پاسخ به شبه اطمینان به نجات در مسیحیت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبشران مسیحی ادعا میکنند در مسیحیت اطمینان به نجات وجود دارد و مسیحیان به صرف ایمان به مسیح، نجات خواهند یافت، اما در اسلام، مشخص نیست که انسان نجات پیدا میکند یا خیر!
پاسخ: آموزه اطمینان به نجات ابدی یک آموزه انحرافی و برخلاف کتاب مقدس و عمدتاً زائيده تفكرات كالون (الهیدان قرن شانزدهم) است و عوارض زیان باری برای سلامت اخلاقی جامعه ایجاد میکند. در حالی که سایر مسیحیان چنین آموزهای را نمیپذیرند و بر ضرورت تعادل بین خوف و رجا در مسیحیت تأکید میکنند. همین دیدگاه متعادل، در اسلام نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.
برخی از شبانان و کشیشان مسیحی معتقدند در مسیحیت اطمینان و اعتقاد قطعی به آمرزش در آخرت توسط مسیح وجود دارد و از دیدگاه کلیسا آیا وقتی کسی نجات پیدا میکند برای همیشه نجات یافته است؟ کالون معتقد بود برای نجات و عادل شمردگی تنها ایمان کافی است و این ایمان نیز فیض خداوند است که به صورتی جبر آمیز به هر کسی بخواهد عطا میکند و به هر که نخواهد عطا نمیکند. خداوند از پیش از آفرینش افرادی را برگزیده و صرف نظر از اینکه نیکو کار باشند یا شریر ممکن است در نهایت نجات یابند یا محکوم به هلاکت شوند ایمان نیز از جانب خود خداوند اعطا میشود و شخص دخلی در این موضوع ندارد ... واگر کسی فیض خداوند را دریافت کند به صورت جبرآمیزی نجات مییابد؛ زیرا کتاب مقدس میگوید اوست که ایماندار را بر میگزیند [یوحنا 15: 16]، و او را حفظ میکند [یوحنا۱۷: ۱۲] و تا به ابد نگاه میدارد [یوحنا ۱۰: ۲۸]. در اعتقاد نامه «وست مینستر» فصل ششم نیز همین آموزه مورد تاکید قرار گرفته و بیان شده:
«و با وجودی که آنها (عادل شمرده شدگان) هرگز نمی توانند از حالت عادل شمرده شدن سقوط نمایند ولی امکان دارد به علت گناهانشان مورد نارضایی پدرانه خدا قرار گیرند و روشنایی چهره الهی دیگر بر آنها نتابد، مگر وقتی که خود را فروتن سازند و گناهان خود را اقرار و آمرزش الهی را طلب کنند و ایمان و توبه خود را تجدید نمایند. ریاکاران و سایر افرادی که تولد تازه ندارند ممکن است خود را با امیدهای بیاساس و گستاخیهای جسمانی فریب دهند و تصور کنند که رضایت خدا را حاصل کرده و از نجات الهی بهرهمند هستند؛ ولی این تصورات باطل به وسیلهی مرگ از بین میرود. ایمانداران حقیقی هیچگاه از حیات ایمان و محبت مسیح و سایر ایمانداران و قلب صمیمی و وجدان مطبع محروم نخواهند بود و در زمان معین، روح خدا آنها را از این وضعیت به تجدید اطمینان نجات رهبری و از نومیدی کامل حفظ خواهد فرمود.»
اما در عهد جدید پولس به مسیحیان در مورد از دست دادن نجات هشدار میدهد: «پس برماست که به آنچه شنیدهایم با دقت هرچه بیشتر توجه کنیم، مبادا از آن منحرف شویم [عبرانیان ۱۲] وی به عبرانیان میگوید به شرطی شما در مسیح شریک شدید که ایمانتان را تا آخر نگاه دارید: «از آن رو که در مسیح شریک شدهایم تنها به شرطی که اطمینان آغازین خود را تا به آخر استوار نگاه داریم.» [عبرانیان 3 : 14] پولس در اول تیموتائوس باب یک، به دو نفر که قبلا ایمان دار بوده اما نجات را از دست می دهند اشاره کرده است و این نشان میدهد که در مسیحیت هم نجات از دست دادنی است.
کاتولیکها نیز بر خلاف پیروان کالون و بنیادگرایان پروتستان، بر آموزه نجات ابدی اعتقادی ندارند. در تعالیم کلیسای کاتولیک تاکید شده است: «ایمان موهبت کاملاً آزاد است که خدا به انسان میدهد: اما ممکن است این موهبت ارزشمند[نجات] را از دست بدهیم، چنانکه پولس قدیس به تیموتائوس گفت: این وصیت را به تو میسپارم بر حسب نبوتهایی که سابقاً بر تو شد تا در آنها جنگ نیکو کنی و ایمان و ضمیر صالح را نگاه داری که بعضی این را از خود دور انداخته ... برای این که تا آخر با ایمان زندگی کنیم، رشد یابیم و پایداری کنیم، باید آن را با کلمه خدا تغذیه کنیم و باید از خداوند تمنا کنیم تا ایمان ما را زیاد کند و این ایمان باید از روی محبت عمل کند، سرشار از امید باشد و ریشه در ایمان کلیسا داشته باشد.»[1]
آموزه اطمینان به نجات ابدی، امکان هرگونه تلاشی را از انسان سلب میکند؛ زیرا چنین اطمینان قطعی هرگونه تحرک و پویایی را از انسانها میگیرد و هر تلاشی را نیز برای بهبودی وضعیت انسان منع میکند. در نتیجه، چنین جامعهای همواره در نابسامانیهای اجتماعی و اخلاقی غوطهور خواهد بود.
خوف و رجا در اسلام
بر خلاف دیدگاه کالون، اسلام، اطمینان قطعی به نجات مؤمنان نمیدهد تا انسانها با خاطری آسوده دست خود را در هر گونه رفتاری باز ببینند. همچنین همیشه ایشان را از غذاب آخرت میترساند که به کارهای نیک تشویق شوند. در دیدگاه اسلامی، حالت بین خوف و رجا، بهترین وضعیت مؤمن برای رشد و تعالی است؛ نه اینکه امیدش غلبه پیدا کنند که به غرور و عقلت بینند و نه اینکه خوفش باعث شود که یأس وی را فرا بگیرد. یأس و غرور هر دو دشمن تعالی و ترقی انسان هستند. خداوند درباره گروهی از شایستگان و بندگان صالح میفرماید: « يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ [زمر/9]؛ از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد.»
در سخنی از حضرت صادق(علیه السلام) آمده: سزاوار است بنده مؤمن آنچنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آنچنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است.» [2]
لقمان حکیم نیز در وصیتی به فرزندش چنین میگوید: «چنان از خدا بترس که اگر اعمال نیک جن و انس را هم انجام داده باشی باز تو را عذاب میکنند و چنان به او امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را مرتکب شده باشی تو را مورد رحمت قرار میدهد.»[3] بنابر این حالت بین خوف و رجا باعث میشود که انسان هم تشویق به عمل نیکو شود و هم پرهیز از گناه داشته باشد.
پینوشت:
[1]. مفتاح، احمد رضا، تعالیم کلیسای کاتولیک، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، پاراگراف ۱۶۲
[2]. مكارم شیرازی، ناصر و جمعی از محققان، تفسیر نمونه، ج 26 ، ص 2
[3]. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، ج 7، ص 133
افزودن نظر جدید