قتل عام مردم اردبیل به دست کیخسرو - طبق شاهنامه

  • 1400/10/15 - 10:49
طبق شاهنامه، کیخسرو پادشاه ایران (سلسله کیانیان) به اردبیل (که شهری آباد و پیشرفته بود) تاخت، ساکنان آن را قتل عام و آن دیار را به قلمرو خود ملحق کرد و پس از کشتار اهالی آن، آتشکده‌ای نیز در آنجا بنا کرد.
شاهنامه, حمله کیخسرو به اردبیل

طبق شاهنامه، کیخسرو پادشاه ایران (سلسله کیانیان) به اردبیل (که شهری آباد و پیشرفته بود) تاخت، آنجا را تیرباران، ساکنان آن را قتل عام و آن دیار را به قلمرو خود ملحق کرد و پس از کشتار اهالی آن، آتشکده‌ای نیز در آنجا بنا کرد. شاهنامه از ساکنان اردبیل به عنوان «دیو» یاد می‌کند. اما توجه کنیم که منظور شاهنامه از دیو، موجوداتی شاخدار و عقب‌مانده نیست. بلکه مردم غیر آریایی که در دین و سبک زندگی، با آریایی‌ها فرق داشتند، دیو نامیده می‌شدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در شاهنامه چنین می‌خوانیم: کی‌کاووس (پادشاه ایران) خواست که پادشاهی ایران را به نوه اش، کیخسرو (پسر سیاوش) بسپارد. پهلوانان خشنود شدند اما توس (شاهزاده و پهلوان ایرانی) ابراز مخالفت کرد و گفت: فریبرز (پسر کی‌کاووس) سزاوار پادشاهی ایران است و تا وقتی که فریبرز خردمند (پسر پادشاه) حضور دارد، نوه‌ی پادشاه نباید به حکومت برسد. در این میان، گودرز و پسرش گیو لب به اهانت باز کرده؛ توس را بی‌خرد نامیده؛ او را به ریختن خونش تهدید کردند. اما توس با مهربانی، به گودرز پاسخ داد و داوری در این باره را به کی‌کاووس پادشاه ایران سپرد. کی‌کاووس گفت: اگر پادشاهی را به هر یک بسپارم دیگری از من کینه به دل خواهد گرفت. پس پسرم فریبرز و نوه‌ام کیخسرو باید به اردَویل (اردبیل) روانه شوند و در بهمن دژ با دیو نبرد کنند. هر کدام که این دژ را تصرف کنند، پادشاهی ایران از آن او خواهد بود.  

فریبرز و توس به سوی دژ بهمن رفتند اما ناکام بازگشتند. سپس نوبت به کیخسرو رسید. او به همراهی گودرز و برخی پهلوانان به سوی دژ رفت. کیخسرو به دژ رسید و فرمان داد که دژ را تیرباران کنند:

كه بر دژ يكى تيرباران كنيد
هوا را چو ابر بهاران كنيد

ز ديوان بسى شد به پيكان هلاك
بسى زَهره کَفته فتاده بخاك [1]

سپس وارد دژ شدند و در آنجا شهری آباد و زیبا پر از کاخ و باغ و میدان و ایوان دیدند. کیخسرو فرمان داد تا آتشکده در آنجا بنا کنند. پس از مدتی با پیروزی به پایتخت بازگشتند.         

اما منظور از دیوهایی که در این حادثه، کشتار شدند چیست؟ در پاسخ می‌گوییم:

- در شاهنامه (چنان که خواندیم) آمده که اردَویل (قلمرو دیوها) آباد و شهری پیشرفته بود. پس منظور از دیوها در اینجا، موجودات شاخدارِ دُم‌دارِ عقب‌مانده و آدمخواران بی‌فرهنگ نیست. حتماً مردمانی متمدن و مترقی بودند.

- موبد «مانکجی نوشیروانجی دهالا» می‌گویند که یکی از مصادیق دیوها در اَوِستا کتاب دینی زرتشتیان (که بارها حکم قتل عام و کشتار آنان صادر شده) انسان‌های بدکار است.[2]

- در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز دقیقاً این معنی آمده که منظور از "دیو" همان مردم کافر و بی‌دین هستند:

تو مر ديو را مردم بد شناس
كسى كو ندارد ز يزدان سپاس‏

هر آن كو گذشت از ره مردمى
ز ديوان شِمُر مَشمُر از آدمى‏ [3]

خلاصه اینکه از نگاه اوستا و شاهنامه، مردم غیر آریایی که در دین و سبک زندگی، با آریایی‌ها مطابقت نداشتند، دیو نامیده می‌شدند.

پی‌نوشت:
[1]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 302.
[2]. مانکجی نوشیروانجی دهالا، خداشناسی زرتشتی، برگردان به فارسی موبد رستم شهزادی، تهران: مؤسسه انتشارات فروهر، 1377، ص 26.
[3]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات نور، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279. برگه 432 (در فهرست: آمدن افراسياب به ديدار اسپان خويش و كشتن رستم اكوان ديو را).

تولیدی

دیدگاه‌ها

خیر مردم آنجا هم آریایی بوده اند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.