سلف
وهابیان در بسیاری از مسائل با مسلمانان مخالفت کردهاند، اما آنان خود نیز عقاید متناقض دارند؛ از جمله آن عقاید، حرمت یا شرک دانستن توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از رحلت حضرت به علت ترک این کار توسط سلف امت است؛ هم علت مذکور حرمت را نمیرساند و نهایتاً ترک آنان، واجب نبودن را ثابت میکند؛ هم روایات و گزارشات بسیاری در تناقض با این اعتقاد وجود دارد و توسل سلف به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از وفات یا اعتقاد به جواز آن توسط سلف ثابت است.
سلفیها میگویند ما سیره «سلف صالح» را مبنای عمل خود قرار دادهایم؛ اگر قید «صالح» احترازی است و پیشینیان را به دو گروه صالح و غیرصالح تقسیم میکند، اشکال این است که راه تشخیص صالح از غیرصالح چیست؟ آیا حکام اموی که خون اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و هزاران بی گناه را ریختند، از سلف صالح هستند؟
مفتیان وهابی با وجود مستندات تاریخی در شعار لشکریان ابوبکر که مزین به نام مقدس رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به نام «یا محمداه» بود، به کسانی (شیعیانی) که یاعلی و یاحسن و یاحسین بگویند کافر گفته و در واقع برعکس مصادر تاریخی فتوی صادر میکنند.
رمضان البوطی مهمترین ویژگی سلفیه را نفی مذاهب اسلامی و دعوت مسلمانان به پیروی محض از گذشتگان میداند. از نظر او سلفیه کسانی هستند که با نفی تقلید از ائمه اربعه در صدد اختلاف مسلمین هستند.
سلف، نام فرقهای است که در ظاهر به دین اسلام تمسک میجویند، خود را پیرو سلف صالح میدانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود میکوشند از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، صحابه و تابعین پیروی کنند. به گذشتگان از صحابه و تابعان آنان، سلفی اطلاق میشود، ولی در سخنان امروزی به پیروان احمد بن حنبل و اهل حدیث، سلفی میگویند.
سید جمال دارای آثار علمی است که همه این آثار در مجوعهای با عنوان آثار الکامله جمع آوری شده است. مهمترین این آثار عبارت از التعلیقات علی شرح العقاید العضدیه، العروه الوثقی و خاطرات افغانی است.
سید جمال الدین خدمات زیادی به جوامع اسلامی داشت که مهمترین آن عبارت از ایجاد نهضت بازگشت به اسلام، ایجاد جریان فکری در جهان اسلام، شناساندن سلطه استعماری به مردم مسلمان و ایجاد روحیه استکبار ستیزی است.
یکی از اصول اعتقادی وهابیت حجیت فهم سلف است. توجه به سلف تا حدی است که مفتی اسبق عربستان، علم ابوجهل را از علم عالمان اسلامی برتر و بالاتر میداند.
سلف صالح از واژههای پرکاربردی است که سلفیه به نفع خود استفاده میکند. در حالیکه همه مذاهب اسلامی برای خود سلف صالح دارند، اما سلفیه خصوصاً وهابیت، سلف صالح را محدود به اشخاص مد نظر خودشان میکنند.
سلفیه در صددند که خود را اصحاب حدیث معرفی کنند تا عقبه خود را به سلف برسانند. این در حالی است که سلفیه غیر از اصحاب حدیث است و با اصحاب حدیث در اعتقادات اختلافات اساسی دارد.
سالهاست که وهابیت در پوشش تبعیت کردن از افکار و آراء سلف و پیروی از صحابهی پیامبر (ص) افکار فاسد خود را در میان مسلمانان تبلیغ میکند. در حالی که واکاوی افکار و عقاید سلف دقیقا ما را به عکس این ادعا میرساند چرا که علماء صدر اسلام حجاج بن یوسف را به خاطر اینکه مردم را از زیارت قبر پیامبر (ص) نهی میکرد کافر میدانستند.
سلف در نزد مسلمانان به معنای گذشتگان صالح است و ابن تیمیه معتقد است صحابه، تابعین و تابع تابعین از منابع شریعت هستند؛ اما در عمل ابن تیمیه دوگانگی وجود دارد، که ناشی از این است که او خود معتقد به سلفیت نیست، بلکه به بهانه سلفیت و تمسک به عمل صحابه میخواهد عقاید باطل خود را منطقی جلوه داده و به همه بقبولاند.
بین مفهوم سلف و سلفیه تفاوت معنایی و ماهوی وجود دارد. از این رو در اطلاق سلف و سلفیه باید دقت کرد. واژه سلف در نزد اهل سنت واژهای مقدس است، بر خلاف واژه سلفیه که در قرن اخیر جنایات زیادی انجام داده است.
وهابیان بر این باورند که اگرسلف فعلی را ترک کردند باید دیگران نیز آن فعل را ترک کنند و در صورتی که بعدیها آن فعل را ترک نکنند، بدعت در دین ایجاد کردهاند. به آنها میگوییم: عمل پیشینیان نمیتواند دلیلی شرعی برای ما باشد و اگر کسی عمل پیشینیان را مصدر شرعی قرار دهد، خود بدعتی در دین ایجاد کرده است که در دین سابقه ندارد.