احکام وآموزه های بهائی

پیامبرخواندهی بهائیت که بهائیان احکام و تعالیم ساختگی وی را نیاز روز جامعهی بشری میدانند، در یکی از احکامش، بهائیان را امر کرده است که برای حمام، در آب دست نخوردهای داخل شوند. اما با توجه به افزایش جمعیت و کمبود منابع آبی، مدعی به روزرسانی ادیان، احکامی چگونه چنین حکم غیرعلمی و عملی برای مردم جهان به ارمغان آورده است؟!

پیامبرخواندهی بهائیت در کتاب اقدس خود، پرداخت یک سوم از دیات را به عنوان یکی از منابع درآمدی بیت العدل معرفی کرده است. اما جالب است بدانیم که در تناقضی آشکار، در سه بند قبل این کتاب، تمام دیهی زنا را به عنوان یکی از دیات پرداختی به بیت العدل تخصیص داده بود! اما آیا بهاء از عقیدهی خود برگشت یا گفتار قبلی خود را فراموش نمود؟!

بهائیان در توجیه مجازات نقدی و غیربازدارندهی بهائیت برای زناکار، سختگیری اسلام در اثبات زنا را دلیل بر عدم تعیین مجازات برای زناکار در اسلام معرفی کردهاند. این در حالیست که در بهائیت هم نمیتوان به صرف اتهام، زناکار را مجبور به پرداخت جریمه نقدی کرد. از طرفی؛ کیفیت و میزان بازدارندگی مجازات، در مقدمات اثبات جرم تأثیری نخواهد داشت.

پیشوایان بهائیت در شعار، جزای هر جرمی را بخشش مجرم دانسته و هرگونه مقابله به مثل یا انتقام را مذموم برشمردهاند. این در حالیست که بر خلاف این شعار، حکم به حبس و تبعید و داغ نهادن بر پیشانی دزدها دادهاند. از طرفی، در حالی بدون ذکر شرایط حکم اسلام در برخورد با دزد را بهانهی حکم غیرعقلی خود معرفی میکنند که دلیل نسخ اسلام را قوانین قدیمیاش میدانند!

جزای زناکار در بهائیت، پرداخت 9 مثقال طلا به بیت العدل تعیین و حکمی برای زنای با زن شوهردار بیان نشده است. با این حال، کسی که استطاعت مالی دارد، چه مانعی وجود دارد تا زنان و دختران را به ورطهی بیعصمتی نکشاند؟! در جامعهای که ارزش ناموس، پرداخت 9 مثقال طلا باشد، دیگر چه کسی از دستبرد اشخاص پولدار و شهوتپرست در امان خواهد ماند؟!

یکی از احکام ساختگی دینسازان بهائیت که اغنام البهاء آرزوی اجرای آن را در جامعهی بشری دارند، حکم تعبید و حبس و داغ نهادن بر پیشانی دزدها در این فرقه است. اما چگونه میتوان ادعای رحمانی بودن و مخالفت بهائیت با خشونت را پذیرفت در حالی که پیامبرخواندهی این فرقه، بدون فرق گذاشتن میان دزدها، چنین احکامی صادر کرده است!

از جمله احکام اُمّ الکتاب بهائیان یعنی کتاب اقدس، حکم به نتراشیدن موی سر و وجوب کوتاه کردن هفتهای ناخنها میباشد. اما همانگونه که شاهدیم پیشوایان این فرقه به این احکام پایبند نبوده و گویا با بیان پیش پا افتاده ترین مسائل و با نگارش سیاهمشقهای این چنینی، تنها دفترهای به اصطلاح وحیانیشان را پُر کنند.

بهائیان در حالی مدعی میشوند که احکام 1400 سال پیش اسلام نمیتواند جوابگوی نیاز امروز بشر باشد که پیشوایان این فرقه احکام و آموزههای خود را نیز از سایر ادیان کپیبرداری ناقص کردهاند. اما اگر احکام اسلامی متناسب با جامعهی امروز نیست، پس چرا به طور مثال پیشوایان بهائیت به جای یک کعبه، دو کعبه برای انجام حج بهائی تعیین کردهاند؟!

مبلّغان بهائی موضوع ازدواج با محارم در بهائیت را تهمتی از سوی مخالفین خود معرفی نموده و توصیههای اخلاقی پیشوایان خود، در خواص ازدواج با جنس بعید را دلیل بر حرمت ازدواج با محارم در بهائیت میگیرند. اما با توجه به اینکه تا کنون هیچ نصّی از سوی رهبران بهائی در رد ازدواج با محارم صادر نشده، چگونه میتوان این ازدواج را تهمت به بهائیت دانست؟!

رهبران بهائیت با دست گذاشتن روی نقاط ضعف جامعه تلاش دارند تا فرقهی خود و تعالیم ساختگی و کپیبرداری شدهشان را حلّال المشاکلِ مشکلات عالم معرفی کنند، غافل از آنکه به جز سخنرانی و بیانیههای زیبا، نه تنها راهکاری برای عملی شدن این تعالیم ارائه ننمودهاند؛ بلکه حتی خود نیز در عمل، به این شعارها پایبند نبودهاند.

پیشوایان بهائی در حالی فیض الهی را منحصر در ارسال پیامبران و تجدید ادیان میدانند که مدعی پیامبری بهائیت در کتاب اقتدارات، خود را آخرین پیامبر معرفی کرده و هر مدعی پس از خود را دروغگو دانسته و در کتاب اقدس، بعثت پیامبری تا هزار سال پس از خود را غیرممکن دانسته و عبدالبهاء نیز هر روز این هزار سال را هزار سال دانسته است.

بهائیان مدعیاند احکام 1400 سال پیش اسلام نمیتواند جوابگوی نیاز امروز جامعهی بشری باشد. اما به راستی چگونه اسلام نمیتواند جوابگوی هزار سال پس از خود باشد در حالی که پیامبرخواندهی بهائی (با آنکه زمان ادعای پیامبریاش بسیار شباهت به اوایل ظهور اسلام داشته)، مدعی خاتمیت برای مسلک خود شده است؟!

پیشوایان بهائیت یکی از تعالیم بدیع خود را که پیشرفت و ترقی بشر را در گرو آن دانستهاند، نیاز بشر به دین و تأییدات معنوی به وسیلهی روحالقدس معرفی کردهاند. این در حالیست که نیاز انسان به معنویت و فردی الهی که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که هر انسان آزادهای آن را میپذیرد و در تمامی ادیان وجود داشته است.

در حالی که پیامبرخواندهی بهائی، علم پیشوایان الهی را خطاناپذیر و متصل به منبعی الهی دانسته، متون پیشوایان بهائیت دارای اشتباهات فاحشی بوده که سرکردگان بهائیت ناچار به اصلاح آنها شدهاند. در یک نمونه، پیشگویی عبدالبهاء دربارهی تحقق صلح عمومی و برپا شدن سلطنت بهائی در سال 1957 میلادی، با عبارات مبهمی جایگزین شده است!