آیا در روایات شیعه، رضاع کبیر مورد پذیرش واقع شده است؟
خلاصه مقاله
رضاع کبیر مورد پذیرش شیعه نیست، اما وقتی مخالفین شیعه در مناظرات با این سؤال مواجه میشوند که نظرتان در مورد رضاع کبیر و روایت صحیحتان در این زمینه چیست؛ روایاتی از شیعه را بیان میکنند که بتوان اعتقاد به مَحرمیت از طریق رضاع کبیر را به شیعه نسبت دهند؛ آنان در این بحث، چند روایت را بیان میکنند که ظاهر آن، پذیرش رضاع کبیر در روایات شیعه است.
در کتب شیعه از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده: «هنگامیکه مردی از شیر زنی میخورد، بر او حرام میشود، هر آنچه بر فرزند این زن حرام شده، اگرچه این فرزند از شوهر دیگر (قبلی) این زن باشد، و با این شیر خوردن حرام میشود، هر آنچه بر فرزند شوهر فعلی شیردهنده حرام است، اگرچه آن فرزند، از زن دیگر او (هووی دایه) باشد.»
آنان با استفاده از کلمه «رجل» که به معنای مرد بالغ است و کلمه اذا که بر سر فعل ماضی آمده، و به معنای مضارع التزامی است، میخواهند ثابت کنند، طبق روایات شیعه، شیر دادن به مرد بالغ، در شیعه، جایز است و مَحرمیت میآورد؛ در حالیکه این روایات در کتاب نکاح، کتاب عتق و دیگر بابها غیر از «رضاع» آمده است، و حدیث در مقام بیان شرایط رضاع و سن شیرخوار نبوده است، و «رجل» در روایت مذکور، وصف او در زمان شیر خوردن نیست، بلکه وصفش در زمان ازدواج است؛ همچنین اذا بر سر فعل ماضی، همیشه به معنای مضارع نمیآید.
بنابراین در کتب حدیثی شیعه، روایتی دال بر جواز رضاع کبیر وجود ندارد.
متن مقاله
رضاع کبیر مورد پذیرش شیعه نیست و شیعیان به عایشه نسبت نمیدهند که او معتقد به محرمیت از طریق رضاع کبیر است، و آنچنانکه در کتب حدیثی اهل سنت، بابی تحت عنوان «رضاع کبیر» وجود دارد، در هیچیک از کتب روایی معتبر شیعه، از این موضوع سخنی بهمیان نیامده است؛ اما وقتی مخالفین شیعه در مناظرات با این سؤال مواجه میشوند که نظرتان در مورد رضاع کبیر و روایت صحیحتان در این زمینه چیست؛ روایاتی از شیعه را بیان میکنند که بتوان اعتقاد به مَحرمیت از طریق رضاع کبیر را به شیعه نسبت دهند؛ آنان در این بحث، چند روایت را بیان میکنند که ظاهر آن، پذیرش رضاع کبیر در روایات شیعه است.[1]
روایاتی که برای اثبات پذیرش محرمیت توسط رضاع کبیر از کتب شیعه متذکر میشوند:
شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» و «استبصار» و حر عاملی به نقل از شیخ طوسی در کتاب «وسائل الشیعه» بیان کردهاند که از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده: «هنگامیکه مردی از شیر زنی میخورد، بر او حرام میشود، هر آنچه بر فرزند این زن حرام شده، اگرچه این فرزند از شوهر دیگر (قبلی) این زن باشد، و با این شیر خوردن حرام میشود، هر آنچه بر فرزند شوهر فعلی شیردهنده حرام است، اگرچه آن فرزند، از زن دیگر او (هووی دایه) باشد.»[2] (یعنی با رضاع، تمام فرزندان مادر رضاعی و پدر رضاعی (پدر بچهای که شیر او خورده شده است) بر شیر خورنده، محرم میشوند.)
در کتاب دعائم الاسلام آمده است: از امام سؤال شد، درباره زنی که به بندهاش شیر داده، فرمود: هنگامیکه او را شیر داده، آزاد شد (میشود).[3]
در تهذیب الاحکام آمده که از امام صادق (علیهالسلام) در مورد مردی که پدر، مادر، برادر و خواهرش را به عنوان بنده قرار میدهد (میخرد) سؤال شد، ... همچنین از زنی که شیر میدهد بندهاش را، آیا میتواند او را به بندگی بگیرد (یعنی مادر رضاعی، پس از بزرگ شدن فرزندش میتواند او را به عنوان بنده، خریداری کند؟) فرمود: او را آزاد میکند، در حالیکه خوش ندارد (نمیخواهد.)[4]
مخالفین، پس از نقل این روایات از کتب شیعه، نکاتی را بیان میکنند: کلمه «رجل» به معنای مرد بالغ است؛ کلمه اذا اگر بر سر فعل ماضی بیاید، به معنای مضارع التزامی است؛ آنها با آوردن این احادیث و ذکر این نکات، قصد دارند چند چیز را ثابت کنند:
- امکان شیر دادن به بزرگسال (رضاع کبیر) در مذهب شیعه، وجود دارد.
- کسیکه در بزرگسالی شیر خورده، برایش مَحرمیت ایجاد میشود.
- شیر خوردن بزرگسال، (رضاع کبیر) و مَحرمیت توسط آن صحیح است.
- اهل بیت امکان شیر خوردن بزرگسال، (رضاع کبیر) را قبول دارند.
- اگر رضاع کبیر، مستهجن و چندشآور است، روایت نقل شده از شیعه که صحت این کار و محرمیت با این شیر خوردن را ثابت میکند نیز همینطور است.
بنابراین شیعه نمیتواند با بیان روایاتی که در کتابهای حدیثی صحیح و معتبر اهل سنت آمده، طعنی را به صحابه و قائلین این حکم داشته باشند.
در جواب به این روایات میگوییم: هیچیک از فقهای شیعه، دلالت این روایات را بر رضاع کبیر، از این روایات نفهمیدهاند؛ اگر این روایات در مورد رضاع کبیر بود، حتماً توضیح میدادند و علت فتوا ندادن شیعه به این روایت را بیان میکردند، حتی اگر شائبه فهم رضاع کبیر از این روایات بود نیز برای دفع این احتمال اشتباه، توضیحی بیان میکردند، ولی فقها، حتی چنین معنایی برای این روایت تصور نکردهاند و اجماع فقهای شیعه، مانند 4 مذهب فقهی اهل سنت، این است که یکی از شرایط مَحرمیت از طریق رضاع، شیر خوردن قبل از رسیدن به سن دو سالگی بچه است؛ (البته برخی از مذاهب اهل سنت، کمی بیش از دو سال را هم میپذیرند.)
در دو روایت اول که با اذا و فعل ماضی آمده است، باید بگوییم:
این روایات در کتاب نکاح (ازدواج)، کتاب عتق (آزاد شدن بنده) و دیگر بابها غیر از «رضاع» آمده است، و قصد ذکر این مطالب به جهت بیان شرایط محرمیت در رضاع نیست که بگوییم کلمه «رجل» در این عبارات به معنای شیر خوردن مرد بالغ است، بلکه به جهت بیان احکام حرمت ازدواج با گروههایی است که ازجمله آنان محارم رضاعی است؛ یعنی اگر کسی با شخصی، نه از جهت نَسَبی، بلکه از جهت رضاعی مَحرم شده باشد، ازدواج با او حرام است؛ بنابراین بحث در مورد مردی است که قصد ازدواج دارد و در حدیث آمده است که این مرد اگر شیر خورده باشد از غیر مادر خود، (که منظور شیر خوردن این مرد در کودکی است)، غیر از محارم نَسَبی، محارم رضاعی هم دارد، پس کلمه «رجل» در روایت مذکور، وصف او در زمان شیر خوردن نیست، بلکه وصفش در زمان ازدواج است، اما کسیکه قصد داشته ثابت کند که شیعه نیز رضاع کبیر را قبول دارد، این نکته را ملتفت نشده و به محض دیدن عبارت «إذا رضع الرجل»، آن را مورد نقضی در شیعه گمان کرده، و حمل بر رضاع کبیر کرده، که چنین چیزی صحیح نیست.
شاهد این معنا از روایت، این است که هیچکدام از محدثین و فقهای شیعه، چنین معنایی (دلالت بر رضاع کبیر) از این روایت نفهمیدهاند، چه شیخ طوسی، چه شیخ حر عاملی و همینطور تمام فقهایی که با استفاده از روایات وسائل الشیعه فتوا دادهاند، همچنین علامه مجلسی در شرح کتاب استبصار شیخ طوسی، ذیل روایت اول، فقط عبارت «موثقٌ»[5] آورده است و هیچ توضیحی نداده است، اگر این روایت، در مورد رضاع کبیر بود، با توجه به توضیح در مواردی که بیان روایت، قابل تامل و غیرمشهور است؛ حتماً ایشان توضیح میدادند و علت فتوا ندادن شیعه به این روایت را بیان میکردند، حتی اگر شائبه فهم رضاع کبیر از این روایت بود، برای دفع این احتمال اشتباه توضیحی میفرمودند، ولی فقها حتی چنین معنایی برای این روایت تصور نکردهاند و اجماع فقهای شیعه است[6] که یکی از شرایط محرمیت از طریق رضاع، شیر خوردن قبل از رسیدن به سن دو سالگی بچه است.
همچنین اینکه گفتهاند «اذا» با فعل ماضی به معنی مضارع التزامی است نیز به طورکلی صحیح نیست؛ ابن هشام در کتاب ادبی خود، فصلی آورده است که «اذا» معنای آینده نمیدهد و موارد آن را بیان کرده است.[7] بنابراین با این استدلال هم نمیتوان معنی «رجل» در روایت را منحصر به زمان بلوغ مرد دانست، بلکه میتوان حدیث را اینگونه معنا کرد که مردی که میخواهد ازدواج کند با دایهای که از او شیر خورده نمیتواند ازدواج کند، فرزندان این دایه و فرزندان شوهر او هم بر این مرد حرامند.
پینوشت:
[1]. الإستبصار، شيخ طوسی، ج3، ص201؛ تهذيب الأحكام، شيخ طوسی، ج7، ص321 و وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملی، ج20، ص404.
دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج2، ص243.
تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج8، ص240.
[2]. «عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: إذا رضع الرجل من لبن امرأة حرم عليه كل شیء من ولدها وإن كان الولد من غير الرجل الذي كان [کانت] أرضعته بلبنه، وإذا رضع من لبن الرجل حرم عليه كل شئ من ولده وإن كان من غير المرأة التي أرضعته.» الإستبصار، شيخ طوسی، ج3، ص201؛ تهذيب الأحكام، شيخ طوسی، ج7، ص321 و وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملی، ج20، ص404.
[3]. «أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ امْرَأَةٍ أَرْضَعَتْ مَمْلُوكَهَا قَالَ إِذَا أَرْضَعَتْهُ عَتَقَ.» دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج2، ص243.
[4]. «سألت ابا عبد الله عليهالسلام عن الرجل يتخذ أباه أو أمه أو أخاه أو أخته عبدا فقال: أما الاخت فقد عتقت حين يملكها واما الاخ فيسترقه وأما الابوان فقد عتقا حين يملكهما ، قال: وسألته عن المرأة ترضع عبدها أتتخذه عبدا؟ قال: تعتقه وهي كارهة.» تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج8، ص240.
[5]. ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، علامه مجلسی، ج12، ص164.
[6]. «وعلى كل حال فلا خلاف معتد به في اعتبار كون الرضاع في حولي المرتضع فلا عبرة بما بعدهما ولو في الشهر والشهرين، بل الإجماع بقسميه عليه، لقوله أي النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم فيما رواه عنه الصادق عليهالسلام في خبر منصور بن حازم وقول الصادق عليهالسلام في حسن الحلبي أيضا لا رضاع بعد فطام ومعناه كما في الفقيه أنه إذا رضع الصبي حولين كاملين ثم شرب بعد ذلك من لبن امرأة أخرى ما شرب لم يحرم ذلك الرضاع، لأنه رضاع بعد فطام، أي بعد بلوغ سن الفطام، قال حماد بن عثمان: «سمعت أباعبدالله عليهالسلام يقول: لا رضاع بعد فطام، قال: قلت: جعلت فداك وما الفطام؟ قال: الحولان اللذان قال الله عز وجل».» جواهر الكلام، محمدحسن نجفی، ج29، ص296.
[7]. «فى خروجها عن الاستقبال، وذلك على وجهين: أحدهما: أن تجىء للماضى، كما تجىء إذ للمستقبل فى قول بعضهم.» مغنی اللبیب، ابن هشام، ج1، ص95.
مقالات دیگر در این بحث:
«آیا رضاع کبیر بین شیعیان مرسوم بوده است؟»
«رضاع کبیر، از اسباب مَحرمیت نیست!»
«رضاع کبیر در کتب حدیثی اهل سنت»
«آیا ام المؤمنین عایشه در جواز رضاع کبیر، مؤیّدی داشت؟»

افزودن نظر جدید