آزادی‌خواهی یا استبدادطلبی بهائیت ؟!

  • 1398/09/15 - 19:58
تشکیلات بهائیت در گیر و دار آشوب‌ها به گرانی بنزین، به انتشار پیامی در خصوص حمایت بهائیت از جریان مشروطه و دموکراسی پرداخت و بهائیان را به مشارکت فعال در امور سیاسی ایران ترغیب کرد. این در حالیست که نه تنها بهائیت و تعالیمش حامی مشروطیت و دموکراسی نبوده و نیستند، بلکه این پیام به خوبی تزویر و دوگانگی بهائیت را در خصوص سیاست نفوذی‌شان به نمایش درآورد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در گیر و دار اغتشاشات عناصر ضدانقلاب، پس از اعتراض مردمی به گرانی بنزین، کانال‌های تشکیلات بهائیت نیز که همواره در صف اول براندازان قرار دارند، پیامی در ظاهر پیشنهادی و در واقع کنایه‌آمیز نسبت به اصل ساختار سیاسی ایران منتشر می‌کنند. این پیام که با عنوان "نگاهی به نقش حضرت عبدالبهاء در زمینه سازی برای انقلاب مشروطه" آغاز شد، به بررسی مشروطیت در دیدگاه عبدالبهاء و بهائیت پرداخته شد.
همچنان که رسانه‌های بهائی در تبیین نقش بهائیت در شکل‌گیری نظام مشروطه نوشتند: «بُعد دیگری از مشارکت بهائیان در آبادانی ایران، از راه ترویج فرهنگ دموکراسی در مشروطه بوده است. عبدالبهاء بهائیان ایران را ابتدا به حضور در فرایندهای تقویت کننده‌ی جریان مشروطه تشویق کرد».
اما مسئله زمانی جالب می‌شود که تشکیلات بهائی با تسرّی حضور فعال بهائیان در عرصه‌ی سیاست ایران به زمان فعلی می‌نویسد: «بیت العدل در این رابطه می‌نویسند که: "عبدالبهاء سرمشقی برای نحوه مقابله با مبارزاتی که بهائيان بناست در آينده با آن‌ها روبه‌رو شوند ارائه فرمود بدين صورت که جامعه محاصره شده بهائی را هدايت فرمود تا در اوّل کار آنچه در قوّه دارد برای اصلاحات سياسی بکوشد سپس چون اين مجهوداتش با بدگمانی و بدخواهی روبه‌رو شد به کلّی خود را کنار بکشد».[1]

اما در نقد و بررسی این پیام، ذکر دو نکته را لازم می‌دانیم:
اول: تشکیلات بهائیت در حالی سخن از دستور عبدالبهاء به بهائیان مبنی بر حضور فعال در فرایندهای سیاسی ایران به میان می‌آورد و بیت العدل نیز بهائیان را به ادامه‌ی این روند در زمان فعلی فرا می‌خواند که در بهائیت، هرگونه دخالت در امور سیاسی به منزله‌ی خروج از این فرقه دانسته شده است: «میزان بهائی بودن و یا نبودن، این است که هرکس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفه‌ی خویش حرفی زند یا حرکتی نماید، همین برهان کافی است که بهائی نیست، دلیل دیگر نمی‌خواهد».[2] جالب آن‌که پیشوایان بهائی از طرفی، دستور به نقش فعال بهائیان در امور سیاسی می‌دهند و از طرف دیگر، تا جایی دخالت در سیاست را مذموم دانسته‌اند که حتی لب گشودن در مسائل سیاسی را ناپسند دانسته‌اند![3]
آری؛ این دوگانگی و تناقضِ آشکار در شعار و عمل، نهایت تزویرِ تشکیلاتی را می‌رساند که تلاش دارد تا خود را دین و باور جا بزند! البته تزویر این فرقه آنجایی بیشتر نمایان می‌شود که تشکیلات بهائی، صراحتاً دستور به کناره‌گیری از امور سیاسی، در زمانی ایجاد حس بدبینی به فعالیت‌های مخرب بهائیان را می‌دهد! همچنان که نظیر این رفتار و کنارکشی و دست‌شستن را در جریان پس از پهلوی و پس از فتنه‌ی 88 از تشکیلات بهائیت شاهد بودیم.
دوم: بر خلاف القای تشکیلات بهائیت در خصوص حمایت بهائیان از جریان مشروطه، اعضای این فرقه به دستور مؤکد شخص عبدالبهاء، به منظور نفوذ در دربار قاجار، به مقابله با جریان مشروطیت پرداخت. تا جایی که به تعبیر عبدالحسین آیتی، عبدالبهاء پس از کارشکنی در جریان مشروطه: «محرمانه می‌نویسد به محفل تهران که حالا به هر قسم است، یکی دو سه وکیل برای دارالشوری انتخاب نمایید. بعد از آن‌که موفق نمی‌شود باز برای "باقر اُف" دستور می‌دهد که کتاب سیاسیه مرا برای احمدشاه بفرستید یا بعض کتب دیگر و به او تفهیم نمایید که ما استبداد طبیبم ... و به هزار دسیسه، بهائیان خود را در آغوش درباریان جای می‌دهند».[4]
بنابراین اگر کارشکنی در جریان مشروطیت و حمایت از حکومتی استبدادی و تلاش برای نفوذ در دستگاه حکومتی سیره‌ی واقعی بهائیت است؛ پس چرا تلاش دارد بر خلاف شعارهایش خود را به دور از سیاست و امور حکومتی معرفی کند اما در گیر و دار آشوب‌ها در کشور، با مستبد خواندن حکومت ایران، خود را حامی آزادی و دموکراسی جلوه دهد؟!

پی‌نوشت:
[1]. به نقل از کانال‌های خبری تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 337.
[3]. ر.ک: اشراق خاورى، گنجینه‌ی حدود و احکام، تهران: مؤسسه‌ی ملّى نشر آثار امری، 1327، ص 337.
[4]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل (3 جلدی)، تهران: بی‌نا، 1340 ش، ج 2، ص 123.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.