طبق گفتار علمای اهل سنت، برخی صحابه ایمان نداشتند
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اسلام وقتی در سرزمین حجاز گسترش پیدا کرد که اکثر مردمان آن بتپرست بودند تا اینکه ندای پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در این سرزمین بلند شد و فرمود: «قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا»، بگویید نیست خدایی جز خدای یگانه، تا رستگار شوید؛ لذا آرام آرام دین اسلام در این سرزمین پیاده گشت و مردم به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ایمان آوردند، و پیامبر اسلام هم، هر کسی را که شهادتین را به زبان جاری میکرد، قبول میفرمود و آنان را تحت لوای اسلام مسلمان میدانست، هر چند برخی از افراد مغرض، اگرچه در واقع منافق بودند و شهادتین را در ظاهر و گفتار بر زبان خود جاری میکردند، و قلباً و باطناً ایمان نمیآوردند و مؤمن نبودند، اما با آنها هم همانند فرد مسلمان رفتار میکرد.
این موضوع در جامعه مسلمین فراگیر بود تا جایی که اصحاب هم از این قاعده مستثنا نبودند، بهخاطر اینکه برخی مسلمان واقعی بودند، مانند: سلمان فارسی، عمار یاسر، بلال حبشی و ... و برخی دیگر تظاهر به مسلمان بودن میکردند، اما باطناً دلِ خوشی از اسلام نداشتند. ما در این نوشتار، به نقل از کتب علمای اهل سنت، به برخی از افرادی که ایمان نداشتند و در ظاهر مسلمان بودند، میپردازیم و قضاوت را به عهده خوانندگان محترم میگذاریم.
در کتب علمای اهل سنت، مانند: طبقات ابن سعد، تاریخ ابن عساکر، کنز العمّال، کامل ابن اثیر و ... با دلایل فراوان بیان شده است که ابوبکر ایمان نداشته است، از جمله اینکه او در موارد بسیاری به پیامبر خیانت کرده است؛ مثلاً: در بین کسانی بود که با سپاه اسامه همراهی نکرد و از امر پیامبر تخلّف و سرپیچی کرد[1] و در قرآن هم خداوند میفرماید: «فَلا وَ رَبِّکَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّي يُحَکِّمُوکَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً.[نساء/65] به پروردگارت سوگند! که آنان اهل ایمان نمیشوند، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع و اختلاف دارند، به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کردهای، در وجودشان هیچ دلتنگی و ناخشنودی احساس نکنند و بهطور کامل تسلیم شوند.»
پس ابوبکر که از امر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سرپیچی کرده، از اینرو داخل در آیه است که آیه، ایمان را از کسی که نافرمانی امر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میکند، نفی کرده است؛ مضافاً بر اینکه کسیکه با سپاه اسامه همراهی نکند، لعن فرموده است.
سؤالی در اینجا مطرح میشود، این است که آیا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله کسی که ایمان داشته و مؤمن باشد را لعن میکند؟! لعن پیامبر صلیاللهعلیهوآله، با هیچ تأویل و تفسیری که اهل سنت نسبت به این قضیه میکنند، دفع نمیشود؛ همچنین دلایل فراوانی در کتب علمای اهل سنت وجود دارد که عمر بن خطاب هم ایمان نداشته و جالبتر اینکه خود به ایمان نداشتن خودش اعتراف و تصریح کرده است؛ مثلاً در ماجرای حدیبیه، واقدی از ابوسعید خدری و او از عمر بن خطاب نقل کرده که گفته بود: هیچگاه در نبوتّ محمد صلیاللهعلیهوآله مثل شکی که در روز حدیبیه کردم، شک نکردم.[2]
در کتب علمای اهل سنت با دلایل فراوانی آمده است که عثمان هم ایمان نداشته است و همین ایمان نداشتن او کافی است که مسلمانان که از اصحاب پیامبر هم در میان آنها بودند، خانه عثمان را محاصره کرده و او را کشتند[3] و خودشان روایت کردهاند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: امت من بر خطاء، اجتماع نمیکنند.[4] با این حساب، سؤالی طرح میشود که آیا مسلمانان که صحابه پیامبر هم بین آنها بودند، برای قتل یک مؤمن، اجتماع کرده و متّفق شدهاند؟ به نقل از عایشه روایت کردهاند، که او را به یهودی تشبیه کرده و فرمان به کشتن او داد و میگفت: این نعثل یعنی پیر خرفت را بکشید؛ او کافر است، خدا او را بکشد و بمیرد و محو و نابود گردد.[5]
سؤالی که مطرح میشود، این است که با این وجود، عثمان چگونه خلیفهای است که در بیت المال مسلمین غوطهور میشود و آن را میان خویشاوندان خود، از امویها و مروانیان توزیع و بذل و بخشش میکند و اکثر مسلمین در تنگنا زندگی میکنند؛ لذا برای صحت این موضوع، فقط کافی است به برخی از کتب علمای اهل سنت مانند: طبقات ابن سعد، استیعاب، ملل و نحل، تاریخ یعقوبی، و... مراجعه شود. او آنقدر جسارت به خود داد، که اموال بسیاری از بیت المال جمعآوری و اختصاص به خود داد؛ آمار و ارقام قابل توجهی را در مورد دارایی او نقل کردهاند[6] که هر صاحب عقلی را وادار میکند که او را لامذهب و بیدین و غیر مؤمن قلمداد کند؛ نتیجه اینکه طبق گفتار علمای اهل سنت در کتبشان، برخی از صحابه، مسلمان نبوده و ایمان نداشتند.
پینوشت:
[1]. الإرشاد، شيخ مفيد، كنگره شيخ مفيد، ج1، ص183 و 184؛ ملل و نحل، شهرستانی، مؤسسة الحلبی، ج1 ص21.
[2]. کتاب المغازی، واقدی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج2 ص607. «قَالَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيّ: جَلَسْت عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطّابِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ يَوْمًا، فَذَكَرَ الْقَضِيّةَ فَقَالَ: لَقَدْ دَخَلَنِي يَوْمئِذٍ مِنْ الشّكّ، ...»
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص129-158.
[4]. المحصول فی علم الاصول، فخر رازی، موسسه الرساله، ج4، ص97 و 147.
[5]. تاریخ طبری، طبری، دار التراث، ج4، ص459.
[6]. الطبقات الکبری، ابن سعد، دار صادر، ج3، ص76. «كَانَ لِعُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ عِنْدَ خَازِنِهِ يَوْمَ قُتِلَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَخَمْسُمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَخَمْسُونَ وَمِائَةُ أَلْفِ دِينَارٍ فَانْتُهِبَتْ وَذَهَبَتْ , وَتَرَكَ أَلْفَ بَعِيرٍ بِالرَّبَذَةِ , وَتَرَكَ صَدَقَاتٍ كَانَ تَصَدَّقَ بِهَا بِبَرَادِيسَ وَخَيْبَرَ وَوَادِي الْقُرَى، قِيمَةَ مِائَتَيْ أَلْفِ دِينَارٍ.»

دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/06/23 - 21:46
لینک ثابت
سلام علیکم. اجرتون با
افزودن نظر جدید