کرونای درویشی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان فرقههای انحرافی از پرمدعاترین انسانها هستند، که اقطاب صوفیه ازجمله همین افراد هستند که بهواسطه اینکه خود را ولی خدا میدانند، لذا عالم و آدم را در ید تصرف خود میبینند و اتفاقات مختلف را به خود نسبت میدهند. چنانچه محمد اسماعیل صلاحی قطب خود خوانده و خودشیفته دراویش گنابادی علت شیوع بیماری کرونا را به قطبیت نرسیدن خویش دانسته و خود را مضحکه عام و خاص کرده است.
صلاحی در سخنانی به اتفاقات بعد از مرگ نورعلی تابنده اشاره کرد و با کنایه و بهصورت غیرمستقیم از معرفی سید علیرضا جذبی بهعنوان قطب سلسله بهعنوان یک انحراف در این فرقه یاد کرد و مدعی شد که این انحراف، باعث نزول بلایای طبیعی و همچنین بیماری کرونا شده است!!! صلاحی دراینباره گفت: «ما میبینیم مسیر این سلسله بعد از حضرت آقا آنچنان منحرف شد که به قول سعدی فرمود: «چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق». [1] همهجا دچار این مصیبتها شد، همین بلایای طبیعی شد، همین بلیّه کرونا شد. اینها باید موجب تنبه شود ولی نمیشود، مادامیکه تنبه حاصل نشود، گرفتار همین بلایا هستیم. باید از این مسیر عبور کنیم و راه درست را انتخاب کنیم».
برخی دیگر از دراویش این فرقه نیز نظری دیگر داشته و مدعی بودند که بعد از مرگ نورعلی تابنده ایران دچار بلا و مصیبت شد و ایران بعد از مرگ نورعلی تابنده یک روز آرام نداشت! درحالی دراویش این فرقه مدعی هستند که علت نزول بلایای طبیعی و شیوع بیماری کرونا بهخاطر مرگ نورعلی تابنده و یا ایجاد انحراف در انتخاب قطب در این فرقه بوده است که قبل از مرگ نورعلی تابنده و در زمان حضور وی نیز بلایای زیادی رخ داد که زلزله کرمانشاه با آنهمه کشته و زخمی و خسارات بر جامانده از تخریب منازل و اموال عمومی مردم یا جاری شدن سیلهای ویرانگر در گلستان، خوزستان، پلدختر یا شیراز همگی قبل از مرگ نورعلی تابنده رخ داده است.
سؤال اینجاست که اولاً اگر دراویش گنابادی مدعی هستند که شیوع بیماری کرونا بلای است که بهخاطر مرگ نورعلی تابنده و ایجاد انحراف در بین دراویش اتفاق افتاده است، پس چرا تمام دنیا به این بیماری دچار شدند؟ درحالیکه انتخاب قطب، مربوط به دراویش حاضر در ایران و مسئلهای درون فرقهای است. ثانیاً اگر صلاحی مدعی است که به قطبیت نرسیدن وی و بهوجود آمدن انحراف و انقطاع در سلسله گنابادی باعث ایجاد این بلا و شیوع این بیماری شده است پس چرا در زمان دیگر اقطاب که انقطاعها و انحرافاتی در این سلسله ایجاد شد، چنین بلا و بیماری شایع نشده است؟
ثالثاً در طول تاریخ اسلام علیالخصوص در زمان اهلبیت (علیهم السلام) و باوجود غصب خلافت از حضرات معصومین (علیهم السلام) بازهم شاهد چنین بلا و بیماری نبودهایم. اگر اینچنین اتفاقی در آن زمان افتاده بود، بهواسطه اینکه اقطاب دراویش خود را نائب امام (علیه السلام) میدانند، این ادعا بهقدری قابل توجیه بود، ولی چنین اتفاقی در تاریخ اسلام و تشیع گزارش نشده است. ضمناً اگر این ادعای دراویش گنابادی درست باشد پس مسبب این بیماری بهنوعی دراویش گنابادی هستند. چراکه اگر اختلاف ایشان بر سر قدرت نبود بنا به گفته خود آنها چنین بلا و مصیبتی هم نبود.
پینوشت:
[1]. سعدی، بوستان، باب اول، در عقل و تدبیر و رأی
افزودن نظر جدید