حسینعلی نوری (بهاءالله)

12/24/1396 - 10:05

جناب عبدالبهاء، از جهان‌گیری ادعای پیامبری پدر خود، با تعبیر برهان عقلی یاد کرده است. این در حالیست که اولاً: جهان‌گیری ادعای حسینعلی نوری، چگونه می‌تواند به عنوان دلیلی بر حقانیت او قرار گیرد؟! ثانیاً: بر فرض پذیرش این ادعا به عنوان برهانی عقلی، می‌بایست بدانیم که چنین دلیلی، حداقل در حق پیامبرخوانده‌ی بهائیت صادق نیست.

12/19/1396 - 15:54

جریان بهائیت مدعی است که تنها دو سال پس از مرگ مدعی پیامبری بابیت، در زندان تهران به پیامبرخوانده‌ی بهائیت نیز وحی نازل و آیین بیان نسخ شده است. اما به راستی اگر مقتضیات دوران قاجار در فاصله‌ی تنها دو سال به گونه‌ای توانست تغییر کند که تجدید دین را لازم آمده، بنابراین در دوران حاضر، می‌بایست لااقل هفته‌ای یک دین جدید نازل شود!

12/18/1396 - 21:12

از فعالیت خانوادگی حسینعلی نوری در سفارت روس گرفته تا پناه بردن پیامبرخوانده‌ی بهائیت به این سفارت و نجات او توسط پادشاهی روس، تنها حاکیِ گوشه‌ای از پیوند شوم میان دین‌سازان بهائیت با استعمار است. اما به راستی چگونه پادشاهیِ زیاده‌خواهی چون روس‌تزار، بی‌هیچ مزد و منّتی مدافع و ناجی دین‌سازان بابی و بهائی در ایران می‌گردد؟!

12/18/1396 - 21:08

یکی از فرزندان پیامبرخوانده‌ی بهائیت به نام مهدی، با سقوط از روزنه‌ی بام در شهر عکّا، از دنیا رفت. پیامبرخوانده‌ی بهائی نیز بلافاصله لوحی درباره‌ی مهدی نوشت و او را به اسماعيل و عيسی مسيح و امام حسين (عليهم ‏السلام) تشبیه نمود. اما آیا تشبیه این بی‌احتیاطی به فداکاری‌های عظیم، حکایت از خودخواهی بهاء ندارد؟!

12/15/1396 - 00:14

مدعی پیامبری بهائیت، پس از تبعید به عراق، به پیشکاری جانشین علی‌محمد شیرازی اشتغال یافت. صبح اَزل نیز سرانجام به خاطر خیانت برادر، امر به تبعید او می‌کند و حسینعلی نوری تصریح می‌کند که اگر "مصدر امر" اجازه‌ی بازگشت نمی‌داد، برنمی‌گشت. اما بدون شک، ماجرای تعبید حسینعلی نوری و رفتار دوگانه‌ی او، خود حکایت از عدم حقانیتش دارد.

11/02/1396 - 08:19

ابراز ادعای خدایی مدعی پیامبری بهائیت، از یک‌سو و انکار ادعای خدایی او توسط مبلّغان بهائی از سویی دیگر، اعتقاد یکتاپرستی بهائیان را مبهم ساخته است. اما با توجه به گفته‌های عبدالحسین آیتی (مبلّغ پیشین بهائی و کاتب مخصوص عبدالبهاء)، درمی‌یابیم که قبول خدایی پیامبرخوانده‌ی بهائیت، اعتقادیست که تنها برای مَحرم اسرار آنان افشا می‌گردد.

10/18/1396 - 07:26

حسینعلی نوری پیامبرخوانده‌ی بهائیان در کتاب ایقان خود، صراحتاً با قِشر علمای دینی و روحانیون مخالفت ورزیده و آنان را عامل گمراهی بشریت در طول تاریخ معرفی می‌کند. این در حالیست که وی در کتاب اقدس خود، از علمای مسلکش به نیکی یاد و آنان را ملاک تشخیص میان حق و باطل و عامل نجات بشریت معرفی کرده است!

10/17/1396 - 00:20

مدعی پیامبر بهائیت در توجیه عجز خود، به انکار معجزات حضرت موسی (علیه السلام) نیز پرداخته و آیات قرآنی را که معجزات وی را شرح می‌دهد، تأویل کرده است. این در حالیست که وی در جای دیگر صراحتاً از تأویل نصوص الهی منع کرده؛ بعلاوه آن‌که تأویل سُست، خلاف ظاهر و بی‌سابقه‌ی او، به هیچ‌وجه نمی‌تواند عجز وی را توجیه کند.

10/14/1396 - 21:54

در منابع اسلامی، احادیث بسیاری بر امتداد شریعت اسلام تا روز قیامت وجود دارد. از این‌رو حسینعلی‌نوری برای توجیه ادعای پیامبری خود، اقدام به جعل حدیث کرده و مدعی می‌شود: قیامت، با ظهور علی‌محمد شیرازی برپا شده است. این ادعا در حالیست که اساساً قیامتی که در قرآن بدان وعده داده شده، شباهتی با ادعای پیامبرخوانده‌ی بهائیت ندارد.

10/10/1396 - 12:20

بهائیان تجلی خداوند در حسینعلی نوری را توجیه ادعای خدایی او می‌دانند. این در حالیست که اولا: هیچ انسانی نمی‌تواند مظهر کامل ذات الهی باشد. ثانیا: منظور از تجلی، ظهور قدرت خداوند بر وجود انسانی پاک است نه واگذاری مقالم الوهیت ثالثا: ادعاهای حسینعلی نوری ارتباطی با تجلی ندارد رابعا: قرآن کریم به امثال بهاءالله، وعده دوزخ داده است.

10/05/1396 - 00:20

عبدالبهاء، در تشریح آموزه‌ی اُلفت و محبت این فرقه، مدعی می‌شود که تمام حجت‌های الهی، به جهت محبت و اُلفت آمده و جميع كتب آسمانی، به همین جهت نازل گشته‌اند. این در حالیست که با بررسی اعمال خشونت‌آمیز پیامبرخوانده‌ی بهائیان درمی‌یابیم که یا وی از حجت‌های الهی به شمار نمی‌آید و یا انتساب ابداع آموزه‌ی اُلفت و محبت به او صحیح نمی‌باشد.

10/02/1396 - 14:34

بهائیان در توجیه ادعای خدایی پیامبرخوانده‌ی خود، نخست بحث شناخت خدا را مطرح کرده و هرگونه شناختِ ذات الهی را محال می‌دانند. سپس پیامبران را غیرمخلوق و خدای دم دست معرفی می‌کنند. این در حالیست که پیامبران الهی، همواره خود را مخلوق خدای یکتا معرفی کرده و هیچگونه اختیار مستقلی از ذات خدای سبحان را برای خود قائل نبوده‌اند.

08/30/1396 - 09:00

پیامبرخوانده‌ی بهائیان در شرح حکایت تولدش می‌گوید: در آن روز، کسی زاده شد که نمی‌زاید و زاییده نمی‌شود! اما در نقد گفته‌ی وی می‌گوییم: اولاً: این صفت مختص ذات خدای تعالی است و به کار بردن آن برای بشری فانی، شرک محسوب می‌شود. ثانیاً: چنین ادعایی با عقل نیز سازگاری ندارد؛ چرا که اگر زاییده شده پس چگونه زاده نمی‌شود و نمی‌زاید؟!

08/30/1396 - 08:06

مبلّغ بهائی با استدلال به گفته‌ی پیامبرخوانده‌ی بهائیان مدعی شد: مخالفت انسان‌ها با مدعی پیامبری، دلیل بر حقانیت او می‌باشد. این در حالیست که مدعیان پیامبری بسیاری در طول تاریخ آمده، مخالفین بسیاری پیدا کرده و حتی بهائیان نیز به عنوان پیامبری آنان را قبول ندارند. اما بی‌شک ارائه‌ی چنین دلایل سبکی، تنها از مدعیان دروغین برمی‌آید.

صفحه‌ها