حسینعلی نوری (بهاءالله)
رهبران بهائی، پیروان خود را از هرگونه نزاع و اختلاف منع کرده و مرتکبین آن را مستحق آتش برشمردهاند. این در حالیست که پس از هلاکت باب، رهبران بهائی به قدری دچار انشعابات و نزاعهای شدید درون فرقهای شدند که به تعبیر پیامبرخواندهی بهائیت، این نزاعها در طول تاریخ بیسابقه بوده است. لذا پیشوایان بهائی نیز مردود و مستحق آتشند!
پیامبرخواندهی بهائیت، ادعای علم الهی را برای خود مطرح نموده و در این راستا، گسترهی علمش را بر تمامی کتابها و آثار دیگران دانسته است. این در حالیست که او، حتی از متن کتاب قرآن و احادیث اسلامی (که در دسترسترین کتُب در ممالک اسلامی میباشند) بیاطلاع بوده و در کتاب ایقان (پیش از اصلاح)، مرتکب حدود 491 مورد اشتباه در نقل شده است!
مدعی پیامبری بهائیت، بر خلاف ادیان توحیدی، ادعای خدایی و خدا آفرینی کرده است. از اینرو، سرکردگان و مبلّغان بهائی از یکسو تلاش دارند تا ادعاهای الحادی پیامبرخواندهی خود را در انظار عمومی توجیه و تأویل کنند و از سویی دیگر گویا در صدد هستند تا اعتقاد به خدایی و خدا آفرینی پیامبرخواندهی خود را میان اَغنام الله، نهادینه سازند.
از آنجا که حسینعلی نوری، پیش از موعد مقرر باب، ادعای پیامبری خود را مطرح کرد، با اعتراض و مخالفت بابیها روبهرو شد. از اینرو، حسینعلی نوری برای فریب پیروان علیمحمد شیرازی، ظهور خود را در امتداد مسلک باب معرفی نمود. این در حالیست که به اعتراف عبدالبهاء، مسلک او تفاوتهای اساسی و مبنایی با علیمحمد شیرازی دارد.
پیامبرخواندهی بهائیت، برای توجیه و جلب حمایت بابیها از خود، مدعی شد که مسلک او در امتداد و مکمل مسلک علیمحمد باب میباشد. عزیه نوری در پاسخ به این ادعای برادر خود گفت: اگر احکام باب ناقص بوده که این احکام، توان نسخ اسلام را نداشته و اگر کامل بوده که دیگر چه دلیلی برای نسخ بلافاصلهی آن، توسط حسینعلی نوری وجود داشته است.
علیمحمد باب، ظهور موعود پس از خود را بین 1511 تا 2001 سال بعد از ظهور خود دانسته است. اما حسینعلی نوری تنها چند سال پس از مرگ باب، مدعی نسخ آیین او شده و مسلک بهائیت را تأسیس نمود. از اینرو عزیه نوری در رد ادعای حسینعلی نوری، میپرسد که چگونه خدای حکیم، پیش از اجرایی شدن عمدهی احکام باب، اقدام به نسخ آیین او فرموده؟!
حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) همواره خود را به عنوان آخرین پیامبر الهی معرفی نموده و دستور به برخورد، با مدعیان پیامبری پس از خود صادر فرمودهاند. از اینرو میتوان از این اعتقاد مسلّم به امر خاتمیت(که برگرفته از محکمات آیات و روایات است)، به عنوان حجّتی بر کذب ادعای پیامبری امثال حسینعلی نوری یاد کرد.
در بخشی از پیامی که به مناسبت فرا رسیدن عید رضوان بهائیت، توسط کانالهای وابسته به این تشکیلات منتشر شد، آمده است که حسینعلی نوری در چنین ایّامی، حکم صلح و وحدت عالم انسان را تشریع کرد. این در حالیست که به اعتراف شخص حسینعلی نوری، وی با آمدنش بغض و کینه و نفرتی به وجود آورد که در تاریخ بشر بیسابقه بوده است.
در پیام تصویری که در کانالهای وابسته به تشکیلات بهائیت به انتشار درآمد؛ مبلّغ بهائی در پاسخ به تناقض خاتمیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) با ادعای پیامبری حسینعلی نوری، پا را از ادعای پیامبری وی فراتر نهاده و از حسینعلی نوری به ظهور خداوند تعبیر نمود. ادعای باطلی که نه تنها شرع، بلکه عقل از پذیرش آن ابا دارد!
پیامبرخواندهی بهائیت، در موارد بسیاری ادعای خدایی و حتی خداآفرینی داشته است. از اینرو مبلّغان بهائی برای توجیه این انحرافات پیامبرخواندهی خود، تجلّی ذات خدا را بهترین راه برای توجیه انحرافات او یافتند. این در حالیست که ذات الهی محیط و بینهایت و کُنه او درک نشدنی است؛ لذا چگونه مخلوقی محدود میتواند خود را مظهر "ذات" خدا بخواند!
نویسندگان بهائی در تلاشند تا پیامبرخواندهی خود را به عنوان رجعت حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) به جهانیان معرفی کنند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیت، هیچیک از علائم و ویژگیهای حضرت عیسی (علیه السلام) را دارا نبود و اساساً با چه دلیلی میتوان اعتقاد محکم شیعیان به مسئلهی رجعت را با چنین ادعاهای سبکی تحریف کرد؟!
حسینعلی نوری به عنوان پیامبرخواندهی بهائیت، (به اصطلاح) ظهور خود را رجعت امام حسین (علیه السلام) معرفی کرده است. این در حالیست که اساساً پیامبرخواندهی بهائیت از هیچیک از ویژگیهای امام حسین (علیه السلام) برخوردار نبوده، دارای حکومت جهانی طولانی مدت نبوده و حتی ادعای رجعت خود را بر اکثر مردم پنهان میکرده است.
نویسندگان بهائی با ذکر گوشهای از گفتار بودا، در تلاشند تا پیامبرخواندهی خود را موعود "بودا" جلوه دهند. این در حالیست که اولاً: وقتی در آسمانی بودن اساس بودائی تردید است، دیگر دنبال کردن بشارت او چه سودی دارد؟! ثانیاً: بر فرض هم که پیامبری بودا و ادعای نویسندهی بهائی را بپذیریم، احتمال تطبیق گفتار بودا بر افراد بسیاری وجود دارد.
پیروان بهائیت معتقدند که (اصطلاحاً) با ظهور حسینعلی نوری (پیامبرخواندهی بهائیت)، احکام کتاب بیانِ علیمحمد شیرازی، نسخ شده است. این در حالیست که حسینعلی نوری صراحتاً هرگونه نسخی را در آیین باب رد میکند. بنابراین گویا حسینعلی نوری نمیدانسته که با ادعای عدم نسخ آیین بیان، در حقیقت ادعای پیامبری خود را با پوچ مواجه ساخته است.