حبوط از منظر فریقین؛ معتزله، اشاعره، امامیه، مرجئه
کلمه «احباط»، «حبوط» در لغت به معنای از بین بردن و فاسد شدن است و یا به باطل شدن ثواب اعمال میگویند.[1] در اصطلاح نیز بدین معناست که گناه موجب از میان رفتن طاعت و ثواب میگردد.[2] در عرف فقیهان و متکلمین عبارت است از محو آثار عمل سابق، به سبب عمل لاحق؛ چرا که همانطور که ثواب بر اثر گناه از بین میرود، عقاب هم بر اثر طاعات و خیراتی که انسان انجام میدهد، ساقط میشود.
معتزله معتقدند که اگر انسان در تمام طول زندگی خود، خدا را عبادت کند، اما یکی از گناهانی را که در عرف فقیهان به آن کبیره گفته میشود بهجا آورد، همهی اعمال پیشین او باطل میگردد.[3] عبدالسلام جبّایی که از معتزلیان متأخر است معتقد است که از طاعات انسان به مقدار گناهانی که انجام میدهد، کم میشود و گناهان او همچنان بر حال خود باقی میماند؛ مثلاً اگر کسی خدا را بیست بار اطاعت و ده بار معصیت کرده به مقدار گناهانش از طاعاتش کسر میشود و گناهانش هم به حال خود باقی است و چنانچه گناهانش از طاعاتش افزون باشد، تمام طاعاتش از میان میرود، و گناهان او باقی میماند.[4] اینان برای اثبات عقیدهی خود به بعضی آیات، ازجمله: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ.[زمر/65] به یقین اگر شرک ورزی، تمام اعمالت نابود میشود و از زیانکاران خواهی بود.» استناد میکنند که البته در ردّ نظر ایشان باید گفت اینگونه آیات دربارهی احباط نیست، بلکه دربارهی مرتدان و کفار از مشرکان نازل شده است و در اینکه ارتداد و شرک همهی اعمال نیک انسان را از میان میبرد، کسی مخالفت نکرده است. البته خوارج هم با معتزلیان هم رأی و عقیده هستند.[5]
اشاعره بهطور کلی حبوط را انکار میکنند و معتقدند که ثواب دادن به مطیعان و عقاب کردن گنهکاران بر خداوند واجب نیست و او میتواند فرد مطیع و گنهکار، هر دو را عذاب و عقاب کند، چون طاعاتی مستوجب ثواب نیست، همچنان که مستلزم عقاب نیست.[6]
مرجئه در قبول اصل حبوط با مکتب معتزلیان هم رأی هستند، اما به عقیده آنها ایمان به خدا همهی گناهان را به هر اندازه که باشد از میان میبرد، چه تکفیر، چه ارتداد و ...؛ همهی گناهان نمیتوانند ایمان را از میان ببرند.[7]
اما امامیه حبوط را انکار کردهاند، چرا که خداوند میفرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ.[زلزال/7] پس هر کس به اندازهی سنگینی ذرّهای کار خیر انجام داده، آن را میبیند و هر کس به اندازهی ذرّهای کار بد کرده، آن را میبیند.» علاوه بر این، حبوط به عدم وفای به وعد و وعید منجر میشود، زیرا خداوند به مطیعان وعدهی ثواب، و به گنهکاران بیم عذاب را داده است و لازمهی حبوط، عدم ثواب بر طاعات است.[8]
در نتیجه از مجوع مطالب بیان شده بهدست میآید که انسان به مجرد اینکه عملی انجام داده، مستحق پاداش یا کیفر میشود، لیکن این استحقاق دائمی نیست و امکان دارد دستخوش تحول و دگرگونی شود، ضمن اینکه حبط به معنای بطلان و یاوه بودن خود عمل، مثل بتپرستی و به معنای احباط اعمال صالح گذشته، مثل ارتداد که باعث از بین رفتن همه اعمال نیک قبلی میشود، نظیر استحقاق پاداش است که به مجرد ارتکاب گناه میآید، ولی همواره در معرض دگرگونی است تا روزی که صاحبش بمیرد.
پینوشت:
[1]. الصحاح، جوهری، دارالعلم، بیروت، لبنان، ذیل واژه (ح ب ط).
[2]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ایران، ج2 ص167- 168.
[3]. المواقف، قاضی عضدالدین ایجی، شریف الرضی، قم، ایران، ص309.
[4]. همان، ص310.
[5]. شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص302.
[6]. همان، ص303.
[7]. شرح المقاصد، تفتازانی، شریف الرضی، قم، ایران، ج5 ص125-138.
[8]. شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص303.
افزودن نظر جدید