جنایات و هتاکی‌های یزید

  • 1396/12/13 - 14:52
از جمله راه‌کارهای ضد شیعی در خدشه و شبهه‌سازی برای عزاداران حسینی (علیه السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی همچون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیده‌اند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکه‌ی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبهه‌افکنی‌های گوناگون به تبرئه یزید پرداختند.

مخالفین شیعه برای خدشه و شبهه‌سازی برای عزاداران امام حسین (علیه‌السّلام)، از جنایتکار پلیدی هم‌چون یزید بن معاویه رفع اتهام کرده و به او وجهه می‌بخشند؛ در همین راستا با شبهه‌افکنی‌های گوناگون به تبرئه یزید پرداخته و انگشت اتّهام را از او برداشته‌اند و مقصر فاجعه کربلا را دیگران دانسته‌اند و یزید را ناراضی به این کار.

این در حالی است که در داستان روبرو شدن یزید با سرهای بریده‌ی شهدا و اسیران اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) تاریخ چنین گزارش داده است:
«گروهی که همراه اسیران کربلا از کوفه به شام آمده بودند، پس از ورود به شهر، سر بریده امام حسین (علیه‌السّلام) را به مسجد دمشق بردند. مروان بن حکم گفت: چه کار کردید؟ گفتند: هیجده نفر از مردان بنی‌‌هاشم به میدان آمدند و ما هیچ‌یک را زنده نگذاشتیم، این هم سرهای بریده و اسیران آنان. مروان ناراحت شد و مجلس را ترک کرد. برادرش یحیی بن حکم همین پرسش را طرح کرد و همان پاسخ را شنید؛ او در پاسخ گفت: در قیامت بین خودتان و محمّد جدایی افکندید، من هیچ‌گاه با شما در کاری همراهی نخواهم کرد. او با گفتن این سخنان مجلس را ترک کرد تا این‌که اسیران و سرهای بریده را نزد یزید بردند و او را از آنچه اتفاق افتاده بود، آگاه کردند. هند دختر عبدالله بن عامر بن کریز، همسر یزید چون گزارش شهادت و اسارت اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را شنید از حرمسرا بیرون آمد و وارد مجلس یزید شد و با دیدن سر بریده امام حسین (علیه‌السّلام) ندبه کرد و نوحه سر داد. سپس یزید دستور داد مردم وارد قصرش شوند تا فتح و پیروزی بزرگش را تماشا کنند، سر بریده را مقابلش گذاشته بود و با چوب به دندان‌های امام جسارت می‌کرد، یکی از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نام ابوبرزه اسلمی که در مجلس حاضر بود اعتراض کرد و گفت: چوب را از لب و دندان‌های حسین (علیه‌السّلام) برادر که خودم دیدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) لب‌های حسین (علیه‌السّلام) را می‌بوسید، ای یزید قیامت خواهد آمد و شفیع تو ابن زیاد خواهد بود و شفیع حسین (علیه‌السّلام) جدّش پیامبر خدا.»[1]

پی‌نوشت:

[1]. «عن أبی مخنف قال: حدّثنی أبو حمزة الثّمالیّ عن عبدالله الثّمالیّ عن القاسم بن بخّیت قال: لمّا أقبل و فد أهل الکوفة برأس الحسین دخلوا مسجد دمشق فقال لهم مروان بن الحکم: کیف صنعتم؟ قالوا: ورد علینا منهم ثمانیة... .» تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 341.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.