منظور از پسرخدا در مسیحیت چیست؟

  • 1401/03/09 - 12:04
مفهوم پدر برای خداوند و فرزند خدا برای مخلوقات در کتاب مقدس مسیحی بسیار مشاهده می شود. این عبارت در عهد قدیم به خاطر رابطه خالق و مخلوقی بین خدا و بندگان به کار برده شده است. در عهد جدید نیز مسیحیان به خاطر ایمان مسیحی، فرزندان خدا نامیده شده اند. در الهیات مسیحی عنوان فرزند خدا برای عیسی مسیح به کار برده می شود تا الوهیت و هم ذات بودن ایشان با خدا را برساند.
پسر خدا

مسیحیان به حضرت عیسی (ع) عنوان پسر خدا می دهند و از آنجایی که منظورشان الوهیت حضرت عیسی (ع) است، اعتقادی کفرآمیز می باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به پیشینه مفهوم پدر بودن خدا در کتاب مقدس بپرازیم. به طور کلی در عهد عتیق خدا بارها پدر خوانده شده: « من‌ پدر اسرائیل‌ هستم‌» (ارمیا 31 :9)،« به‌ فرعون‌ بگو خداوند چنین‌ می‌گوید: اسرائیل‌ پسر من‌ و نخست‌زادۀ من‌ است»(خروج 4 :22).

 البته در اینکه منظور از فرزندان خدا فقط بنی اسرائیل است یا همه ی انسان ها، بین دانشمندان یهودی اختلاف نظر است. دانشمندان یهودی دلیل این نسبت را رابطه خالق و مخلوقی دانسته اند:« در سراسر گفته های دانشمندان یهود، در تلمود، رابطه ای که بین آفریدگار و آفریدگان وجود دارد به شکل رابطه ی بین پدر وفرزند تصور شده است.»[1]. پس مشخص می شود که عنوان پدر و پسر در عهد قدیم به صورت مجازی اطلاق شده و منظور تولد جسمانی انسان ها یا شخص خاصی از خدا نیست.

اما نوعی از پدر و فرزند بودن هم در عهد قدیم ذکر شده که مخصوص یک قوم یا همه ی انسان ها نیست بلکه افراد خاصی مد نظر هستند. حضرت داوود و  سلیمان(علیهما السلام) به صورت خاص، فرزند خدا خوانده شده اند: «او مرا خواهد خواند که تو پدر من هستی، خدای من و صخره نجات من. من نیز او را نخست‌زاده خود خواهم ساخت، بلندتر از پادشاهان جهان.»(مزامیر 89 :27-28) در مورد حضرت سلیمان نیز می خوانیم: «و به من گفت: پسر تو سلیمان، او است که خانه مرا و صحن های مرا بنا خواهد نمود، زیرا که او را برگزیده ام تا پسر من باشد و من پدر او خواهم بود.»( اول تواریخ 28 :6)

در عهد جدید نیز مفهوم پدر بودن و فرزندی را شاهدیم: «پس شما به اینطور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد.»(متی 9 :6 )؛ «و هیچ کس را بر زمین، پدر خود مخوانید زیرا پدر شما یکی است که در آسمان است.»( متی 23 :9)

 چنانکه گفته شد در عهد قدیم، پسر بودن مجازاً به کار رفته و وجه این استعمال نیز رابطه خالق و مخلوق بودن است اما در عهد جدید رساله های پولس معنی فراتری از رابطه خالق و مخلوق بودن را در نظر دارد. در رسالات پولس پدر بودن خدا مخصوص مسیحیان است و غیر مسیحیان از این عنوان محروم هستند: «زیرا همه کسانی که از روح خدا هدایت می ‌شوند، ایشان پسران خدایند. از آن‌رو که روح بندگی را نیافته ‌اید تا باز ترسان شوید بلکه روح پسر خواندگی را یافته ‌اید، که به آن ابّا، یعنی ای پدر ندا می‌کنیم.»( رومیان 8 :14_15) ؛«اما چون که پسر هستید، خدا روح پسر خود را در دل های شما فرستاد که ندا می‌ کند، یا ابّا، یعنی، ای پدر. لهذا دیگر غلام نیستی بلکه پسر و چون پسر هستی، وارث خدا نیز به ‌وسیله مسیح»(غلاطیان4 :6-7)

تا بدین جا مشخص شد در عهد قدیم هم شاهد رابطه پدر و فرزندی هستیم و این رابطه مخصوص ایمان داران است و ایمان مسیحی است که مشخص می کند چه کسی شایسته عنوان فرزندی خدا را دارد. اما در عهد جدید هم مانند عهد قدیم نوعی پدر بودن خاص را شاهدیم که تنها مصداقش عیسی مسیح (علیه السلام) است: «باز رئیس کهنه از او سوال نموده، گفت: آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟ عیسی گفت: من هستم»( مرقس 14 :61) و روح‌القدس به هیأت جسمانی، مانند کبوتری بر او نازل شد و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که به تو خشنودم.»(لوقا 3 :22) در جایی دیگر عیسی خدا را پدر خود می داند:« کسی آن را از من نمی‌گیرد، بلکه من خود آن را می ‌نهم. قدرت دارم که آن را بنهم و قدرت دارم آن را باز گیرم. این حکم را از پدر خود یافتم.»( یوحنا 10 :18)

نکته مهمی که اینجا مطرح است اینکه چرا به عیسی مسیح به صورت خاص، عنوان پسر خدا داده شده؟ خیال نابجایی است که فکر کنیم منظور کتاب مقدس یا مسیحیان از رابطه پدر و فرزندی خدا با عیسی، تولد جسمانی و انسانی است.

کشیش ابراهیم سعید دانشمند مسیحی در این باره چنین می گوید: «شایسته است با کلمات موجز معنای مراد از «پسر حضرت اعلی یا پسر خدا» را توضیح دهیم. از اینها ولادت طبیعی ذاتی از خدا قصد نشده است و الّا گفته می شد «فرزند خدا» و آنچه معمولاّ درباره همه مؤمنان گفته می شود که پسران خدا هستند نیز قصد نشده است؛ چون نسبت مسیح با خدا غیر از نسبت عامه مؤمنان با خداست؛ و مقصود، جدایی از نظر مقام از حیث بزرگی و کوچکی هم نیست و منظور تفاوت زمانی هم نیست و تفاوت در جوهر هم نیست؛ بلکه تعبیری است که از عمق محبتی که بین مسیح و خدا جاری است.... و مقصود از آن اظهار تشابه و همگونی در ذات و صفات و در جوهر است، كما اینکه بین پدر و پسر طبیعی چنین همگونی هایی وجود دارد؛ پس درباره مسیح گفته شده است که نور خدا و تصویر جوهر خداست. و او درباره خودش گفته است: «هر کس مرا ببیند خدا را دیده است»؛ «من و پدر یک هستیم، و مراد از آن این است که مسیح دوام دارد، چون وارث همه چیز است که از او و به وسیله او و برای او همه چیز است»[2]

نویسنده ای دیگر می گوید:« پولس رسول گفت «وقتی که زمان به کمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد. از این آیه بر می آید که خداوند پسری داشت، قبل از اینکه از زنی متولد شود. و این پسر کلمه الهی بود که متولد از او بود و او با خدا بود از ازل به جوهر ذات و لاهوت، و يوحنا در گفته اش «در ابتدا کلمه بود... به همین اشاره دارد.» [3]

باز سلیم ابن جرجس می نویسد: «همچنین آموزه وحدانیت خدا بین بشر از جمله مقاصد عهد جدید و دیانت مسیحی است. ولی برای اینکه از اندیشه برادران یهودی خود هر شبهه ای را درباره کلمه پدر و پسر بودن و تولد برطرف کنیم، صريحاً به آنان اعلام می کنیم که این الفاظ به ولادت بشری، آنگونه که نزد ما متعارف است، اشاره ندارد، بلکه اینها کلماتی هستند که برای یک سر الهی یعنی نسبت الهی بین دو اقنوم اول و دوم در تثلیث مقدس، استعاره آورده شده اند. و کلمه «ابن» به وحدت طبیعت اشاره دارد، چون ولد همیشه طبیعت والدش را دارد. یا به مشابهت یا به شدت محبت اشاره دارد.»[4]

 بنا بر اظهارات اندیشمندان مسیحی منظور از فرزند خدا بودن عیسی مسیح، نوعی وحدت بین خدا و ایشان است که از این تفکر "هم ذاتی" و "وحدت" اندیشه کفرآمیز الوهیت عیسی زاده شد. در واقع مسیحیان معتقدند از آنجایی که در انجیل، عیسی مسیح فرزند خدا نامیده شده و طبیعت فرزند با پدر نیز یکسان است، لذا عیسی مسیح هم خداست!!

پی نوشت:
[1]  ابراهام کوهن، گنجینه ای از تلمود، امیر فریدون گرگانی، 1350،  ص 44
[2] کشیش ابراهیم سعید، تفسیر انجیل یوحنا، ص 69 به نقل از مفقارنه الدیان، احمد شلبی ص 122/
[3] کتانی، موسیو لویس، البرهان السدید فی حقیقته التثلیت و التوحید، بیرون 1896، ص 141
[4]  سلیم ابن جرجیس، الکنز الجلیل فی تثلیث و الوحید اله اسرائیل، دمشق 1912، ص 15

تولیدی

دیدگاه‌ها

جناب شما با مسیحیت هم کار دارید و مسیحیان رو هم کافر خطاب میکنید

خود حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) الان اگر به مسیحیان نگاه کنند؛ آنها را کافر خواهند نامید. مسیحیتی که امروز ما داریم می‌بینیم بسیار از تعالیم حضرت مسیح (ع) دور است. حتی در تعداد قابل توجهی از امور، کاملاً ضد مسیح است.

بنده فکر میکنم همه الزاما نباید مسلمان باشند و اینکه نمیدونم ولی به خلق آسمان ها و زمین توسط خدا اشاره شده و اون میتونه به نوعی به این دلیل باشه که خداوند از روح خود در انسان دمیده از نظر بنده البته نمیدونم

بازهم عرض میکنم مطمئن نیستم اگه اشتباه میکنم ممنون میشم بفرمایید

خداوند را عقل بشر نمی تواند توصیف کند در خوش بینانه ترین حالت ما مانند مورچه هایی نابینا هستیم که در مقابل اجتماع و وسعت قلمرو خود دنیا را یک چارچوب میبینیم. ما در کهکشان خودمان هم به اندازه یک نقطه نیستیم. و تعداد کهکشانها بیشتر از کل شن های کره زمین هست. ما هیچ هستیم هیچ

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.