تفسیر عجیب صوفیه از آیات الهی

  • 1399/12/28 - 11:22
صوفیه همچون دیگر فرقه‌های باطن‌گرا به تأویل قرآن پرداخته‌اند. ملاک غالب در تفسیر آن‌ها، آرا و سنت‌های صوفیانه است، اگرچه این تفسیر با روح آیه و فضای سیاقی آن سازگار نباشد. به‌عنوان مثال ابوسعید به تبع باطن‌گرایی که اقتضای مشرب صوفیانه است، اشتیاق وافری به تأویل آیات قرآن برخلاف ظاهر دارد. تأویل او از آیات گاه به معنایی کاملاً متفاوت و متضاد می‌انجامد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیه همچون دیگر فرقه‌های باطن‌گرا به تأویل قرآن پرداخته‌اند. تأویل و تفسیر آن‌ها مبتنی بر توجه به باطن آن‌ها البته به صورتی که خود درمی‌یابند است. آن‌ها در تفسیر بیش از هر چیز بر دل خود اتکا دارند و آن را محل الهام و استقرار علم الهی می‌دانند.
در تفسیر قرآن، تردیدی نیست که برخی آیات قرآن، حمال ذو وجوه بوده و افزون بر معنایی که در ضمن فضای سیاقی و بافت زبانی افاده می‌کنند، قابلیت دلالت بر معانی دیگر، با چشم‌پوشی از سیاق متنی را نیز دارا هستند. [1] اما این بدان معنا نیست که می‌توان برای آن‌ها معنایی متضاد با دلالت سیاقی در نظر گرفت و آیات قرآن را صرفاً به‌مقتضای باورهای فرقه‌ای و سلایق شخصی و گروهی تفسیر کرد. صوفیه مدعی معرفت باطن و علم قلب بوده‌اند [2] و برای آن زبانی باطن‌گرا و رمزی به وجود آورده‌اند و با توسل به همین زبان به سراغ قرآن رفته و آن را تفسیر کرده‌اند. [3] ابوعبدالرحمن سلمی در تفسیر خود با جمع‌آوری آرای تفسیری بزرگان صوفیه مانند فضیل عیاض، جنید بغدادی و تستری اولین کسی بود که باب تفسیر صوفیانه را گشود و راه را برای تفسیرگران صوفی چون ابوالقاسم قشیری و ابوسعید ابوالخیر هموار کرد. ملاک غالب در تفسیر آن‌ها، آرا و سنت‌های صوفیانه است، اگرچه این تفسیر با روح آیه و فضای سیاقی آن سازگار نباشد.
به‌عنوان مثال ابوسعید به تبع باطن‌گرایی که اقتضای مشرب صوفیانه است، اشتیاق وافری به تأویل آیات قرآن برخلاف ظاهر دارد. تأویل او از آیات گاه به معنایی کاملاً متفاوت و متضاد می‌انجامد. در نمونه‌ای از این تفاسیر آمده است: «از شیخ سؤال کرد که‌ ای شیخ! در این آیت که "الرحمن علی العرش استوی" چه گویی؟ شیخ ما گفت: در میهنه پیرزنان باشند که یاد دارند که خدای بود و هیچ جای عرش نبود». [4] از سخن ابوسعید چنین بر می‌آید که عرش و کرسی مصداق بیرونی ندارد. این تفسیر با سیاق آیه و آرای اهل تفسیر منافات دارد. در احادیث و تفاسیر برای عرش مصادیقی ذکر شده است که در تفسیر نمونه آمده است: «مجموعه جهان هستی است که تخت حکومت او محسوب می‌شود».[5] تفسیر ابوالفتوح رازی از این آیه و عرش چنین است که می‌گوید: «امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) گفت هر قائمه از قوام کرسی چندان است که هفت آسمان و هفت زمین و کرسی در پیش عرش است و حاملان کرسی چهار فرشته‌اند.» [6] یا مفسر بزرگ الهی قمشه‌ای عرش را به "عالم وجود و کلیه جهان آفرینش به علم و قدرت" تفسیر کرده است.
پی‌نوشت:
[1]. خطیبی، محمد، ادله ادبی دلالت فراسیاقی قرآن، مجله پژوهش‌های ادبی-قرآنی، سال سوم، شماره چهارم، 1394، ص 25
[2]. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، نشر امیرکبیر، تهران، 1380، چاپ دهم، ص 161
[3]. نویا، پل، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، نشر دانشگاهی، تهران، 1373، ص 19
[4]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، تصحیح و تنظیم شفیعی کدکنی محمدرضا، ناشر آگاه، تهران، 1376، ص 229
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1387، ج 13، ص 160

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.