن نوه حضرت رسول امام حسن مجتبی با آن وضعیت جلوگیری کند فکر نمی کنید مغلطه ای در کار بوده که این چنین بدعت های که در زمان خانه نشین بودناهل البیت علیهم السلام و خلافت آن سه اتفاق افتاده را با احادیث جعلی حجیت می بخشیده است اگر انبیاء ارث نمی برند پس چرا خداوند مقید کردن آیات ارث به غیر انبیاء را به عهده حدیث جعلی فرقه ی شما گذاشت این حقانیت را از کجا بدست آوردید؟از حدیث جعلیتان ؟شما خود طالب فدک حضرت فاطمه سلام الله علیه را جزو اجماع ندارید چگونه ادعای اجماع صحابه می کنید ؟ نگفته اید که اگر کسی از ادعایش دست بر نمی داشت خلفا با او چه می کردند شاید ابوذر را صحابی نمی دانید و از تبعید و شهادت او در تبعید گاه چیزی نشنیده اید ؟

دیگر اینکه حضرت فاطمه سلام الله علیها به تنهایی برای خواستن فدک اقدام ننموده اند که شما همراهی نکردن مولی علی علیه السلام را دلیل غیر حق بودن قول حضرت فاطمه می گیرید. به این استدلال که در فیلم از کتاب های خودتان آمده توجه کنید http://www.adyannet.com/news/1610

ودیگر اینکه به سوال آخر این فیلم http://www.adyannet.com/news/1605هم توجه کنید چرا این روایت به ابوبکر گفته شده و به حضرت فاطمه سلام الله علیه که ذی نفع بوده اند توسط پیامبر بیان نشده دروغ گو کیست ؟ عصمت الله الکبری و حجه الله علی الحجج یا کسی که مخالف اوست و بیشتر عمر خود را در جهالت کفرو شرک گذارنده است ؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.