لزوم وجود امام در هر زمان

  • 1400/03/01 - 12:41
اهل تسنن اتفاق نظر دارند بر این‌که در هر زمان لازم است امامی باشد؛ فلذا در روایات آنان به این عقیده تصریح شده و عالمان آن‌ها هم‌چون دمیجی، ابن خلدون و ... بر وجوب نصب امام تصریح کرده‌اند.

برخی از اهل تسنن می‌گویند: بر اساس برخی روایات که در منابع حدیثی آنان آمده، لازم نیست در هر زمان امامی باشد. راوی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌پرسد اگر آن شر به ما برسد، چه کنیم؟ حضرت فرمود: ملتزم به جماعت مسلمین و امام آن‌ها شوید؛ راوی می‌گوید: گفتم اگر جماعت و امام نداشته باشند، چه عملی انجام دهم؟ فرمود: از تمام آن فرق و گروه‌ها کناره بگیرید...[1]

پاسخ :
اهل تسنن در وجوب نصب امام، اتفاق نظر دارند و معتقدند که صحابه بر این امر نیز اجماع داشته‌اند و این دلالت دارد بر لزوم وجود امام در هر زمان، فلذا دمیجی در دلیل سوم بر وجوب نصب امام، به اجماع استدلال کرده و گفته که مهم‌ترین دلیل آنان بر وجوب نصب امام، اجماع است و پس از آن برخی از اقوال بزرگان عامه را نقل می‌کند که از جمله از هیتمی نقل کرده که او گفته است: بدان‌که صحابه بعد از انقراض زمان نبوت، نصب امام را واجب می‌دانستند، بلکه آن را مهم‌ترین واجب پنداشته‌اند؛ فلذا مشغول به نصب امام شدند و جسد مبارک نبی مکرم را رها کردند.
هم‌چنین از ابن خلدون نقل کرده که او گفته: نصب امام واجب است و وجوب آن از اجماع صحابه و تابعین شناخته شده است...[2]
روایات اهل تسنن نیز بر وجوب نصب امام اتفاق نظر دارند، هم‌چون روایت ابن عمر که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده، که ایشان فرمودند:... هر کس که بمیرد و به گردن او بیعتی نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.[3]
علاوه بر آن، با دقت و تأمل در روایت مستشکل، جواز نصب امام فهمیده نمی‌شود، از این جهت که راوی سوال کرده که اگر امامی یا جماعتی نباشد، چه کنم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نفرمودند لازم نیست امامی را نصب کنید و وجود امام واجب نیست، بلکه فرمودند در صورت نبود امام (امکان دارد علت نبود امام، معصیت مردم و یا اختلاف شدید مردم که امکان اجتماع را به آن‌ها نمی‌دهد، باشد) تمام احزاب و گروه‌ها را رها کنید. اگر بالفرض، مراد از روایت، جواز انتخاب امام باشد؛ نمی‌توان به این روایت ملتزم شد، زیرا که روایات وجوب امام، معارض با این روایت هستند، بلکه اجماع صحابه و تابعین بر خلاف این روایت، بر وجوب نصب امام اقامه شده است.
پس با توجه به این اشکالات، به هیچ وجه نمی‌توان به روایت مذکور در شبهه پایبند شد.

پی‌نوشت:

[1]. «سمعَ حُذَيْفَةَ بْنَ اليَمَانِ يَقُولُ: كَانَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنِ الخَيْرِ، وَكُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الشَّرِّ مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي، فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا كُنَّا فِي جَاهِلِيَّةٍ وَشَرٍّ، فَجَاءَنَا اللَّهُ بِهَذَا الخَيْرِ، فَهَلْ بَعْدَ هَذَا الخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الشَّرِّ مِنْ خَيْرٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ، وَفِيهِ دَخَنٌ» قُلْتُ: وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: «قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ» قُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: «نَعَمْ، دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، صِفْهُمْ لَنَا؟ فَقَالَ: «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا» قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ؟ قَالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلاَ إِمَامٌ؟ قَالَ «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا، وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ، حَتَّى يُدْرِكَكَ المَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ».» بخاری، صحیح بخاری، ج4، ص 199، دار طوق النجاه، 1422ق.
[2]. دمیجی، الامامه العظمی، ج1، ص48، چاپ اول، 1407ق، بی‌نا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «جاء عبدالله بن عمر إلى عبدالله بن مطيع حين كان من أمر الحرة ما كان زمن يزيد بن معاوية فقال اطرحوا لأبي عبدالرحمن وسادة فقال إني لم آتك لأجلس أتيتك لأحدثك حديثا سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقوله سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول (من خلع يدا من طاعة لقي الله يوم القيامة لا حجة له ومن مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية)» مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج3، ص1478، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.