انحرافات، بدعتها

02/04/1393 - 13:27

با نگاهی عمیق در می‌یابیم که لفظ قطب در واژگان تصوف، همان جنبه‌ی معنوی امام است که صوفیان در زمان ما برای توجیه این عقیده و کم‌رنگ کردن این دوگانگی، قطب را نائب امام معرفی می‌کنند که البته همین اعتقاد هم از نظر عقاید شیعی، بی‌پایه و اساس است.

02/02/1393 - 10:00

می‌بینیم که مخاطب آیه، اهل کتابی هستند که بر دین خود استوار بوده و پس از یافتن حق به اسلام روی آوردند و باز ثابت قدم مانده‌اند. با این وجود متصوفه سعی دارند خود را مصداق (اولئک) بنامند و اجر مرتین را برای زهد و فقر خویش اثبات کنند.

02/01/1393 - 22:39

در احوالات اقطاب و بزرگان تصوف که مذهب عامه داشته‌اند، کراراً دیده می‌شود که وصیتی در مورد جانشینی داشته و شخصی را معرفی کرده‌اند. آیا این پارادوکسی بین اعتقاد و اعمال ایشان در مسئله‌ی بعد از رهبر و جانشینی نیست؟!

02/01/1393 - 05:00

ابوالمفاخر یحیی باخرزی می‌نویسد: کسی را که جوان باشد، یا دست و پای درست باشد و او به قوت باشد، او را گدایی حرام باشد و سوال از خلق حلال نباشد.

01/27/1393 - 12:21

بدعت سماع در تصوف بنابر نقل خودشان که در کتاب‌هایشان آورده‌اند، از ایشان تلفات بسیاری گرفته و این مَثَل را برای انسان تداعی می‌کند که: ناگهان بانگی برآمد، خواجه مُرد!

01/26/1393 - 12:15

ما صوفیان برای بدعت سماع، از روش اسلاف و گذشتگان خود حجت اقامه می‌کنند و گویا آن را دلیل شرعی بر این بدعت می‌دانند. هُجویری می‌نویسد؛ درویشی گفت: من ده سال است تا قرآن بجز اندر نماز به قدر جواز نخوانده‌ام و نشنیده، گفتند: چرا؟ گفت: ترس آن را که بر من حجت شود

01/25/1393 - 23:07

دعب سران تصوف این بوده که توجیهات فراوانی در رابطه با اعمال خود ارائه دهند، چه این توجیهات صحیح باشد و چه نامعقول و بدور از تحقیق. اما چیزی که مهم به نظر می‌رسد، اینست که صوفیان در این دوران وفور اطلاعات، در مقابل اعمال بزرگانشان مغفول نباشند و از ایشان سند و مدرک معتبر و قابل دفاعی در چهارچوب شرع مقدس طلب کنند.

01/24/1393 - 12:10

کاشانی انجام این بدعت را فرصتی مغتنم برای مبتدیان مسیر سیر و سلوک معرفی می‌کند که در پی مستی و بی‌خودی حاصل از آن راه پر پیچ و خم و صعب العبور عرفان را یکشبه و در مراسم رقص و آواز طی کنند! زهی خیال باطل!

01/23/1393 - 22:53

صاحب نظران صوفیه درباره‌ی سماع می‌نویسند: سماع این قوم روزگار ما اسمی است بی‌معنی و کالبدی بی‌روح و رسمی است بی‌حقیقت. نی صورت سماع صدیقان دارد و نی معنی پاکان.

01/22/1393 - 13:29

جنید بغدادی جواز رقصیدن و سماع را به فعل بندگان در حضور خداوند نسبت می‌دهد و طرب و مستی دنیا را یادآور آن ساعت دانسته و به این ترتیب سماع را مباح معرفی می‌کند.

01/21/1393 - 22:14

سماعی که در تصوف به پایه‌ی برخی حالات عرفانی تبدیل گردیده، از منظر قرآن کریم راهی است که مردم را از مسیر و صراط مستقیم دور می‌سازد و بین حق و ایشان فاصله می‌اندازد.

01/20/1393 - 20:54

رقص سماع بارزترين نشان صوفي‌گري به شمار آمده، همواره مورد گفت و گوي فراواني بوده و نزاع‌هاي بسياري برانگيخته است. گروهي با تمسک به آياتي از قرآن کريم که مشتقات واژه "سمع" را به‌کار مي گيرند و از کساني که گوش شنوايي براي سخنان حق ندارند، نکوهش مي‌کنند، در جست‌وجوي دليلي شرعي براي حليت سماع برآمده‌اند.

01/18/1393 - 18:09

صوفيه براي اقطاب خود کراماتي ذکر مي‌کنند و آن را دليل بر حقانيت ايشان مي‌دانند و حال آنکه بزرگان متقدم صوفيه با رد اين نکته، ملاک برتري و حقانيت کسي را توجه به آداب شرعي و اهميت دادن وي به اوامر و نواهي الهي مي دانند.

12/26/1392 - 23:42

یکی از مسائل مهم در دین مقدس اسلام، حفظ حرمت مسلمین و عرض و آبروی مؤمنین است. آبروی انسان مؤمن مانند خون او محترم است و فقط خداست که صاحب جان و مال و آبروی همه است و کسی حق ندارد عرض کسی را هتک کند یا آبروی خود را بریزد.

صفحه‌ها