آیا خلفا فدک را غصب کردند؟ (پاسخ به مولوی گرگیج، بخش 3)

  • 1399/11/10 - 19:47
در منابع تاریخی و روایی معتبر آمده است که فدک توسط خلفا غصب شد و حضرت زهرا (علیها‌ السلام) بارها به نزد ابوبکر رفتند و مطالبه حق خودشان را کردند؛ اما او از دادن فدک به دختر رسول خدا امتناع ورزید و باعث شد که حضرت فاطمه (علیها‌ السلام) از ابوبکر ناراحت شده و تا آخر عمر با او سخن نگویند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اخیرا مولوی گرگیج، امام جمعه آزادشهر در روز جمعه 3 بهمن ماه 1399 در بخشی از سخنانش گفته است: فدک مربوط به همه مسلمانان بوده و پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)  فدک را در زمان حیاتش به حضرت فاطمه (علیها‌السلام) واگذار نکرده بود. به این بخش از سخنان مولوی پاسخ داده شد،[1] و مشخص شد که پیامبر در زمان حیاتش فدک را به حضرت فاطمه (علیها‌السلام) واگذار کرده است. اما جناب مولوی در ادامه گفته است: «فدک توسط خلفا غصب نشده بود.» اکنون به این بخش از سخنان وی پاسخ داده می شود.
در منابع تاریخی و روایی معتبر آمده است که فدک توسط خلفا غصب شد و حضرت زهرا (علیها‌السلام) بارها به نزد ابوبکر رفتند و مطالبه حق خودشان را کردند، اما او از دادن فدک به دختر رسول خدا امتناع وزید و باعث شد که حضرت فاطمه (علیها‌ السلام) از ابوبکر ناراحت شده و تا آخر عمر با او سخن نگویند. در صحیح بخاری در این باره چنین آمده است: «عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ وَالْعَبَّاسَ عَلَيْهِمَا السَّلَام أَتَيَا أَبَا بَكْرٍ يَلْتَمِسَانِ مِيرَاثَهُمَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَهُمَا حِينَئِذٍ يَطْلُبَانِ أَرْضَيْهِمَا من فَدَكَ وَسَهْمَهُمَا من خَيْبَرَ فقال لَهُمَا أبو بَكْرٍ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول لَا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ إنما يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ من هذا الْمَالِ قال أبو بَكْرٍ والله لَا أَدَعُ أَمْرًا رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَصْنَعُهُ فيه إلا صَنَعْتُهُ قال فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ حدثنا إِسْمَاعِيلُ بن أَبَانَ أخبرنا بن الْمُبَارَكِ عن يُونُسَ عن الزُّهْرِيِّ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قال لَا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ.[2] عایشه نقل می کند : فاطمه (علیها‌السلام) و عباس پيش ابوبكر آمدند و ميراثشان از اموال پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از او طلب كردند. آن دو سهمشان از فدك و از خيبر را مطالبه نمودند، ابوبكر به آنها گفت: از پيامبر خدا شنيدم كه گفت ما ارث نمی‌گذاريم و هر چه از ما بماند صدقه است. خاندان محمد فقط از اين مال می‌خورند و به خدا قسم من كاری را كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) می كرد، تغيير نمی‌دهم. عایشه گفت: پس فاطمه (علیها‌السلام) بر او غضب کرد و با او سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت». بنابراین بر اساس مهمترین کتاب روایی اهل سنت و به نقل از عایشه مشخص است که حضرت فاطمه (علیها‌ السلام) به نزد ابوبکر رفت و مطالبه فدک را از او کرد ولی ابوبکر امتناع کرد و حضرت فاطمه (علیها‌السلام) از ابوبکر ناراحت شد و تا زمانی که زنده بود با او سخن نگفت.
در روایتی دیگر آمده است که حضرت فاطمه (علیها‌السلام) به نزد ابوبکر رفتند و گفتند: «أَنَّ فَاطِمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ لأَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَعْطِنِي فَدَكَ، فَقَدْ جَعَلَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم لِي فَسَأَلَهَا الْبَيِّنَةَ.[3] فدك را به من باز گردان زيرا رسول خدا آن را به من بخشيده است، ابوبكر از ايشان شاهد خواست».
طبری نیز در تاریخ خود چنین آورده است: «اعطني فدك فإن رسول الله صلى الله عليه وسلم وهبها لي[4]؛ فاطمه (علیها‌السلام) نزد ابوبكر آمد و فرمود: فدك را به من بده زيرا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آن را به من بخشيده است.»
همانطور که در این دو روایت مشخص است، حضرت فاطمه (علیها‌ السلام) تأکید دارد که پیامبر فدک را به او در زمان حیاتش بخشیده است. در روایات دیگر ابن شبه نقل کرده است که فدک در دست حضرت فاطمه (علیها السلام) بود و ابوبکر آمد و آن را گرفت: «إن أبا بكر رضي الله عنه انتزع من فاطمة رضي الله عنها فدك.[5] ابوبکر فدک را از حضرت زهرا (علیها‌السلام) گرفت». واژه «انتزع» در لغت به معنی کندن و سلب کردن چیزی و تغییر دادن چیزی از جای خود هر چند با قهر و غلبه باشد همچنان که لغت شناسان گویند: «انْتَزعَ‏: اقْتَلَعَه فاقْتَلَعَ، و فرّق سيبويه بين‏ نَزَعَ‏ و انْتَزَعَ‏ فقال: انْتَزَعَ‏ اسْتَلَبَ، و نزَع‏: حوّل الشي‏ء عن موضعه و إِن كان على نحو الاسْتِلاب»[6]
در روایت دیگر که به عنوان مؤید ذکر می شود به وضوح به غصب فدک چنین اشاره کرده است: «عن عمر قال لما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم جئت أنا وأبو بكر إلى علي فقلنا  ما تقول فيما ترك رسول الله صلى الله عليه وسلم قال نحن أحق الناس برسول الله صلى الله عليه وسلم قال فقلت والذي بخيبر قال والذي بخيبر قلت والذي بفدك قال والذي بفدك فقلت أما والله حتى تحزوا رقابنا بالمناشير فلا.[7] عمر می‌گوید: پس از آن که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دنیا رحلت نمود، من با ابوبکر نزد علی (علیه السلام) رفتیم، از او پرسیدیم، درباره اموال بازمانده (ترکه) رسول الله (صلی الله علیه و آله) چه می‌گویی؟ حضرت علی (علیه السلام) فرمود ما سزاوارتریم از مردم نسبت به اموال پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستیم (یعنی همه آن‌ها حق ما است) عمر گفت: حتی آن چیزهایی که در خیبر استَ، حضرت فرمود حتی تمام آن چیزهایی که در خیبر است (باز عمر گفت) حتی آن چیز هایی که در فدک است؟ حضرت فرمود حتی تمام آن چیزهایی که در فدک می‌باشد (عمر گفت) من به علی گفتم: آگاه باش سوگند به خدا اگر گردن‌های ما را با ارّه قطع کنی یک چنین چیزی نخواهد شد (یعنی ما آن اموال را به تو نمی‌دهیم هر چند منتهی به خون‌ریزی شود.
بنابراین با دقت در متون روایات مشخص می شود که فدک مال مسلمانان نبود؛ بلکه ملک شخصی حضرت زهرا (علیها‌السلام) بود که غصب شد و حضرت حق خود را مطالبه می کرد والا معنا نداشت که حضرت بارها برود و از ابوبکر فدک را مطالبه کند. اگر فدک مال بیت المال بوده است چه لزومی داشت که حضرت برود و آن را به عنوان ارث از شیخین مطالبه کند؟ و اگر کسی بگوید فدک برای عموم مردم بوده است در حقیقت حضرت زهرا (علیها السلام) سیده زنان عالمین را زیر سؤال برده است زیرا اگر مال خودش نبود چه لزومی داشت آن را مطالبه کند؟ آیا نعوذ بالله حضرت به احکام شرعی خود واقف نبودند؟! و اگر فدک غصب نشد چرا بعد از امتناع و مانع تراشی ابوبکر و ادعای اینکه انبیاء ارث نمی گذارند، حضرت از ابوبکر غضبناک شد و تا آخر عمر با او حرف نزد و قهر کرد؟

پی‌نوشت:

[1]. آیا پیامبر فدک را در زمان حیاتش به حضرت فاطمه بخشید؟ (پاسخ به مولوی گرگیج2)
[2]. بخاری، محمد، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا ، دار ابن كثير , اليمامة – بيروت، چاپ سوم – 1407ق.
[3]. بلاذري، أحمد (متوفاي279هـ)، فتوح البلدان، ج 1، ص 44، تحقيق: رضوان محمد رضوان، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت – 1403هـ..
[4]. طبري، ابوجعفر محب الدين أحمد (متوفاى694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 126، تحقيق: عيسي عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، چاپ اول، 1996م.
[5]. ابن شبه نميری،عمر، تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 124، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، دار الكتب العلمية ،بيروت.
[6]. ابن منظور، محمد بن مكرم‏ لسان العرب، ج‏8، ص 350 ، ماده نزع.
[7]. طبرانی، سلیمان، المعجم الأوسط ، المعجم الأوسط، ج 5، ص 288، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، دار الحرمين - القاهرة – 1415ق.
 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.