دیدگاه قرآن درباره مسئله مسخ یهودیان

  • 1401/04/07 - 07:54

مجازات مسخ و تغییر ماهیت و تبدل گروهی از بنی اسرائیل به صورت میمون و خوک، به اذن خداوند انجام شده است و از نگاه قرآن کریم این واقعه پیوندی وثیق با رویکرد و عملکرد آنان دارد.

دیدگاه قرآن درباره مسئله مسخ یهودیان

جریان تشریع حکم ممنوعیت صید ماهی در شنبه، منجر به مسخ شدن گروهی از بنی اسرائیل شد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ واژه مسخ به معنای تغییر شکل انسانی به صورت حیوان، تنها یک بار در قرآن کریم آمده است: «وَ لَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلىَ‏ مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَعُواْ مُضِیًّا وَ لَا یَرْجِعُونَ؛(یس، 67) و اگر بخواهیم، آنها(کافران) را در جاى خود مسخ مى ‏کنیم [و به مجسمه ‏هایى بى ‏روح مبدل مى‏ سازیم] تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند».

 اما قرآن در دو آیه در خصوص مسخ گروهی از بنی اسرائیل به صورت میمون سخن گفته است: «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ‏ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ؛( بقره، 65) و کسانی از شما را که در روز شنبه (از فرمان خدا) تجاوز کردند نیک شناختید پس ایشان را گفتیم بوزینگانی طرد شده باشید»؛ «فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ؛(اعراف، 166) و چون از آنچه از آن نهی شده بودند سرپیچی کردند به آنان گفتیم بوزینگانی رانده شده باشید.»

قرآن در یک آیه در خصوص مسخ گروهی از بنی اسرائیل به صورت میمون و نیز خوک سخن گفته است: «قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیر؛(مائده، 60) بگو: «آیا شما را از كسانى كه موقعیت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر كنم؟ كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد خشم قرار داده (و مسخ كرده) و از آنها، میمون ها و خوك هایى قرار داده‏ است.»

بعضی از مفسران نظیر ابن عباس معتقدند این آیه نیز در باره اصحاب سبت(شنبه) است که پیرمردان شکم پرست و شهوت پرستشان به خوک و جوانان گوش بسته که اکثریت را تشکیل می‌ دادند، به میمون تغییر چهره دادند. ولی در هر حال، باید توجه داشت که طبق روایات، مسخ شدگان تنها چند روزی زنده می‌ ماندند و سپس از دنیا می ‌رفتند و نسلی از آنها به وجود نمی ‌آمد.[1]

این آیات، بیانگر این حقیقت است که مسخ و تغییر ماهیت و تبدل این گروه از بنی اسرائیل به حیوان(میمون و خوک)، پیوندی وثیق با رویکرد و عملکرد آنان دارد.

براساس گزارش قرآن، گروهی از یهود که عمدتاً از طریق صید ماهی امرار معاش می کردند، طبق برنامه ای که خداوند متعال مقرر فرموده بود، جهت صید ماهی به جز روزهای شنبه، در دیگر روزهای هفته آزاد بودند و در روز شنبه برای آنها لازم بود که به عبادت خداوند مشغول باشند. اما آنها با وجود آگاهی کامل از این حکم، با مکر و حیله توان خود را در روزهای شنبه نیز جهت صید آبزیان صرف می کردند و در توجیه رفتار خویش مدعی بودند که ما از خوردن ماهی در روز شنبه منع شده ایم، نه صید آن؛ در نتیجه روز شنبه صید کرده و در روزهای دیگر می خوردند. استمرار بر مکر و حیله و نافرمانی از دستور الهی، اسباب مسخ آنان را فراهم نمود و آنها را به صورت میمون درآورد. قرآن کریم مسخ این گروه را به رفتار و نیت های آنان پیوند داده است.

دقت در حیله ‌های بنی ‌اسرائیل روشن می نماید که آنها امتی بوده اند که جز در برابر لذات و کمالات مادی تسلیم نشده و لجوج‌ ترین امت ها در پذیرفتن توحید بوده اند و به هیچ وجه به حقایق ماورای حس، ایمان نمی ‌آوردند. همین خصلت و خوی ایشان باعث شد که عقل و اراده آنها تحت فرمان و انقیاد حس و ماده باشد و هرچه را ماده پرستی صحیح بداند - هرچند که حق نباشد - قبول کنند و تنها سخنی را که حس تصدیق کند، بپذیرند. نتیجه این پستی نیز این شد که در گفتار و کردار خود دچار تناقض شوند.[2] در نتیجه، جریان تشریع حکم ممنوعیت صید، منجر به لعنت گروهی از ایشان و مسخ طایفه دیگرشان شد.[3]

مسخ مسلمّاً رخدادی بر خلاف جریان عادی طبیعت است اما مسائل غیر طبیعی گاهی به صورت معجزات پیامبران و زمانی به صورت اعمال خارق العاده ‌ای از برخی انسان ها سر می ‌زند، هر چند پیامبر نباشند(که البته با معجزات متفاوت است). بنا بر این پس از قبول امکان وقوع معجزات و خارق عادات، مسخ و دگرگون شدن صورت انسانی به انسان دیگر مانعی ندارد.

در جریان مسخ بنی‌ اسرائیل، به اذن الهی چنین امری تحقق یافته است و حقیقتاً برخی یهودیان در این دنیا مسخ به بوزینه شده ‌اند.[4] این جریان امری خارق العاده است که در آن برخی واقعیات عالم آخرت در دنیا برای تذکر و تنبه انسان ها تجلی و بروز یافته است.[5]

پی نوشت:
[1]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران‏: دار الكتب الإسلامیة، 1374 ش، ج ۶، ص 426
[2]. محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج 1، ص 210
[3]. همان، ج ‏12، ص369- 370
[4]. همان، ج ‏1، ص 205- 206  
[5]. محمد صدرالدین شیرازی‏، تفسیر القرآن الکریم، چاپ دوم، قم: بیدار، 1366، ج ‏3، ص 473- 474 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.