عرش پروردگار یا مقعد حسینعلی نوری؟!

  • 1398/02/03 - 22:02
پیامبرخوانده‌ی بهائیت، با خدا دانستن خود و تشبیه مکان‌هایی که در آن‌ها سکونت داشته به عرش پروردگار، حکم به ساخت زیارتگاه در مکان‌هایی که در آن‌جا سکونت داشته، داده است. لذا مردم مسلمان و مسئولین کشورمان باید هوشیار باشند تا مبادا محل‌های سکونت پیشوایان بابیت و بهائیت در ایران، به عنوان معابد شرک و مراکز فعالیت ضداسلامی، دایر شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دستورات پیامبرخوانده‌ی بهائیت، حکم به ساخت زیارتگاه و یا عبادتگاه در مکان‌هایی است که در آن‌جا سکونت داشته است: «و ارفعن البیتین فی المقامین و المقامات التی فیها استقر عرش ربّکم الرّحمن کذلک اخبرکم مولی العارفین [1]؛ بلند سازید دو خانه را در دو جا و جاهائی که برقرار شده است در آن جاها تخت پروردگار شما که بخشنده است. چنین فرمان می‌دهد شما را مولای دانایان».
اما در بررسی این حکم حسینعلی بهاء، ذکر سه نکته لازم است:
اول: در کتاب ملحقات اقدس، در خصوص مکان‌هایی که جناب بهاء از آنان نام برده و بهائیان می‌بایست در آن‌جا بنایی بسازند، می‌خوانیم: «درباره‌ی بیتین (دو خانه‌ی) حضرت بهاءالله می‌فرمایند: بیت اعظم در بغداد و بیت نقطه (علی‌محمد شیرازی) در شیراز مقصود است هریک را که حج نمایند کافی است. حضرت ولی امرالله درباره‌ی المقامات التی فیها استقر عرش ربّکم می‌فرمایند: و مقامات دیگر به اختیار اهل آن بلد (شهر) است. هر بیتی (خانه‌ای) را که محلّ استقرار شده مرتفع نمایند یا یک بیت را اختیار کنند. مؤسسات امری با شواهد و اسناد لازمه، اماکن متبرکه به حضرت بهاءالله و حضرت اعلی را مشخص و حتی المقدور ابتیاع (خریداری) و تعدادی را به صورت اولیه تعمیر نموده‌اند».[2] بنابراین بهائیان می‌بایست در شیراز، بغداد، تهران، بدشت، سلیمانیه، استامبول، ادرنه، عکا، حیفا و هر آن‌جا که چند صباحی مدعی پیامبری بهائیت در آن مسکن گزیده است، عبادتگاه و زیارتگاهی بنا نهند.
دوم: در این عبارت کتاب اقدس، پیامبرخوانده‌ی بهائیت با صراحت گفتار، ادعای خدایی خود را مطرح کرده و خویشتن را خدا و مقعد خویش (جایگاه خود در آن شهرها) را عرش پروردگار یکتا دانسته است! ادعایی غیرقابل تأویل که بارها توسط پیشوایان بهائیت به آن تصریح شده و راه هرگونه توجیهی نسبت به آن مسدود است؛ همچنان که عبدالبهاء در این خصوص گفته است: «... چه که این ظهور اعظم، نفس ظهورالله است، نه به عنوان تجلی و مجلی و نور این نیز قدم را اشرافی و غروبی نیست».[3]
این در حالیست که خدای تعالی، هرگونه ادعای خدایی و دعوت به خود را از جانب فرستادگان خویش، رد فرموده است: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ [آل‌عمران/79]؛ برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید! بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آن‌گونه که کتاب خدا را می‌آموختید و درس می‌خواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)».
سوم: با در نظر داشتن این حکم پیامبرخوانده‌ی بهائیت، مردم مسلمان و مسئولین مربوطه‌ی کشورمان باید هوشیار باشند تا مبادا محل‌های سکونت پیشوایان بابیت و بهائیت در ایران، به عنوان معابد شرک و مراکز فعالیت ضداسلامی و ضد انقلابی تشکیلاتِ صهیونیستی بهائیت، دایر شود. اتفاقی که در خصوص خانه‌ی پدری پیامبرخوانده‌ی بهائی در تهران به وقوع پیوست و این خانه‌ی به عنوان اثر ملّی در ایران به ثبت رسید.[4] مکانی که تشکیلات بهائیت بی‌تاب ساخت چنین معبدی در آن است تا به محض غفلت و یا کُرنش مسئولین، این خانه و اطراف آن را به مکان بزرگ تبلیغی برای بهائیت تبدیل سازند.

پی‌نوشت:
[1]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 125-124، بند: 133.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس (ملحقات)، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 207، فقرات: 29 و 32 و یادداشت شماره 54.
[3]. ر.ک: نصرالله رستگار، تاریخ صدرالصدور، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 104 بدیع، ص 26.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: خیال خام بازگشایی خانه‌ی بهاءالله در تهران

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.