خلافت حق علی نبود!

  • 1392/01/16 - 14:38
درحالی که قرن هاست شیعیان برمبنای مستدل ترین دلایل و مدارک اعم از آیات قرآن و روایات نبوی، خلافت وجانشینی بلافصل را حق امیرمومنان علی علیه السلام می دانند، نورعلی تابنده در سخنرانی خود این حق را نفی کرد!
نفاق تابنده

درحالی که قرن هاست شیعیان برمبنای مستدل ترین دلایل و مدارک اعم از آیات قرآن و روایات نبوی، خلافت وجانشینی بلافصل را حق امیرمومنان علی علیه السلام می دانند و حتی بر سر این عقیده و راه بهترین افراد بشر از جمله صدیقه ی طاهره فاطمه ی زهرا سلام الله علیها جان خود را تقدیم کرده اند؛ نور علی تابنده، قطب فرقه ی منحرف صوفی گنابادیه، در سخنرانی خود این حق را از امیرالمومنین علیه السلام نفی کرد! وی با داعیه ی صلح کل، برای این که صحبت هایش خشم مذهب عامه را درپی نداشته باشد و منافع این فرقه ی منحرف در بین مستکبران و کافران به خطر نیفتد، بار دیگر با آشکار کردن چره ی خبیث و منافق خود، با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ، این حق الهی را برای جانشین بلافصل رسول خدا صلی الله علیه وآله منتفی دانست.

او در سخنرانی اش که به مناسبت برگزاری همایش نعمت الله ولی صورت گرفت عنوان کرد؛ (عده ای می گویند ابوبکر با حضرت علی دشمنی کرد و حق خلافت را از ایشان غصب نمود، اما به این نکته باید توجه کرد که خلافت وظیفه ی علی بود، نه حق علی!!. مسئله ی حق در ذهن ما وقتی است که اهل دنیا باشیم، که اموال و مقامات دنیوی را حق خود می دانیم و آنگاه می گوییم، خلافت حق علی است که از او ساقط شده، ولی علی می فرماید: خلافت شما به اندازه ی یک لنگه کفش پاره ارزش ندارد. چنین کسی برای چنین حقی که به ارزش مالکیت لنگه کفش کهنه است مبارزه نمی کند. خلافت حق علی نبود، حق ملت بود و وظیفه ی علی!) (1)

آیات قرآن خلافت را حق مسلم امیرالمومنین علیه السلام می داند: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (2)

باتوجه به تایید مفسران بزرگ شیعه و اهل سنت که شان نزول این آیه را در حق امیرالمومنین علیه السلام می دانند، در این آیه ی شریفه بنا بر قرائن موجود در آیه همان حقی که خدا و رسولش بر مردم دارند، عیناً برای امیرالمومنین علیه السلام هم ثابت است.

جناب تابنده، ما کاری به نطق شما که سراسر مطابق با خیالات وهم آلود صوفیانه است نداریم، اما سوالی که مطرح می شود این است؛ براین اساس که شما خلافت را حق نمی دانید، پس نباید قطبیت را هم حق خود بدانید و بنابر نظر خودتان که خلافت را تنها یک وظیفه می دانید؛ اگر کسی را یافتید که بتواند این وظیفه را بهتر انجام دهد، ماندن شما دراین مقام حرام است! اگر این چنین است چرا جای این مقام را برای کسی خالی نمی کنید که از شما عالم تر، با فهم تر و حتی تلاوت قرآنش کم غلط تر و روان تر باشد؟!

خود، خوب می دانید که عرایض شما ناصواب است، که اگر این چنین بود و اقطاب صوفیه بنا بر وظیفه و صلاحیت انتخاب می شدند؛ هرگز نوبت به شما نمی رسید. شخص شما نیز همچون اسلاف مقام پرست خود، قطبیت را حق مسلم خود می دانید واین موضوع بر پیروان گمراهتان و سایر کسانی که اندک اطلاعی از فرقه ی ضاله و منحرف شما دارند، پوشیده نیست.

................................................................................................................................................

پی نوشت:

1- مجموعه مقالات درباره ی شاه نعمت الله ولی ص15

2- سوره ی مبارکه مائده آیه ی55

دیدگاه‌ها

سلام مرحبا به شما عزیزی که چنین استدلال زیبایی را در برابر نشخوار این منافق مطرح کردید

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.