مکاتب اهل سنت
محبت اهلبیت پیامبر(علیهم السلام) از مهمترین خواستهها و دستورات خداوند است. خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری پاداش رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را محبت اهلبیت میداند و در روز قیامت بندگان خود را مورد بازخواست قرار میدهد. در این خصوص روایات فراوانی در منابع روایی و تفسیری فریقین وجود دارد که نشان از اهمیت این امر است.
قائلان به مشروعیت «آمین»، پس از «ولا الضّالّین»، به برخی روایات، تمسّک جستهاند که مهمترین آن روایاتی است که در کتابهای به اصطلاح «صحاح ستّه» آمده که همه آنها به دلایلی ضعیف شمرده شده؛ بنابراین موضوع «آمین» سنّت نبوی نبوده و از بدعتهایی است که به نماز افزوده شده و به همینرو، موجب بطلان نماز میگردد.
استاد ابن ابی الحدید معتزلی در رابطه با علت غصب فدک توسط خلفاء میگوید: اگرسخن فاطمه (علیها السلام) را در قضیه فدک میپذیرفتند، فردا او از اين موقعيت به سود شوهر خود على (علیه السلام) استفاده کرده و مىگفت: كه خلافت متعلق به على (علیه السلام) است، و در آن صورت، خليفه و يارانش ناچار بودند كه خلافت را نيز به على (علیه السلام) تفويض كنند!
کثرت روایت و روایات عجیب و غریب ابوهریره از پیامبر به حدّی رسید که صدای عمر بن خطّاب را نیز درآورد و او را تهدید به تبعید کرد؛ شمسالدین ذهبی، از بزرگترین عالمان رجالی اهلسنت مینویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره میگفت: یا نقل حدیث از پیامبر را ترک میکنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید میکنم.»
ماجرای قتل عثمان یکی از مباحثی است که همیشه مطرح میشود. ولی یک مسئله در این میان وجود دارد که چه کسی یا کسانی از این ماجرا بیشترین نفع را بردهاند. و اصلا چرا معاویه که قدرتمند ترین سپاه آن دوره را داشت به کمک خلیفه نشتافت. و چرا حضرت علی (علیه السلام) که در صدد حل این مسئله بود را متهم به نقش داشتن در قتل خلیفه میکنند؟
عبدالله بن عمر از پدرش روایت میکند: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که چنین لبیک میگفت: لبّیک اللّهمّ لبّیک، لبّیک لا شریک لک لبّیک، إنّ الحمد والنّعمة لک والملک، لا شریک لک و بر این کلمات چیزی نمیافزود... اما پدرم علاوه بر این کلمات چنین میافزود: لبّیک اللّهم لبّیک لبّیک و سعدیک و الخیر فی یدیک لبّیک و الرّغباء إلیک والعمل.»[
متقی هندی در کتاب خود چنین میگوید: دیدم علی بن ابیطالب قرآن را بالای سرش گرفته و ميگويد: خدایا! آن حق مسلم من که در قرآن آمده از دست من گرفتند! خدایا آن پاداشی را که من در برابر این ظلم صبر کردم به من بده! خدایا به قدری من از مردم درخواست کردم، دائم دستور دادم، اینها از من ملول شدند و به قدری اینها نافرمانی کردند و من هم از اینها ملول شدم.
عالمان و فقیهان بزرگ شیعه در جریان حدیث سازی غلات به مانند ائمه (علیهم السلام) خیلی تلاش کردند و بعضاً در جستجوی راههای عملی برای مبارزه با آنان بر میآمدند. پس برای مبارزهی همه جانبه در جعل و ساختن حدیث، شروع به تالیف و نگارش کتب رجالی کردند که در آن به معرفی راویان مورد وثوق و یا کذّاب و وضّاع میپرداختند.
به راستی چه بر سر امت اسلام آمد که در فاصلهای کوتاه این چنین بدعتهایی در دین اسلام وارد کرده که نه تنها صدای اعتراضی از آنان برنخاست، بلکه فریاد اعتراض امیرمؤمنان (علیه السّلام) آن هم در دوران حکومتش را برنتافته و با فریاد «واعمراه» از ترس ممنوعیت نماز تراویح، در برابر اقدامات اصلاحگرایانهی حضرت، مقاومت ورزیدند؟
بدعتگذاری عمر در سال چهاردهم هجری در نمازی به نام «تراویح» از قطعیّات تاریخ است که حتی بخاری که معمولا سعی در سرپوشگذاری بر این گونه حقایق تاریخی دارد، نتوانسته از نقل آن چشمپوشی کند: «راوی گوید: شبی همراه عمر بیرون آمده و مردم را دیدم که پشت سر شخصی نماز میخوانند. عمر گفت: این کار [نماز تراویح] عجب بدعت خوبی است.»
دشمنان درصدد هستند که فضایل اهلبیت را محو کنند. لذا شبهاتی را مطرح میکنند. یکی از آنها این است که حديث غديری كه شيعيان آن را دليل بر امامت على ابن ابیطالب میدانند در روز هجدهم ذىالحجة بيان شده است در حالیکه آيه اكمال دين در نهم ذىالحجة نازل شده است؛ و میگویند چرا شیعه اکمال دین را به امامت على ابن ابیطالب ربط میدهد.
دلیل قائلان تکتّف دو روایتی است که در کتب بخاری و مسلم آمده که در پاسخ میگوییم: کتاب بخاری و مسلم و دیگر کتابهای اهلسنّت، کتب فقهی نیستند، بلکه صرفاً در آنها به بیان روایات بسنده شده و چون به کتب فقهی و استدلالی اهلسنّت مراجعه کنیم، میبینیم آنها با توجه به همین روایات، این عمل را واجب ندانسته، بلکه مستحب دانستهاند.
حجیت اجماع اهل حلّ و عقد مسألهای حیاتی برای عقاید اهلسنت است. آنان هم در اصل خلافت خلیفه اول و هم در فقه، به این دلیل تمسک جستهاند. امّا مستندات این دلیل: فخر رازی از شافعی نقل میکند که سیصد بار قرآن را ختم نمود تا آیهای بر حجیت اجماع پیدا کند! این ماجرا بهروشنی نشان میدهد که ابتدا حجیت اجماع مفروغعنه فرض شده بود.
از جمله بدعتهایی که در زمان خلیفهی دوم اهلسنت و توسط وی پایهگذاری شد موضوع «دست بسته نماز خواندن» میباشد که در فقه اهلسنت با تعابیری همچون: «قبض الیدین»، «تکتّف» و یا «تکفیر» و در مقابل آن، از تعابیری همچون: «ارسال الیدین»، «إرخاء الیدین»، «إسدال الیدین» و یا «إسبال الیدین» (دست باز نماز خواندن) یاد میشود.