ذوالقرنین در انجیل برنابا
گفتار انجیل برنابا در ستایش کوروش، قابل قبول نیست. چون اولاً داستانی سر تا پا تناقض است. ثانیاً طبق قرآن، ذوالقرنین، پیش از فتوحات و سیر آفاقی، مؤمن بود، اما انجیل برنابا گویای آن است که کوروش، پس از فتوحات، تازه، به جرگه اهل توحید میپیوندد. پس کوروش نمیتواند ذوالقرنین باشد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در در انجیل بَرنابا (Gospel of Barnabas) که یکی از اناجیل غیر رسمی است، از کوروش نام بُرده شده است. اما لازم است مقدمهای بیان شود.
در تورات آمده که داریوش مادی (پادشاه بابل) به دانیال علیه السلام علاقهمند بود. این سبب شد که درباریان از روی حسادت، نزد داریوش از دانیال نبی بدگویی کنند. درباریان توطئه کرده؛ نقشهای کشیدند و به داریوش اصرار کردند که این قانون را وضع و امضاء کند که یک ماه، هر کس هر خواستهای دارد الزاماً باید فقط از پادشاه بخواهد! و هر کس از این قانون تخطی کند، در چاه شیرها انداخته شود! داریوش نیز پذیرفت. پس از چند روز، درباریان نزد داریوش رفته از دانیال نبی بدگویی کردند که او خواستههایش را از خدایش درخواست کرد. نه از شما! داریوش هم طبق قانون، دستور داد که او را درون چاه شیرهای گرسنه بیاندازند تا او را بدرند! اما شیرها در برابر دانیال علیه السلام کُرنش کردند و به او آسیبی نزدند. پس داریوش مادی از این معجزه خوشحال شد و دستور داد دشمنان دانیال (که علیه او بدگویی کرده بودند) به همراه خانوادههایشان درون چاه شیر انداخته شود. سپس داریوش مادی، حُکمی صادر کرد که همه مردمِ قلمرو من، باید از خدای دانیال بترسند و در برابر او لرزان باشند، چه اینکه او خدای زنده و توانا است.(1) به عبارتی، داریوش، مردم قلمرو خود را مجبور کرد که در برابر خدای دانیال (علیه السلام) زانو بزنند.
اما در انجیل برنابا آمده که این داستان بین کوروش و دانیال (علیه السلام) رخ داد. یعنی کوروش، دانیال را در چاه شیرها انداخت:
Cyrus judged Daniel to be meat for the lions.(2)
این قضیه به چند دلیل، مشکوک و نامعقول است. واضحتر بگویم: داستانی کودکانه است و پذیرش آن ممکن نیست. سرزمین بابِل، شاید میلیونها نفر و حداقل صدها هزار نفر جمعیت داشت. چگونه ممکن است که داریوش، قانونی امضاء کند که همه باید خواستههایشان را فقط از پادشاه بخواهند؟ مگر داریوش میتوانست در روز، پاسخگوی چند نفر باشد؟! نکته دیگر اینکه مگر داریوش (یا کوروش) خود را برتر از خداوند میدانست که هیچ کس حق ندارد از خدا چیزی بخواهد، بلکه باید از من درخواست کند؟! واقعاً این چه داستان عجیب و نامعقولی است؟
سند دیگری که نشان میدهد این داستان صحت ندارد، آن است که در کتیبههای بابِلی، حتی الواح سال آخر زندگی کوروش، همچنان شاهد آن هستیم که حاکمان دست نشانده کوروش در بابل، معابد بتپرستی (از جمله معبد اِئانا) را آباد و برقرار نگه داشته و همچنان برای این معبد، بَرده میفرستادند.(3) پس اینکه انجیل برنابا به اجمال اشاره میکند که کوروش توبه کرد و یکتاپرست شد، در تناقض آشکار با الواح بابِلی است که میگوید کوروش همچنان تا پایان زندگی، معابد بت پرستان را برپا نگه داشته بود و این حمایت از معبد بت پرستان، پس از کوروش، در زمان پسرش (کمبوجیه دوم) همچنان ادامه یافت. چنانکه کمبوجیه به پرستشگاه بتها و به زیارت تندیسهای خدایان میرفت و برای بعل و مردوک، قربانی میکرد.(4)
اما نکته مهم دیگری در این میان وجود دارد و آن اینکه طبق قرآن، ذوالقرنین، پیش از فتوحات و سیر آفاقی، مؤمن بود،(5) اما انجیل برنابا گویای آن است که کوروش، پس از فتوحات، تازه به جرگه اهل توحید میپیوندد. پس کوروش نمیتواند ذوالقرنین باشد.
پینوشت:
[1]. کتاب دانیال 6: 22-27.
[2]. بنگرید به:
The Gospel of Barnabas, By Apostle Arne Horn, p 42, Chapter 50
[3]. داندامایف، ایرانیان در بابل هخامنشی، ترجمه محمود جعفری دهقی، ، تهران: ققنوس، 1391، صص 91، 92، 93.
[4]. عبدالمجید ارفعی، فرمان کوروش بزرگ، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی-اسلامی)، 1389، صص 15-16.
[5]. قرآن، سوره کهف، آیه 83 به بعد...
دیدگاهها
saman
1402/08/25 - 22:24
لینک ثابت
کانال «باستاننامه» پیرامون
افزودن نظر جدید