پیدایش وهابیت و تفاوت آن با ديگر مذاهب اهل تسنن

  • 1391/08/23 - 03:36
اعتقادات اولية فرقه وهابيت را مسئله زيارت قبور انبياء و صالحان، شفاعت و متوسل به آنان تشكيل داده و از همين جا با ساير مذاهب اسلامي راه‌شان را جدا نموده است
وهابیت

در اين رابطه لازم است در سه محور بحث را متمركز كنيم:
1 . تاريخچه تفكر و عقايد وهابيت: عقايد و تفكرات مذهبي كه اساس و اصول فرقه‌ وهابيت را مي‌سازد، قرن‌ها پيش بذر آن بوسيله بعضي از علمايي كه خودشان را به مذهب حنبلي، يكي از مذاهب اهل سنت نسبت، مي‌داده‌اند پاشيده شده و رفته رفته از حوزه فكري پديد آورنده آن، تجاوز نموده و بعضي از عوام نيز در دام و حصار اين عقايد انحرافي و نفاق قرار مي‌گيرند.
اعتقادات اولية فرقه وهابيت را مسئله زيارت قبور انبياء و صلحاء، شفاعت و متوسل به آنان تشكيل داده و از همين جا با ساير مذاهب اسلامي راه‌شان را جدا نموده اين مسائل را اساس توحيد و شرك قرار داده و بر همين مبنا همة مسلمين را كافر و مشرك مي‌دانند. و ساير اختلافات وهابيت با مسلمين نيز در حقيقت از همين جا ناشي مي‌شود.

مبدع و پديد‌ آورندة اصلي عقايد وهابيت احمدبن عبدالحليم معروف به ابن تيميه است كه در سال (661 ق) در شهر حران يكي از شهرهاي سوريه فعلي متولد گرديد.[1] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجري «ابو محمد بر بهاري» يكي ديگر از علماء حنبلي زيارت قبور را منع كرده بود كه از طرف خليفه عباسي مورد انكار قرار مي‌گيرد و در همين قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبكري حنبلي معروف «به ابن لطه» متوفاي 1378 قمري زيارت و شفاعت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را انكار نموده و سفر براي زيارت قبر آن حضرت را سفر معصيت دانست.[2] ولكن ابن تيميه اعتقاد به حرمت زيارت و حرمت طلب شفاعت از پيامبر اسلام و ساير اولياء را با ضميمه يك سلسله عقايد و تفكرات جديد ديگر به طور حساب شده، در كتاب‌هاي متعدد به صورت گسترده و بر محور شرك وتوحيد ـ (كه در حقيقت تمام اعتقادات او از دشمني با اهل بيت پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله) ـ نشأت گرفته است) ـ تدوين نموده و براي اخلاف خودش به جا گذاشت. و در برابر آراء و نظريات ابداع شده ابن تيميه، علماء بزرگ اسلامي اعم از شيعه و سني هم عصر او آرام ننشسته و كتاب‌هاي زيادي را در ردّ عقايداو نوشته‌اند. ابن بطوطه،‌عبدالله بن سعد يافعي، تقي الدين سبكي، ابن حجر مكي، قاضي احنائي هر كدام به ترتيب كتاب‌هاي بنام تحفة النظار مرآت الجنان، شفاء السقام في زيارة خير الانام، جوهر المنظم في زيارة قبر النبي مكرم و المقالة المرضيه در ردّ عقايد ابن تيميه نوشته و همچنين ابوحيان اندلسي، كمال الدين زملكاني،‌ابوبكر الحصيني، ابن حجر عسقلاني، شيخ موسوي عبدالعظيم هندي، حافظ ذهبي، هر كدام به سهم خود عقايد و نظرات ابن تيميه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رسانده‌اند.[3] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعي و مالكي مخالفت‌شان را با ابن تيميه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندين بار او را راهي زندان حكام وقت نموده كه در سال 728 قمري در زندان مي‌ميرد.[4]
بعد از مرگ ابن تيميه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبكر معروف به ابن قيم الجوزيه كتاب‌ها و آثار استادش را جمع‌آوري كرده و در ترتيب و تبويت و انتشار آن تلاش‌هاي پي‌گير را متحمل شده و خود نيز كتاب‌هاي متعددي را براي حفظ و دفاع از عقايد استادش نگاشته است.[5]
بعد از ابن قيم كسي به نام‌ حامي عقايد ابن تيميه معروف نمي‌باشد و اين عقايد همين طور در ميان كتاب‌هاي آنان باقي مي‌مانند تا اينكه شخصي به نام محمد بن عبدالوهاب به عنوان مجدّد دين در قرن دوازدهم هجري قمري سر از نجد عربستان درمي‌آورد.

2 . ظهور فرقه وهابيت و حكومت وهابي: محمد بن عبدالوهاب بن سليمان به قولي در سال (1111 ق) و بنابر قول ديگر در سال (1115 ق) و (1703 يا 1704 م) در شهر عيينه از شهرهاي نجد متولد گرديد.[6] او تحصيلات ابتدائي خود را از پدرش فراگرفت و در شهرهاي ديگري به تحصيلات خود ادامه داد او در همان اوايل نظرات و عقايدي را درباره دين اسلام مطرح مي‌كرد كه مورد مخالفت و منازعه پدرش قرار مي‌گرفت، او بعد از اينكه پدرش در حريمله از دنيا رفت، مردم را به سوي عقيده خودش دعوت كرد و به هر شهري كه مي‌رفت بعد از اظهار عقايدش مورد تنفر مردم قرار گرفته و از شهر بيرونش مي‌كردند. و حتي در شهر حريمله بعد از فوت پدرش مردم قصد كشتن او را كردند و به ناچار از آنجا فرار كرده و به عيينه وطن خودش نزد حاكم آن شهر بنام عثمان بن معمّر مي‌رود.[7] عثمان از او استقبال مي‌كند و شيخ وهابي نيز وفاداري خود را به او نشان داده و او را به تصرّف تمام نجد اميدوار مي‌گرداند. و در رابطه با همكاري بين طرفين با هم پيمان و معاهده مي‌بندند و لكن اين معاهده پايدار نمانده و با تهديد سليمان بن محمد امير احساء‌ بعد از اينكه شيخ وهابي اعمالي را با سليقه اعتقادي خودش مرتكب مي‌شود،‌عثمان از ترس اينكه توسط امير احساء مورد هجوم قرار نگيرد او را از عيينه اخراج مي‌كند. و شيخ وهابي در سال (1160 هـ . ق) وارد درعيه شده و با امير درعيه محمد بن سعود جدّ آل سعود هم ‌پيمان مي‌گردد.[8] و به اين ترتيب نطفه فرقه وهابيت و حكومت مبتني بر عقايد آن توسط نيروي مذهبي محمد بن عبدالوهاب از يك طرف و نيروي سياسي و نظامي محمد بن سعود از طرف ديگر در درعية نجد منعقد مي‌گردد. و شخص محمد بن سعود، امير درعيه، با محمد بن عبدالوهاب براي دعوت مسلمين به سوي اسلام جديد وهابي و براي قتال و جنگ و كشتن مسلمانان در راه خدا بيعت مي‌كند.[9] و اين حكومت با موضع‌گيري خاصي در برابر همه مسلمين به نحوي كه گويا پيامبري تازه و جديد در آنجا براي نجات مسلمين مبعوث گرديده است به اطراف و شهرهاي مجاور دعوت نامه فرستاد و كم‌كم با كشتارهاي بي‌رحمانة مسلمانان و با كمك‌ نيروهاي خارجي بالخصوص حكومت انگليس[10] در سرزمين عربستان گسترش پيدا كرده و در نهايت تمام جزيرة العرب در تحت سيطرة حكومت آل سعود در مي‌آيد. كه تا امروز اين حكومت در نسل‌ آل سعود همچنان ادامه دارد. و فرقه وهابيت و حكومت سعودي‌ها به نحوي درهم آميخته است كه وهابيت اصلاً در حكومت آل سعود تبلور پيدا كرده است و جداي از آن چيزي بنام وهابيت وجود ندارد.

3 . وهابيت و مذاهب اهل سنت:
الف) مذاهب كلامي و اعتقادي: اهل سنت در نصف اول از قرن دوم به دو فرقه كلامي تقسيم شدند. يكي فرقه اهل حديث كه در اعتقادات و احكام فقهي به ظواهر آيات و روايات تعبد داشتند و لذا براي خداوند قائل به اعضاء و جوارح بوده و در ميان آنان مشبهه و مجسمه نيز پديد آمدند.
در مقابل اهل حديث، فرقه معتزله وجود داشت كه تعقّل و تفكّرگرا بودند. و اين دو فرقه دائماً در برابر هم قرار داشتند، و با تغيير شرايط در دستگاه خلفا عباسي گاهي اهل حديث از حمايت خلفاء برخوردار مي‌شد، و گاهي معتزله با حمايت خلفاء تقويت شده و اهل حديث تضعيف مي‌گرديد.[11] و از زمان متوكل عباسي تا زمان مقتدرعباسي شرايط به نفع اهل حديث بود و فرقه معتزله تحت فشار سخت قرار داشت، تا اينكه ابوالحسن علي بن اسماعيل اشعري از اعتقاد اعتزالي خودش دست برداشته و با توبه و انابه در سلك اهل حديث داخل مي‌شود. و سپس درصدد اصلاح آن برمي‌آيد و در نتيجه اصلاحات او فرقه جديدي بنام فرقه اشعري پديدار مي‌شود.[12] و امروز اكثر اهل سنت از عقايد كلامي اشعري متابعت مي‌كنند. و فرقه‌هاي ديگر اهل سنت چندان در بين جامعه اهل سنت حضور ندارند. اهل سنت از جهت فقهي به چهار مذهب تقسيم شده است. كه عبارت‌اند از مذهب حنفي كه توسط ابوحنيفه نعمان بن ثابت پايه‌گذاري شده است و تمام پيروان اين مذهب در مسائل فقهي از فتاوي او تقليد مي‌كنند. و مذهب دوم مذهب شافعي است كه مفتي و مجتهد آن امام ابو عبدالله محمد بن ادريس شافعي است. و مذهب سوم كه با مرجعيت مالك بن انس بوجود آمده، مذهب مالكي نام دارد. و مذهب چهارم مذهب حنبلي است كه امام و پيشواي اين مذهب احمد بن حنبل مي‌باشد.
اما فرقه وهابيت ولو از جمله اهل تسنن بشمار مي‌آيد و لكن هم در مسائل كلامي با فرقه‌هاي كلامي اختلاف دارد و هم در مسائل فقهي با مذاهب اربعه داراي اختلافات مي‌باشد. در مسائل توحيد با همه اهل سنت اعم از فرقه‌هاي كلامي و فقهي در تضاد بوده، بلكه آنان توسط وهابيت بخاطر اعتقادشان به شفاعت، توسل به رسول الله و زيارت آن حضرت تكفير شده و جان و مال و ناموس آنها براي وهابيون حلال گرديده‌اند. قنوجي در اين رابطه مي‌گويد:‌در زمان ما اتباع عبدالوهاب كه از نجد سر در آورد و بر حرمين مسلط گرديدند و خودشان را منتسب به مذهب حنبلي مي‌كردند، همه آنان اعتقاد بر اين دارند كه فقط آنان مسلمان هستند و غير آنها هر كسي مي‌خواهد باشد، مشرك‌اند و با اين شعار كشتار اهل سنت و علماء آنها را مباح دانستند.[13]
و هيچ كدام از مذاهب اهل سنت وهابي‌ها را در مذهب خودشان قبول ندارند، ولو وهابيت خودشان را پيرو مذهب حنبلي مي‌دانند، لكن حنبلي‌ها هم آنان را نمي پذيرند، بلكه علماء مذاهب اربعه حكم به تكفير وهابيت صادر كرده‌اند. و حتي برادر محمد بن عبدالوهاب بنام شيخ سليمان بن عبدالوهاب كه خود حنبلي مذهب بوده است، كتابي بر ردّ محمد بن عبدالوهاب بنام «الصواعق الالهيه في الرد علي الوهابية» نوشته است.[14]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . وهابيان، تأليف علي اصغر فقيهي.
2 . اينست وهابيت، تأليف محمدجواد مغنيه.
3 . آئين وهابيت، آيت الله سبحاني.
4 . نقش استعمار در پيدايش وهابيت، رضا فتح ‌آبادي.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پي نوشت:

[1] . الكثيري، سيد محمد، السلفيه بين السنة و الامامية، بيروت، انتشارات غدير، اول، 1418 ق، ص 211.
[2] . فقيهي، علي اصغر، وهابيان، انتشارات اسماعيليان، دوم، 1364 ش، ص 19 و 20.
[3] . همان، ص 34، و الكثيري، سيد محمد،‌السلفيه بين اهل السنة و الاماميه، بيروت، انتشارات الغدير، اول، 1418 ق، ص 235 ـ 239.
[4] . فقيهي، علي‌اصغر، وهابيان، مؤسسه اسماعيليان، دوم، 1364 ش، ص 46.
[5] . الكثيري، سيد محمد، السلفيه بين اهل السنة و الاماميه، بيروت، انتشارات الغدير، ‌اول، 1418 ق، ص 303.
[6] . همان، ص 305 و سبحاني ‌جعفر، بحوث في الملل و النحل، ‌مؤسسه نشر اسلامي، سوم، 1414 ق، ج 4، ص334.
[7] . مغنيه، محمد جواد، هذي هي الوهابية، دارالحقيقة، دوم، 1414 ق، ص 87.
[8] . همان،‌ص 88 ـ 90.
[9] . همان.
[10] . فتح آبادي، رضا، نقش استعمار در پيدايش وهابيت، انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي، اول، 1375، ص56.
[11] . سبحاني،جعفر، بحوث في الملل و النحل، مركز مديريت حوزه علميه قم، دوم، 1411 ق، ج2، ص5.
[12] . همان، ج2، ص22 ـ 23.
[13] . القنوجي، صديق بن حسن، ابجدالعلوم، ‌دارالكتب العلميه، 1998 م، ج3، ص198، به نقل از حاشيه ابن عابدين.
[14] . الكثيري، سيد محمد، السلفيه، بيروت، الغدير، اول، 1418 ق، ص 339 ـ 341.

منبع: اندیشه قم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.