آیا رفتار امیرکبیر با بابیان سختگیرانه بود؟/ نقد ادعای زیباکلام +تصویر

  • 1400/06/24 - 10:16
صادق زیبا کلام در مصاحبه‌ای با نشریه تجارت فردا، امیرکبیر را مغرور و از برخورد او با بابیان گلایه کرد. اما مواجهه با جنبش داعشی مسلک بابی که به دنبال نسل‌کشی غیربابیان، نابودی اماکن، زدن گردن مخالفین و سوزاندن کتاب‌های غیربابی بود، تنها در فکر وطن فروشان بهائی و بی‌مغزهای اصلاحات می‌تواند از امیرکبیر شخصیتی ظالم بسازد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صادق زیباکلام از تئوریسین‌های جریان اصلاحات، در مصاحبه‌ای تفصیلی با نشریه تجارت فردا به ذکر تحلیل‌های خود راجع به امیرکبیر پرداخت. وی در بخشی از مصاحبه‌اش مدعی شد: «نمی‌توانیم از کنار گردن‌زده شدن بابی‌ها به سادگی عبور کنیم. امیرکبیر فردی مغرور بود و نظر هیچ کس برایش اهمیت نداشت».[1]

اما در بررسی ادعای زیباکلام، لازم است در ابتدا توضیحی مختصر از عقاید و تفکر بابیان داشته و در ادامه، میزان درستی عملکرد امیرکبیر در خصوص جریان بابیه را به عقل بسنجیم.

تشکیلات بهائیت و قرقره کنندگان افاضات آن، در حالی سعی در مظلوم نشان دادن بابیان و ستمگر جلوه دادن مرحوم امیرکبیر دارند که این تراژدی به دور از واقعیت، با داشتن نگاهی یک‌سویه به جریان بابیت در زمان قاجار صورت می‌پذیرد. چرا که اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به کُشتارهای صورت گرفته در زمان قاجار بیاندازیم، نتیجه‌گیری منصفانه‌ای نیز خواهیم داشت.

بابی‌هایی که زیباکلام مدعی برخورد خشن امیرکبیر با آنان بود، پیرو علی‌محمد بابی بودند که به عنوان رهبر جنبش بابیت، قوانین بسیار خشن و بی‌رحمانه‌ای در خصوص برخورد با غیربابیان وضع نمود؛ همچنان که دستور داد در صورت قدرت گرفتن پیروانش: «لَن تذر فوقَ الأرض إذا استَطاعَ أحداً غیر البابین [2]؛ (فرمانروای باب) وقتی توانایی یافت، هیچ‌کس از غیربابی‌ها را بر روی زمین باقی نگذارد». بابِ مظلومی که زیباکلام می‌سازد بر این باور بود که مخالفینش باید قتل‌عام شوند و لذا به پیروانش دستور می‌داد: «بر هر صاحب اقتداری ثابت بوده و هست مِن عندالله بر این که نگذارد در أرض (زمین)، غیرمؤمن به بیان را».[3]

خشونت بی‌حد و حصر بابیت و پیروان آن در به راه اندازی سه جنگ داخلی، ترور و ایجاد ناامنی، حتی رهبران بهائی را نیز به اعتراف واداشته است؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «و در یوم ظهور حضرت (باب) منطوق بیان، ضرب اَعناق (زدن گردن‌ها) و حَرق کُتُب و اوراق (سوزاندن کتاب‌ها و نوشته‌جات) و هدم بقاع (نابودی اماکن) و قتل عام، إلّا مَن آمن و صدق (مگر کسانی که به او ایمان بیاورند و تصدیقش کنند) بود».[4]

و یا آنجا که پیشوای بهائی در خصوص اسلاف بابی‌اش می‌نویسد: «انصاف باید داد، از جمله احکام بیان (: کتاب علی‌محمد باب) ضرب اعناق اهل آفاق (: زدن گردن تمام مردم زمین) و حرق جمیع کتب و صحف و زبر و اوراق (: سوزاندن تمامی کتاب‌ها و نوشته‌ها) و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه (: نابودی مزارها بود)».[5]

حال امروزه، جریان برانداز هم‌سو با تشکیلات بهائیت، به دفاع از داعشی مسلکان بابی پرداخته و این‌گونه زبان به انتقاد از اسطوره‌ی وطن‌خواهی می‌گشایند: «میرزا تقی خان امیر کبیر فرزند مشهدی قربان آشپز قائم مقام فراهانی بود... القابش در آثار الهیّه امیر سفّاک، اتابک سفّاک، تقی سفّاک، و اتابک غدّار است».[6]

پی‌نوشت:
[1]. به نقل از کانال‌های تشکیلات بهائیت.
[2]. لوح هیکل‌الدین، ص 15، به نقل از: مصطفی طباطبایی، ماجرای باب و بهاء، تهران: روزنه، دوم، 1379 ش، ص 87.
[3]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، بی‌جا: نسخه‌ی 1330، ص 262.
[4]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 2، ص 266.
[5]. عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2000 م، ج 4، ص 221.
[6]. رياض قديمى، سلطان رسل حضرت رّب اعلى‏، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 36 و 37.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.