مباحث تاریخی
سنّت نبوی پس از رحلت جانگداز پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) با ممانعت شدید در عرصه نقل و نوشتار مواجه گردید و تا حدود یک قرن که بسیاری از حاملان و ناقلان حدیث از دنیا رفته بودند، ادامه یافت. بنابراین طبیعی است در چنین جو و فضایی، سنّت، جای خود را به بدعتها دهد؛ چنانکه خود پیامبر نیز چنین روزگاری را پیشبینی کرده بود.
نه تنها اجماع شیعه و عقیدهی مذهب شیعه بر آن است که حضرت مهدی از فرزندان امام حسن عسکری (علیه السّلام) که در سال 255 هجری بهدنیا آمده و افراد زیادی نیز آن حضرت را زیارت کردهاند، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز در این موضوع با شیعه اتفاق نظر دارند. از باب نمونه سبط بن جوزی و دیگران به این موضوع اعتراف کردند.
وقایع و اتفاقات بعد از رحلت رسول اکرم بسیار پیچیده و مرموزانه طراحی شده است. طراحان نقشه در اولین قدم انصار و مهاجرین را با طرفندهای مختلف و تطمیع، به سمت خود کشیدند و حضرت علی(علیه السلام) را با معدود یاران با وفایش تنها گذاشتند که البته همان مقدار کم ساکت ننشسته و اعتراض خود را اعلان نمودند.
چهره سازی از خلفا به بهانههای واهی، کاری شده که طرفداران مکتب خلفا از بدو رحلت رسول خدا تاکنون به آن اشتغال دارند. آنها برای مقدس جلوه دادن چهره خلفا به روایاتی تمسک میکنند که علاوه بر واهی بودن آنها، احتمال جعلی بودنشان بسیار است. علاوه بر آن هرگز این روایات، چهره سیاه مکتب سقیفه را پاک نمیکند.
یکی از مباحثی که در بین برخی از برادران اهل سنت به عنوان فضیلت نقل میشود، دفن شدن رسول خدا در حجره عایشه است. بر فرض اینکه دفن شدن رسول خدا در خانه کسی برای آن شخص فضیلت آورد، آیا این سخن درست است؟ آیا واقعا رسول خدا در خانه عایشه دفن گردیده است؟ یا اینکه حضرت رسول در ملک شخصی و منزل خویش به خاک سپرده شده است؟
ابوحنیفه پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت است. یحیی بن حمزه از بزرگترین فقهای حنفی مذهب از ابوحنیفه نقل کرده که وی میگفت: «اگر شخصی قاطری را به نیّت قربةالی الله عبادت کند، اشکالی بر او نیست. جالب است که وهابیت اینگونه فتاوا را نادیده گرفته و به موضوع توسّل که نزد شیعه و سنّی مورد اتفاق است، اشکال میکنند.
با اینکه آیات متعددی از قرآن کریم در حرمت شراب و نکوهش شرابخواران است اما یزید بن معاویه در دوران خلافت پدرش و در سفر حج پس از رفتن به مدینه منوّره در کنار حرم نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و در ملاء عام، سفره شراب گستراند و چون خبردار شد ابن عباس و حسین بن علی قصد اعتراض به او دارند، دستور داد تا شراب را از سفره بردارند.
از جمله راهکارهای ضد شیعی در خدشه و شبههسازی برای عزاداران حسینی (علیه السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی همچون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیدهاند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکهی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبههافکنیهای گوناگون به تبرئه یزید پرداختند.
از جمله بدعتهایی که توسط عمر بن خطاب در دین گذارده شد، تحریم متعه بود این در حالی است که روایات متعدد کتب اهلسنت و عمل صحابه در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دوران خلافت ابوبکر و بخشی از دوران عمر بن خطّاب و حتی پس از آن، نظر شیعه در حلّیت متعه را تایید میکند، امّا عمر بن خطّاب آن را تحریم کرد.
عدهای از مسلمانان با اجازه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از مکه به سرزمین حبشه هجرت کردند و در سال هفتم هجری به مدینه بازگشتند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در فضیلت آنان میفرماید: مهاجرین از مکه به مدینه یک بار هجرت کردند و برای مهاجرین به حبشه (اهل سفینه)، دو هجرت محسوب میشود.
شأن حفظ دین از شئونی است که میتوان برای امام معصوم مطرح کرد.بدین معنا که امام معصوم باید به لحاظ سیاسی واجتماعی به گونهای رفتار کند که نگذارد دین نابود شود بنابراین براساس سیره و سخنان معصومان این شأن و وظیفه به گونههای مختلف انجام میشود.
در جریان شکل گبری و استحکام دین مبین اسلام جنگهای بسیاری رخ داده است، ولی آنچه که حائز اهمیت است، تفاوت دیدگاه رسول خدا با خلفای بعد از اوست. حضرت رسول نهایت رافت و مهربانی را نشان می داد و از اسلام یک چهره ایی زیبا به نمایش میگذاشت تا بتواند افراد بیشتری را به اسلام گرایش دهد. برخلاف جنگهایی که برخی از صحابه انجام دادند.
مواضع علمای اهل سنت، در مورد اتفاقات پس از رحلت رسول خدا متفاوت است؛ آنها یا باید بگویند خلفا و مسلمانان صدر اسلام، مورد غضب الهی هستند، یا باید روایات صحیح فضایل را تکذیب کنند و یا باید اتفاقات پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را منکر شوند، تا این ننگ را از چهره غاصبین پاک کنند.
بزرگان اهل سنت به خوبی چهره ابن تیمیه را شناخته و با مطالبی که در کتابهای خود آوردهاند درباره او افشاگریها نمودهاند. از باب نمونه «شوکانی» در معرفی محمد بخاری حنفی میگوید: «محمد بخاری حنفی از ابنتیمیه بسیار متنفر بود تا جایی که در مجلسش تصریح میکرد که هر کس ابنتیمیه را «شیخ الاسلام» بداند کافر است.