رد ادعای صوفیه در دیدن خدا به استناد آیات قرآن

  • 1399/12/10 - 23:15
اکثر صوفیان نخستین مدعی هستند که خداوند متعال را دیده‌اند. هرکدام از آن‌ها دیدن خداوند را به‌نحوی بیان کرده‌اند. بعضی از فرقه‌ها حتی این امر را یکی از عقاید اصلی خود می‌دانند، کما این‌که فرقه کَرّامیّه، دیدن خدا در دنیا و آخرت را جایز و ممکن می‌دانند. اما در مقابل، قرآن کریم در آیات مختلف این ادعاها را رد می‌کند و دیدن خداوند متعال را برای هیچ انسانی ممکن نمی‌داند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ادعای دیدن خداوند متعال تقریبا توسط اکثر صوفیان نخستین مطرح شده است. ایشان برای دیدن خداوند متعال در این دنیا انحاء مختلفی را ذکر کرده‌اند، که برخی قائل به رویت با چشم، برخی در خیال، برخی در رویا... شده‌اند. چنانچه فرقه کَرّامیّه، دیدن خدا در دنیا و آخرت را جایز و ممکن می‌دانند؛ زیرا آنها خداوند را به‌صورت جسمانی و مکانمند توصیف می‌کنند. [1]
متصوفه اگرچه رسیدن به این مقصود را منوط به‌ رسیدن به درجات بالای عرفان صوفیانه می‌دانند ولی برخی از اعمال عبادی در صوفیه، مثل رقص سماع را در این امر دخیل دانسته و معتقدند سماع، معراج روح انسان است و برترین عبادتی به‌شمار می‌رود که می‌تواند انسان را به بالاترین سطح از نزدیکی و حتی رویت خداوند متعال برساند. این ادعای گزاف را می‌توان در کتب بسیاری از سماع‌گران افراطی دید. کما اینکه در مقالات شمس تبریزی و همچنین مناقب العارفین افلاکی پر است از این‌چنین ادعاهای که باور هرکدام از دیگری سخت‌تر است. در مناقب العارفین از قول شمس آمده است: «این تجلی رؤیت خدا، مردان خدا را در سماع بیشتر است ...» [2]
جالب این‌که وقتی مخالفین ایشان این اشکال را مطرح می‌کنند که چطور وقتی حضرت موسی (علیه السلام) خداوند را به صورت مادی ندیده است ولی شما مدعی رویت خداوند متعال هستید، می‌گویند: «نه این که رؤیت خداوند ممکن نباشد، بلکه حضرت موسی توان دیدن خداوند را نداشت». [3]
درحالی‌که متصوفه عدم رویت خداوند توسط حضرت موسی (علیه السلام) را بعلت قابلیت نداشتن خود حضرت موسی (علیه السلام) می‌دانند نه عدم امکان آن، آیات مختلفی این ادعای متصوفه را رد می‌کند و بارها در آیات مختلف به این امر اشاره می‌شود که هیچ انسانی توانایی رویت خداوند متعال را ندارد. کما این‌که در آیات قرآن درباره جریان حضرت موسی (علیه السلام) آمده است که: «فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَیكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ [اعراف / 143] چون به خود آمد گفت تو منزهى به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمنانم.» گفته شده حضرت موسی(علیه السلام) پس از به هوش آمدن، عبارت «سُبْحَانَكَ» را به زبان آورد و خدا را از رؤیت ظاهری تنزیه و پاک دانست. تنزیه خدا از دیده شدن، تصدیق و اعترافی بر نفی رؤیت خدا است. همچنین توبه حضرت موسی(علیه السلام) پس از درخواست رؤیت خدا، دلیل دیگری بر نفی دیدن خدا دانسته شده است. [4]
همچنین آیات دیگری نیز به این امر اشاره می‌کند که هیچ انسانی توانایی رویت خداوند متعال را ندارد. چنانچه آمده است: «لَّا تُدْرِ‌کهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ یدْرِ‌ک الْأَبْصَارَ‌ [انعام / 103] چشم‌ها او را درنمى‌یابند و اوست که دیدگان را درمى‌یابد.» از دیدگاه متکلمان امامی و معتزلی آیه دلالت دارد خدا با چشم دیده نمی‌شود؛ زیرا مراد از ادراک با چشم،‌ رؤیت با چشم ظاهری است.[5] برخی گفته‌اند عمومیت آیه دلالت دارد که خدا با دیگر حواس نیز ادراک نمی‌شود.[6] همچنین گفته شده آیه به لحاظ عمومیتش، دنیا و آخرت را شامل می‌شود. بنابراین دلالت دارد که خدا در دنیا و آخرت قابل مشاهده با چشم سر نیست. [7] همین یک آیه دلالت بر این امر دارد که خداوند متعال نه با چشم سر بلکه با دیگر حواس نیز قابل رویت نیست.
آیت الله سبحانی نیز در کتاب "رؤیة الله فی ضوء الکتاب و السنة و العقل الصریح" که درباره رویت خداوند متعال است به آیه «يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا [طه / 110] آنچه را كه آنان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشته‌اند مى‌داند، و حال آنكه ايشان بدان دانشى ندارند.» استدلال کرده و می‌نویسد: «براساس دیدگاه منکران رؤیت، بخش اول آیه «يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ» به معنای «وَهُوَ یدْرِ‌ک الْأَبْصَارَ‌» و جمله دوم «وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا» به معنای «لَّا تُدْرِ‌کهُ الْأَبْصَارُ‌» است. در نحوه استدلال به آیه گفته شده که رؤیت خدا، نوعی احاطه علمی بشر نسبت به خداست و در آیه احاطه علمی خدا نفی شده است. پس طبق آیه رؤیت خدا محال است. [8]
آیات متعدد دیگری نیز این مدعای صوفیه را رد می‌کند و آن را امری غیرممکن می‌خواند. با این حال، صوفیانی که قائل به این ادعا هستند یا با بی‌اعتنایی به این آیات بر روی مدعای خود پافشاری می‌کنند یا اینکه برخی از ایشان این آیات را در راستای مدعای خویش به تاویل می‌برند. مسلّم و روشن است که این مدعا با ادله نقلی شیعه از قرآن کریم در تضاد است و هیچ سنخیتی با تفاسیر شیعی قرآن ندارد. حتی برخی از بزرگان، ادعای رؤیت خدا را نظریه‌ای وارداتی از یهود دانسته و درصدد ابطال این نظریه و دفاع از دیدگاه شیعه با براهین عقلی، قرآنی و روایی برآمده‌اند.
پی‌نوشت:
[1]. سبحانی، جعفر، الالهیات، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۲۵
[2]. افلاکی، شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 658
[3]. سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی ، فی ظلال القرآن، دارالشروق‏، چاپ بیروت، قاهره‏، سال 1412 هـ ق‏، چاپ هفدهم، ج ‏ 3 ، ص 1369
[4]. سبحانی، جعفر، رؤیة الله فی ضوء الکتاب و السنة و العقل الصریح، قم، ص٧۲
[5]. همان، صص  ۵۴و ۵۵  یا  قاضی عبدالجبار، شرح اصول الخمسة،‌  نشر دار إحياء التراث العربی،۱۴۲۲ق، ص۱۵۶
[6]. جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، نشر اسراء، قم، ۱۳۹۵ش، ص۲۵۸
[7]. قاضی عبدالجبار، شرح اصول الخمسة،‌  نشر دار إحياء التراث العربی،۱۴۲۲ق، صص۱۵۸و۱۶۲
[8]. سبحانی، جعفر، رؤیة الله فی ضوء الکتاب و السنة و العقل الصریح، قم، صص 62 و 63

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.