شباهت ادعای قطبیت صلاحی به صفی علیشاه

  • 1400/01/08 - 14:06
با ادعای قطبیت محمد اسماعیل صلاحی گویا سلسله نعمت اللهی دوباره شاهد انقطاع و انشعابی جدید در خود خواهد بود و ما در یک‌زمان، شاهد دو مدعی قطبیت در این سلسله خواهیم بود. قطبیتی که بی شباهت به ادعای قطبیت صفی علیشاه نیست و هر دو بعد از پذیرش قطبیت رقیبان با چرخش از مواضع خود ادعای قطبیت کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در میان مشایخ صوفیه رسیدن به مقام قطبیت یعنی رسیدن به قدرت تام و تمامی که همه مریدان و مشایخ باید تابع محض قطب باشند. تبعیتی که در تمام جزء جزء زندگی مرید، از دین، جان، اموال و... را شامل می‌شود و او را در مقابل قطب، بی‌اختیار محض می‌کند. این‌چنین قدرتی باعث شده است که شهوت قدرت، بر بعضی از مشایخ چیره گشته و مشایخی که شرایط را برای خود مهیا دیده‌اند ادعای قطبیت کنند و در این راه از هرگونه تهمت و افتراء به یکدیگر ابایی نداشته تا خود را صاحب و مُحق این مقام معرفی کنند.

این قدرت طلبی، در بین مشایخ صوفیه منجر به انشعابات زیادی در فرقه‌های صوفیه گردیده است. این امر منحصر درگذشته نیست و امروزه و در عصر حاضر نیز به‌واسطه قدرت‌طلبی‌های مشایخ صوفیه که سودای قدرت، در سر داشته‌اند، انشعابات و انقطاع‌های مختلفی در سلاسل صوفیه ایجاد شده است. سلسله نعمت اللهیه که از بدو تشکیل تا عصر حاضر، انشعابات و انقطاع‌های زیادی را به خود دیده است، گویا دوباره شاهد انقطاعی دیگر و انشعابی جدید خواهد بود و ما در یک‌زمان، شاهد دو مدعی قطبیت در این سلسله خواهیم بود.
محمد اسماعیل صلاحی از دراویش و مریدان فرقه سلطان علیشاهی (گنابادیه) مدعی جدید این سلسله است، که بعد از مرگ نورعلی تابنده در ضمن تبریکی رسماً به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی را پذیرفت ولی بعد از گذشت چند روز، خود ادعای قطبیت کرد و سید علیرضا جذبی و اطرافیان او را دروغ‌گو خطاب کرد و همواره در سخنان خود ایشان را با زشت‌ترین تعابیر خطاب قرار می‌دهد.

این ادعای قطبیت صلاحی شباهت‌هایی با ادعای قطبیت صفی علیشاه از دیگر اقطاب سلسله نعمت اللهی دارد. چون بعد از مرگ رحمت علیشاه اختلافی بین سعادت علیشاه و منور علیشاه بر سر ادعای قطبیت ایجاد شد و صفی علیشاه در ابتدا دست بیعت، به سعادت علیشاه داد و با او بیعت کرد و مدت‌ها مُرید او بود، ولی بعد از برآورده نشدن انتظاراتش دست بیعت، به منور علیشاه می‌دهد و سعادت علیشاه را با بدترین تعابیر و کلمات مورد هجمه خود قرار می‌دهد و در اشعاری او را گوساله، زندیق جاهل و بوجهل خوانده و منور علیشاه را قطب و پیر فاضل معرفی می‌کند. [1]
صلاحی نیز همانند صفی علیشاه بعد از فوت نورعلی تابنده در ابتدا قطبیت سید علیرضا جذبی را پذیرفت و در ضمن پیامی به ایشان تبریک گفت. صلاحی حتی خود اعتراف می‌کند که نورعلی تابنده قبل از مرگش به او گفته است که به خاطر دفع فساد اطرافیان قصد دارد قطبیت را به جذبی واگذار کند، اما بنده در چندین جلسه ایشان را از این کار منصرف کردم، ولی بعدها که دیدم حضرت آقای نورعلی تابنده جناب جذبی را رسماً به‌عنوان قطب معرفی کردند، بنده هم بر خود لازم دیدم که از ایشان حمایت کنم ولی بعد از مرگ حضرت آقا، نامه‌ای به دستم رسید که نشان می‌داد ایشان، بنده را به‌عنوان قطب سلسله خطاب کرده و بنده را به‌عنوان قطب، به رسمیت شناخته است.

از دیگر شواهد این دو نفر این است که همان‌طور که صفی علیشاه هیچ‌گاه از رحمت علیشاه اجازه نامه قطبیت نداشت، کما اینکه در جواب صدرالعرفا که از او می‌پرسد که اجازه قطبیت را از کجا آورده است می‌گوید: «در خواب از مولا علی (علیه السلام) گرفته است». [2] محمد اسماعیل صلاحی نیز اجازه نامه قطبیتی را مستقیماً از دستان نورعلی تابنده دریافت نکرده است و در جلسات و مکاتبات خود به آن اشاره نکرده است. برخلاف جذبی که هم اجازه نامه‌ای مبنی بر قطبیت او از طرف نورعلی تابنده موجود است و هم اینکه تابنده در جلسات و فایل‌های صوتی به قطبیت او اشاره کرده است.

از دیگر شباهت‌های قطبیت صلاحی و صفی علیشاه این است که طبق اصول و قوانین مرسوم در بین اکثر فرقه‌های صوفیه، خصوصاً سلسله نعمت اللهی، هر دو ایشان شرایط قطبیت را نداشته‌اند و به هیچ وجه نمی‌توانستند به مقام قطبیت برسند. صفی علیشاه اگرچه شیخ بود ولی چون یک شیخ سیار بود [3] هیچ‌گاه نمی‌توانست به مقام قطبیت برسد و ادعای قطبیت او خلاف اصول و قوانین بود. محمد اسماعیل صلاحی نیز که یک درویش ساده بود و فقط ادعای نزدیکی با نورعلی تابنده را داشت. شاید بتوان گفت که شرایط صفی علیشاه خیلی بهتر از صلاحی بوده، زیرا صفی علیشاه حداقل شیخ سیار بود ولی صلاحی حتی به این مقام (شیخیت) هم هنوز نرسیده بود و فقط یک درویش ساده بود و هیچ‌یک از مراحل مرسوم برای رسیدن قطبیت، را طی نکرده است.

پی‌نوشت:
[1]. کیوان، سمیعی، دو رساله در تاریخ جدید تصوف ایران، نشر پاژنگ، 1370، ص 61-62
[2]. تابنده، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، چاپ 1، انتشارات حقیقت، ص 403
[3]. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ناشر زوار، تهران، 1347 ص ۳۴۰

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.