احکام وآموزه های بهائی
بهائیان پیمودن راه برای زیارت قبور را جایز نمیدانند. این حکم بهائیان، از وهابیت گرفته شده و به نوعی همسویی با استعمارگران است؛ زیرا مقصود اصلی، جلوگیری از زیارت قبور ائمه اطهار میباشد؛ به علاوه عبدالبهاء که معتقد است زیارت اولیای حق پسندیده است، در نتیجه پیمودن مسافت، که مقدمهی آن هست، باید همین حکم را داشته باشد.
از جمله احکام بهائیان، حکم مجازات شخصی است که خانهای را آتش زده که باید او را سوزاند و همچنین در مورد کسی که شخصی را کشته، میتوان از قصاص وی صرفنظر کرد و او را به حبس اَبَد محکوم نمود. این احکام با اشکالاتی مواجه است، از جمله اینکه در این حکم، بین قتل و سوزاندن خانه، فرق گذاشته نشده و سوزاندن نمیتواند مجازات آتشزننده باشد.
از جمله احکام تأمل برانگیز بهائیت، حکم ایشان برای سارق است، مرحلهی اول: تبعید، مرحلهی دوم: زندان، مرحلهی سوم: گذاردن علامتی در پیشانی او. این حکم با اشکالاتی مواجه است از جمله: 1: حکم کلی بیان شده 2: برای زنان مجازات مشخص نشده 3: داغ زدن بر پیشانی در هیچ دینی سابقه نداشته و... که الهی بودن این حکم و آئین زیر سؤال میرود.
یکی از تعالیم بهائیت، تعلیم الفت دین است که بهائیان مدعیاند باید در دین الفت و محبت وجود داشته باشد و اگر چنین نباشد، دینی وجود ندارد. با نگاهی گذرا به بابیت میبینیم که بنیانگذار آن به این تعلیم اعتقادی نداشته و علاوه بر آن دستور جنگ و قتل و... صادر کرده است. پس بابیت دین نمیباشد و بهائیت نیز چون در ادامهی بابیت است، دین نیست.
تقسیم ارث در میان بهائیان، از احکام تأمل برانگیز این فرقه است که توسط رهبر این فرقه صادر شده، در این حکم سهام مخصوصی برای معلّمِ میّت و نهاد رهبری بیتالعدل در نظر گرفته شده است. این در صورتی است که اشخاص درجه یک نظیر پدربزرگ در رتبهی بعد از بیتالعدل قرار دارند؛ در کل میتوان گفت که این حکم صرفا کسب درآمدی برای رهبران بهائیت است.
یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد و این الفت و محبت نه تنها نسبت به خود بهائیان، بلکه باید نسبت به غیر بهائیان نیز وجود داشته باشد. اما با کمی دقت در منابع بهائیان میبینیم که بهائیان نه تنها نسبت به دیگران الفت و محبت نداشتند، بلکه بین خودشان بر سر جانشینی، اختلاف داشتهاند...
از جمله احکام عجیب بهائیان تجویز رِبا توسط سران این فرقه است؛ این حکم مسلک بهائی با اشکلاتی مواجه است از جمله اینکه: ربا مانع احسان و نوع دوستی میشود. همچنین ترویج ربا با عث رکود در اقتصاد میشود، چون تمایل به تجارت کم میشود. و نیز ربا موجب افزایش اختلاف طبقاتی و باعث فساد اقتصاد میشود و جامعه را به زوال میکشاند.
بهائیان به حکم تقلید در مذهب شیعه خُرده میگیرند و آن را باطل میدانند؛ در جواب میگوییم: تقلید از متخصص در جوامع امروزی بسیار ضروری است. بهائیان خود از پیامبر دروغینشان کورکورانه تقلید میکنند، بعلاوه اینکه دستورات رهبرشان بسیار ناقص و محدود است و به بیدینی میانجامد، در نتیجه این تعلیم، همنوایی با استعمار در جهت تضعیف علماء است
یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت، صلح عمومی و محکمهی کبرای بینالمللی است تا هرگونه اختلاف، درگیری، دعوا و نزاعی در جهان پیش آمد، برای حل و فصلش به این محکمهی کبرائی مراجعه کنند تا صلح عمومی برقرار شود. اما با کمی دقت در منابع بهائیان میبینیم که درگیری، نزاع و دعوا بین آنها بوده و سران بهائی، خودشان نیز به این اصل عمل نکردهاند.
یکی از مباحثی که در بهائیت مطرح است و در عمل با گفتار بهائیان متناقض است، بحث عدم مداخله در امور سیاسی میباشد. رهبران بهائیت در گفتههایشان پیروان خود را به مداخله نکردن در امور سیاسی سفارش میکنند و میگویند هرکس در امور سیاسی مداخله کند، بهایی نیست و از بهائیان به شمار نمیآید. اما در عمل خلاف این را شاهد هستیم.
یکی از تعالیمی که بهاییان بسیار روی آن تبلیغ میکنند، تساوی حقوق زنان و مردان است؛ اما با کمی دقت خلاف این ادعا را مشاهده میکنیم. از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد که در بهاییت زنان حق ندارند عضو بیت العدل باشند. زنان و مردان در سهم الارث متفاوت هستند. مهریه زن روستایی نوزده مثقال نقره هست در حالی که مهریه زن شهری نوزده مثقال طلا میباشد!
یکی دیگر از تعالیم فرقه ضالّه بهائیت، سفارش رهبران این فرقه به پیروان خود مبنی بر، مداخله نکردن در امور سیاسی میباشد. اما چرا چنین تعلیمی توسط رهبران بهائی تشریع شده و چرا پیروان این فرقه در ایران به این تعلیم دین دروغین خود، عمل نمیکنند؟! رهبران بهائی برای پنهان کردن سوء پیشینه شرمآور خود که حاکی از تشکیل این فرقه نامشروع در آلودهترین..
یکی از تعالیم مسلک بهائی که ادعا دارند بدیع است (یعنی قبل از ایشان هیچ دین و آیینی به آن نپرداخته و ابتکار بهائیت است)، وحدت اساس ادیان است؛ با این استدلال که اساس همه ادیان، اعتقاد به خداوند یگانه و زندگی بعد از مرگ و توجه به اخلاق پسندیده و نیکو و کمالات عالیه انسانی است. بنابراین، اساس همه ادیان الهی یکی است و فقط در احکام و فروعات تفاوت...
حسینعلیبهاء میگوید باید ترک تعصب کرد؛ چرا که هادم بنیان انسانی است؛ ولی این مطلب جدیدی نیست که او فرزندان و پیروانشان، خود را مبدع آن میدانند. 1400 سال پیش دین مبین اسلام، جاهلیت را که همان تعصب نارواست، سرزنش کرده البته اسلام همچون آیین خرافی بهائیت کلیگویی نکرده و بعض تعصبات را سرزنش کرده و بعض دیگر را نیکو دانسته و مدح کرده...