راهکارهای اسلام برای حذف بردهداری
یکی از روابط اجتماعی قبل از اسلام، مولا و برده بود که جامعه را به شهروند درجه 1 و 2 تقسیم میکرد.
بعد ظهور اسلام، باید موضع اسلام در مورد بردهداری مشخص میشد؛ آزادی دفعی بردگان ممکن بود مفاسدی را در پی داشته باشد، ازجمله لغو بردهداری، نظام اقتصادی و اجتماعی مردم از هم میپاشید و بردگان فاقد کار و زندگی و خانه و مسکن، ممکن بود از جهت معیشتی و اقتصادی جامعه را به بحران سوق دهند؛ همچنین آزادی همه بردگان، با توجه به ظلم و ستمی که در طول سالیانی دراز متحمل شده بودند، موجب انتقامجویی و ناامنی در جامعه میشد.
اسلام برای از بین بردن بردهداری برنامههایی ارائه داد که به تدریج طبقه بردگان به حداقل برسد و گرهی نیز از جامعه وا شود.
یکی از راهکارهای اسلام، محدود کردن راه بردهگیری بود، به این صورت که همه راههای بردگی، جز یک راه لغو شد؛ قبل اسلام راههای برده شدن یک فرد آزاد مختلف بود، مثلاً با حکم حاکمان وقت برای برده گرفتن افراد آزاد، و نیز کسیکه از رفتن به جنگ امتناع میکرد، یا از جنگ فرار میکرد، فرد آزاد تبدیل به برده میشد. همچنین کسانیکه از کشور فرار میکردند، و به کشور دیگر پناهنده میشدند، توسط آن کشور به بردگی گرفته میشدند؛ جرایمی مانند قتل و دزدی، یا آدمربایی و دزدیدن فرد آزاد، یا باختن در قمار، یا فروش خود، فرزند یا همسر به دلیل فقر، راههای دیگری برای برده شدن فرد آزاد بود، که اسلام تمام این راهها را لغو کرد، و فقط بردگی را از طریق اسارت در جنگ قبول کرد.
اما در جنگ، که یک واقعه گریزناپذیر تاریخ بود، و حتی حکومتهای بر حق نیز به این پدیده شوم دچار میشدند، وجود اسیر در پایان آن غیر قابل انکار است؛ چرا که لازمه جنگ، کشتار و اسارت است؛ راههای رفتار با اسیران سه صورت بود، همه اسیران را به قتل برسانند (مانند 7000 اسیری که در جنگ مختار و مصعب، توسط مصعب، به قتل رسیدند که به گفته یکی از ناظران، اگر این افراد گوسفند هم بودند، قتلشان اسراف بود)؛ همه اسیران را بدون فدیه یا با فدیه آزاد کنند (که این کار نیز جبهه مقابل را تقویت میکند) ویا همه اسیران را باید زندانی کنند (که هزینه هنگفتی را به جامعه اسلامی تحمیل میکند.)
بنابراین بردگان منحصر به اسیر جنگی شدند و شیوه نگهداری متفاوت اسرا (که بهتر از روش زندانی کردن آنان است) و استفاده از لفظ غلام و کنیز نباید این ذهنیت را ایجاد کند که اسلام، همان نظام بردهداری را پذیرفته است. اسلام، کشتن اسرا را ممنوع کرد، و راههایی (اخلاقی و قانونی) برای آزاد کردن بردگان، به صورتی که توان زندگی در اجتماع برایشان فراهم شود، قرار داد.
ابتدا اسیران جنگی، به صورت غلام و کنیز وارد خانه مسلمانان شدند و به مسلمانان سفارش شد که با آنان خوشرفتاری کنند، تا از نزدیک خوبیهای مسلمانان را بنگرند و تدریجاً با فرهنگ و اخلاق اسلامی آشنا شوند، و از دشمنی با اسلام دست بردارند و به تدریج آزاد شوند. در این صورت نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمنی نمیورزند، بلکه به یاوران و سربازان اسلام تبدیل میشوند.
در این میان مهمترین راهکار همان تلاش فرهنگی و تغییر رویکرد رفتار و نگرش مردم نسبت به بردگان بود که این امر بدون وجود الگوهای عملی امکانپذیر نبود، که پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) بهترین الگوها برای این فرهنگسازی بودند.
مثلاً پیامبر اکرم جویریه و صفیه[1]، دو کنیز خود را آزاد کرده، سپس با آن دو ازدواج کردند، مردم میدیدند زنی که تا دیروز همچون حیوانات خرید و فروش میشد، به ناگاه همسر پیامبر و امالمومنین گشته، از بالاترین مقام و منزلت اجتماعی برخوردار شد؛
رفتار و سیره اهل بیت درباره بردگان نیز از درخشانترین فضایل اسلام در برخود با زیردستان است. همین رفتار شایسته، سبب شده بود غلامان و کنیزانِ ائمه، از آزادی خود خوشحال نشوند و تقاضا کنند برای همیشه غلام آن بزرگواران باقی بمانند. اکثر بردگان در خانه اهل بیت با معارف دینی و احکام الهی آشنا میشدند و از محضر آنان استفادههای علمی و عملی بسیاری میکردند؛ در نتیجه این افراد پس از آزادی، انسانهایی نمونه، مؤمن و حقیقتجو بودند و در مسیر ترویج حقیقت و اسلام ناب میکوشیدند. (ازجمله خرید غلامان توسط امام سجاد (علیهالسلام) و تربیت یکساله آنان و آزادی آنان در عید فطر[2])
داشتن غلام و کنیز برای رسول خدا و ائمه را نمیتوان در تضاد با ناپسندی بردهداری در اسلام دانست؛ زیرا این نوع بردهداری، به رابطه پدر و فرزندی بیشتر شباهت دارد تا به رابطه مولا و برده؛ در نتیجه غلام و کنیز داشتن این بزرگواران بالاترین تبلیغ در مسیر آزادی بردگان یا لااقل آموزش رفتار صحیح و درست با ایشان و فرهنگ سازی درست در این زمینه بود.
پینوشت:
[1]. امالی شیخ مفید، ص271.
[2]. «سیره تربیتی امام سجاد (علیهالسلام) در عید فطر و قربان»
افزودن نظر جدید