مکاتب اهل سنت
ظهور منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، بشارت دادهاند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمیماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت رهبر موعود، عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد. این بشارت شیرین در روایاتی از اهلبیت وارد شده است و در این بین روایای که از لسان امام حسین (ع) وارد شده در خور توجه است.
در حالیکه ایجاد حکومت واحد جهانی برای بشر بهصورت یک آرزوی رؤیایی و طلایی درآمده است، احادیث اسلامی، تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام را از ویژگیهای قیام مهدی موعود (علیه السّلام) میداند و بیان میکند که در پرتو عدل او، جهان زیر پرچم یک حکومت، یک دولت و یک قانون و قارونها و قارونکهای زمان، از بزرگ و کوچک برچیده میشود.
مقوله انتظار از جمله موارد در امور فطری بوده که اختصاص یه یک گروه و یا یک دوره از تاریخ بشر نبوده و همه انسانها در طول ادوار مختلف انتظار یک فرد مصلح که به تمام نابسامانیها و مشکلات پایان داده و عدالت و برابری را در جامعه حکمفرما کند، بودند. از این رو خداوند نیز وعده ظهور منجی را به ایشان نوید داده است.
درکتب معتبر اهل سنت حقایقی نهفته است که انسانهای آزاد اندیش و پاک سرشت را بیدار میکند و ازدیدههایشان پرده ظلمت را پس میزند، راه مستقیم و راستین را به رویشان میگشاید، نور اهل بیت را جلوی رویشان میتاباند و به سوی مذهب اهل بیت رهنمودشان میسازد به شرطی که پنجره دل را بگشایند ودر برابر نور اهل بیت قرار بدهند.
بهزعم برخی از اهلسنت، در برخی روایات عنوان شده که اسم حضرت مهدی (علیه السّلام) اسم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و نام پدرش، نام پدر ایشان (عبدالله) است و بهواسطه این روایت اعلام میکنند که اعتقاد شیعیان به امام، باطل میباشد. این شبهه گاهی به گونهای مطرح میشود که گویا عقیده همه اهلسنت است.
انتظار را میتوان به عنوان یک امر فطری و درونی نیز معنا کرد به این عنوان که تمامی افراد به نسبت اعمال و رفتار خود و یادیگران منتظر حادث شدن اتفتاقات پس از آن هستند. انتظار برای آمدن مصلح و سامان بخشیدن به امور عامه نیز در همین راستا معنا پیدا میکند. از این رو خداوند نیز وعده آمدن منجی را به منتظران داده است.
برخی به این توجه نمیکنند که حتی کسانی غیر از شیعه (اهل تسنن) هستند که نام و مشخصات کامل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به میان آوردهاند، اما آنها دشمنان اسلامند که میخواهند مانع وحدت شیعه و سنی بشوند. حال با بیان اقوالی از چند تن از علمای اهل سنت به آنان خواهیم فهماند، که همهی ما بر وجود منتظر واقعی معتقدیم.
یکی از خطراتی که سبب تهدید مقام امامت و بروز فتنههایی در تاریخ شده است، نقش خواص بوده است. وجود بزرگان یا منتسبین به خاندان امامت که چشم طمع به این جایگاه داشتهاند، از جمله عللی است که بسیاری از شیعیان حتی در زمان ائمه معصومین (علیه السلام) دچار شک و تردید در شناخت امام بعدی گردیدهاند. توجه به این امر در دوران غیبت بسیار ضروری است.
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین منجی بشریت است. اوست که ظهور الهیاش باعث سرنگونی کفر و نفاق میشود. آرامش و صلح و صفا، با قدوم مبارکش برپا میگردد. او تنها کسی است که عدل واقعی را جاری خواهد ساخت و مستضعفین عالم را تحت لوای خود حمایت میکند و مردم دسته دسته به سویش میروند و او را به عنوان منجی بشریت انتخاب میکنند.
عشق بدون اظهار ارادت، اعتقاد بدون انتظار و انتظار بدون عمل، عاشقی حساب نمیشود. کسیکه میگوید من معتقدم و منتظرم آیا در عمل نشانی از خود بهجا گذاشته؟ خودی نشان داده؟ مرام نامهاش چه رنگی است؟ سیاه، خاکستری، یا سفید و پاک؟ کسیکه منتظر مهمان عزیزی میباشد، باید خانه انتظار را از آلودگیها تمییز کند، و خود را به مهمانش نزدیک کند.
از شبهاتی که برخی از اهلسنت به شیعیان وارد میکنند این شبهه است که احادیث مهدویت در صحیح بخاری و مسلم نیامده است؛ بنابراین نمیتوان آنها را پذیرفت. شاید این مسأله را برای اولین بار ابن خلدون مطرح کرد و کسانیکه بعد از او آمدند، به تبعیت از او چنین گفتند. دلیل آن هم، جایگاه ویژهای است که این دو کتاب، نزد اهلسنت دارد.
عدالت یکی از صفات حسنهای است که انسان به آن نیاز دارد. با وجود مفاسد اجتماعی و اقتصادی آخر الزمان، نیاز بشر به این مسئله بیش از پیش احساس میشود. یکی از اتفاقات شیرینی که در آخرین دولت اتفاق میافتد تحقق این امر است. بدون شک تحقق عدالت فقط و فقط به دست کسی تحقق پیدا خواهد کرد که توان عدالت گستری داشته باشد.
از آنجایی که دین اسلام کامل کننده تمام ادیان گذشته است و در تمام امورات مردم صاحب برنامه و نظر میباشد، لذا مردمان به دنبال چیزی هستند که آمال دنیایی آنها و امید آخرتیشان را برآورده کند، اما در این میان آنچه مسلم است این است که هر کس به دنبال معاملهای است که نقد باشد و در این معامله خواه ناخواه شیطنتهایی هم صورت میگیرد.
حضرت علی (علیه السلام) وقتی حکومت و خلافت ظاهری را بدست گرفت، فرمان عزل بسیاری از فرمانداران حکومتهای پیشین، از جمله معاویه را صادر کرد. معاویه از این تصمیم امام (علیه السلام) شدیداً ناراحت و افسرده شد لذا در تلاش و تکاپو برآمد تا حکومت شام را از دست ندهد و در همین راستا چندین جنگ را بر حکومت نوپای حضرت علی (علیه السلام) تحمیل کرد.