ترویج کتاب تذکرة الاولیاء در مجالس گنابادی ها

  • 1401/07/21 - 15:53
اقطاب فرقه صوفیه گنابادی با وجود اینکه فرقه خود را جزء شیعیان می دانند به خواندن کتاب تذکرة الاولیاء که مملو ازداستان های غیرواقعی است و رنگ و بوی غیر شیعه آن را فرا گرفته است توصیه می کنند. در حالی که طبق روایات، باید با بیان علوم اهل بیت(ع) احیای امر اهل بیت (ع) اتفاق بیفتد.
عطار

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- یکی از فرقه های صوفیه که مدعی تشیع هستند، فرقه نعمت اللهی گنابادی است. اقطاب این فرقه برای از بین بردن رد پای تسنن اقطاب اولیه خود، در سلسلة الاولیای خود دست برده اند.(1)

یکی از نکته هایی که جای تجعب دارد این است که اقطاب صوفیه بخصوص فرقه هایی که مدعی تشیع هستند، به مریدان خود توصیه می کنند در مجالس درویشی، کتاب هایی همچون تذکرة الاولیاء که کرامات متصوفه گذشته در آن مندرج است خوانده شود.

در حالی که در روایتی عبدالسلام بن صالح هروی از امام رضا(علیه السلام) نقل می فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ‏ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ‏ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»(2) خداوند رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: بعلوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد که اگر مردم زیبایی های گفتار ما را می دانستند از ما پیروی می کردند. به شیعیان توصیه می کند که علوم اهل بیت(علیهم السلام) که منظور روایات آن بزرگواران می باشد در مجالس خوانده شود تا مردم با زیبایی کلام معصومین(علیهم السلام) روشن شود.

ولی اقطاب در مجالس درویشی برای مریدان خود، به خواندن کتاب های که دارای محتوایی از داستان های سلوک افرادی که اهل سنت هستند و مسیر آنها طبق دستورات اهل بیت(علیهم السلام) تنظیم نشده است توصیه می کنند.

با توجه به توصیه دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه مبنی بر خواندن کتاب تذکرة الاولیاء در جلساتی درویشی بر آن شدیم تا شمه ای از زندگینامه و محتوای این کتاب مورد واکاوی قرار گیرد.

شیخ محمد فریدالدین در سال (511ه) در زمان سلطان سنجربن ملکشاه در شهر نیشابور متولد شد.(3) درباره مذهب او مطالب مختلفی نقل شده و قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المومنین تلاش کرده است که او را شیعه معرفی کند، اما آن چیزی که مورد اتفاق محققین است این می باشد که او سنی  مذهب بوده است. همان گونه که سعید نفیسی می نویسد: «مولف مجالس المومنین که به شیعه تراشی معروف است کوشیده است که عطار را هم شیعه کند و دلیلی که آورده اشعاری است که از او در منقبت علی بن ابیطالب نقل کرده است، غافل از اینکه برخی از آن اشعار از فریدالدین عطار نیشابوری که مورد بحث ماست، نیست و از دیگری است که پس از این درباره او بحث خواهم کرد، وانگهی صوفیه هرگز درباره‌ی هیچ یک از خلفای  چهارگانه غلو نکرده‌اند و یکی را بر دیگری ترجیح نداده اند و به همین جهت در آثار عطار مدح هر چهار یار آمده است، منتها در بعضی از مثنوی های او که اخیراً در تهران چاپ کرده‌اند گویا عمداً مناقب سه خلیفه نخست را حذف کرده اند.»(4)

نکته بعد که باید به صورت مختصر مورد بررسی قرار بگیرد و آن محتوا و اعتبار داستان های کتاب تذکرة الولیاء می باشد. در بین آثار بازمانده از عطار کتاب تذکرة الاولیا برحسب ترتیب، باید اولین تجربه شیخ در زمینه تألیف باشد و این اولین تجربه عطار در اواخر عمر و بعد از تالیف آثار دیگر که به صورت نظم می باشند اتفاق افتاده است.

داستان های موجود در این کتاب به گونه ای است که محققی همچون دکتر زرین کوب بر واقعی نبودن تعدادی از این داستان ها اذعان دارد و مینویسد: «مولف که خود مدعی شیخی و صاحب خانقاه ارشاد هم نبوده است از نقل کردن آن گونه افسانه‌ها فایده شخصی منظور نداشته است... از اینکه پاره‌ای از آنچه بر سبیل کرامت از مشایخ نقل است با واقعیات عالم قابل تایید نبوده است. لابد آگاه بوده است پس در نقل آنها ظاهراً یا به تقریر تاکید و قدرت مطلقه الهی ناز روده یا به فواید اخلاقی ناشی از آنها نظر داشته است هرچند در هر دو  حال نقل آنگونه  سخنان موجب  نفرت و رمیدگی اذهان منطقی است»(5)

همان گونه که زرین کوب عنوان افسانه را بر آن کرامات اطلاق می کند و در ادامه نوشته خویش بر این نکته تاکید می کند که کسانی که با دید منطقی  به این داستان ها توجه کنند، آن داستان را نمی پذیرند.

در چنین حالی است که زرین کوب از عطار درباره این گونه داستان در مقدمه کتاب خویش می گوید: «عطار چنان که در مقدمه کتاب خاطرنشان می‌کند بعد از قرآن خدا و حدیث رسول خدا هیچ سخنی را بالاتر از سخنان ها نمی شناسد و جمله سخنان ایشان را شرح احادیث و قرآن می خواند»(6) و از جناب عطار باید پرسید که نسبت به معارف اهل بیت چه نظری دارید؟ البته پاسخ این پرسش روشن می باشد. به خاطر اینکه عطار گرایش به اهل تسنن دارد و نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) با دید  امام و جانشین پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نمی نگرد. کلام این بزرگواران را در حد اصحاب پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) می داند.

پس باید توجه داشته باشیم که اگر  کسی مدعی تشیع می باشد هرگز خواندن کتابی که مملو از داستان های غیر واقعی و بیان کرامات افرادی که هم مسیر اهل بیت(علیهم السلام) نیستند را در مجالس خود توصیه نخواهند کرد و جایگزین آن داستان ها، برای احیای امر حضرات معصومین(علیهم السلام) روایاتشان را قرار خواهند داد.

پی نوشت:

(1). کیوان قزوینی،عباسعلی،رازگشا،ص21،راه نیکان،چاپ اول  1386.

(2). ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1 ؛ ص307، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق.

(3). فروزانفر،بدیع الزمان،شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدبن محمد عطار نیشابوری،ص6،دهخدا،تهران،چاپ دوم ،1353.

(4). نفیسى،سعید،زندگینامه شیخ فرید الدین عطار نیشابورى،ص90،اقبا ل،تهر ان،1384.

(5). زرین کوب،عبدالحسین،صدای بال سیمرغ،ص53،سخن،تهران،چاپ دوم،1379.

(6). زرین کوب،عبدالحسین،صدای بال سیمرغ،ص55،سخن،تهران،چاپ دوم،1379.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.