تبلیغ بهائیت

تشکیلات بهائی همواره علّت بازداشت و یا محکومیت اتباعش در ایران را باور به فرقه بهائیت معرفی میکند. این در حالیست که هیچ بند یا ماده قانونی در خصوص محکومیت بهائی باوران در کشور نداریم. پس همان ماده 499 قانون مجازات اسلامی که بهائیت علّت محکومیت برخی اتباعش در ایران معرفی میکند، دلیلی بر قانون گریزی و تخطی از دستور رهبران بهائی است.

تشکیلات بهائیت وجود مرجعیت دینی و قشر روحانی را در فرقه خود منکر میشود. اما با بررسی متون بهائیت و واقعیت میدانی درمییابیم که این فرقه از مرجعیت دینی به نام بیت العدل برخوردار است. علاوه بر آن در بهائیت کسانی هستند در قالب مبلّغ دینی و در دو دسته ثابت و سیّار به تبلیغ بهائیت میپردازند و در قبال آن حقوق دریافت میکنند.

مری مکسول همسر ولی امر بهائیت در مقدمه مقالهای این پرسش را مطرح کرد که چرا با آنکه دوای دردهای عالم در دست ماست، استقبالی از آن نمیشود؟! اما در پاسخ به او باید گفت: این چطور دارویی است که حتی نتوانست دردهای آورندگانش را درمان کند؟! پس بهتر است چرایی بیمیلی به بهائیت را بیعملی و سیره و سیرت دورو و نازیبای بهائیت جستجو کنید.

عبدالبهاء، در پیامی خطاب به بهائیان سمرقند (که در اشغال روسها) بود، از آنان خواست که رعایت مقتضیات حکمت را کرده و بنا بر سیاست کلّی بهائیت، از تبلیغ غیرمسلمانان خودداری کنند؛ اما چه دلیلی جز مقاومت اسلامی و غیرت شیعی در برابر استعمار بود که رسالت پیامبرنمای بهائی را هدف گذاری میکرد؟!

وقتی بر اساس قانون، فعالیت تشکیلاتی و تبلیغی بهائیت مشمول مجازات می شود، دیگر چگونه می توان محکومیت اعضای تشکیلات و مبلّغین بهائیت در ایران را به خاطر باور معرفی کرد؟!

تشکیلات بهائیت در حالی با تخریب اسلام، به تبلیغ دروغین جایگاه زن در قول عبدالبهاء می پردازد که این پیشوای بهائی مدام به تحقیر جنس زن می پرداخت و از حقوقش محروم می کرد. در این صورت یا در انتساب سخنانی در تکریم زن به پیشوایان بهائی باید تردید کرد و یا به دورویی و عوام فریبی شان ایمان آورد.

همانطور که نماینده همدان در مجلس شورای اسلامی گفتند، فرقه ضالّه بهائیت سال هاست روی بحث کشف حجاب کار می کند. اما اشتباه ایشان آنجا بود که به عنوان یک سیاستمدارِ جمهوری اسلامی، با بهائی و جاسوس خطاب کردن بی حجاب ها، هم ناخواسته به تبلیغ بهائیت در فضای عمومی پرداختند و هم به نزدیکی مخالفان حجاب با فرقه ضالّه بهائیت کمک کردند.

عبدالبهاء مردم ایران را بخاطر ایمان نیاوردن به بهائیت، عنکبوت صفت و ایراد گیر معرفی کرده است. اما هرچند این تنها توهین پیشوایان بهائی به مردم ایران نیست، ولی بی شک علت عصبانیت عبدالبهاء از ایرانی ها بخاطر حساسیت بیشتر ایشان در شناخت حقیقت بوده است. از همین رو هم ترجمه آثار خود به فارسی را ممنوع کرده اند!

فرقه ای که به زور سرنیزه استعمار هم نتوانست موفقیت چندانی در دنیا کسب کند، مدعی می شود اسلام به واسطه شمشیر و خود به واسطه گفتمان گسترش یافته است! اما اگر به راستی کلام و منطق بهائیت تا این حد نافذ است پس چرا پیشوایان بهائی حتی از مناظره پیروانشان با مخالفین آگاه بهائیت نهی کرده اند؟!

شعار تساوی زن و مرد برای زنان بهائی، حاصلی جز تبعیض و بهره کشی تبلیغاتی ندارد، اما در عین حال برای فرقه و تشکیلات بهائیت نان و آب خوبی در ترویج و توسعه بهائی گری دارد.

در پاسخ به اینکه آیا از ابتدای شکل گیری بهائیت، بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عامل گرایش به بهائیت و بهائی شدن افراد شده یا خیر، دو فرض قابل تصور است. اگر میان گرایش به بهائیت و بهائی شدن تفاوت قائل شویم، این عوامل شاید بتواند گرایش به بهائیت را افزایش دهد؛ اما هیچگاه نمی تواند عامل شیوع بهائیت به معنای باور قلبی به آن شود.

تشکیلات صهیونیستی بهائیت از 40 سال پیش، طرح های توسعه طلبانه خود در تبلیغ و کادرسازی را با ایجاد نهادی به نام دفتر توسعه اجتماعی اقتصادی در دارالتبلیغ خود پیش گرفت. کامیار حبیبی از 25 سال پیش تاکنون از مجریان طرح توسعه طلبانه تشکیلات بهائیت در ایران با استفاده از ابزار موسیقی بود که در 19 شهریور 1401 بازداشت شد.

تشکیلات بهائیت پرونده های باز تبلیغ غیرقانونی خود برای کودکان مناطق محروم، از زمان ریاست جمهوری خاتمی را اتهامی مستمر به خود برشمرد؛ اما گذشته از شواهد و مدارک میدانی، تعالیم و طرح ریزی های سازمانی بهائیت، همگی به تبلیغ کودکان و سوءاستفاده از نقطه ضعف افراد گواهی میدهد!

وقتی تشکیلات بهائیت استراتژی خود را بر دوری گزینی از افراد مطلع و تأثیرگذاری بر کودکان بنا نهاده و سابقه سازمان بهائیت گواه بر تبلیغ تهاجمی و فریب کودکان است، چگونه این سازمان می تواند با انکار متون و سابقه خود، جمهوری اسلامی را متهم به سندسازی علیه مسلمات فرقه تبشیری بهائیت کند؟!