فتوای برخی از فقهای سنی و شیعه دربارهی عزاداری
علمای فریقین عزاداری کردن، نوحه و گریه را حرام نمیدانند و نهایت نظری که از ایشان بهعنوان فتوا صادر شده، کراهت آن است، البته آن هم در صورتی است که مشتمل بر جزع و نوحهسرایی به باطل و دروغ باشد، ضمن اینکه در برخی از حالات عزاداری مثل فریاد زدن، پارهکردن گریبان، شیون کردن بدون فریاد، به صورت لطمه و سیلی زدن و... محل اختلاف است، اما در حکم کلی، دیدگاههای فقهای شیعه و سنی یکی است که از باب نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
در کتاب فتاوی الهندیه چنین آمده است: «در تشییع جنازه و در منزل میت، نوحه، گریه و شیون کردن و گریبان چاک دادن مکروه است، اما گریه بدون فریاد، اشکالی ندارد، ولی صبر و شکیبایی بهتر است.»[1] در جای دیگری از این کتاب نیز آمده است: «گریه و نوحهی بلند روا نیست، اما گریهای که از سوز قلب باشد، مانعی ندارد، لباس سیاه برای مردان مکروه است، ولی برای زنان اشکالی ندارد. سیاه کردن گونهها و دستها، پارهکردن گریبان و زخمیکردن صورت و ... از رسومات دوران جاهلیت بوده و باطل است.»[2]
در کتاب فتاوای غیاثیه اینگونه آمده: «شیون، زاری و فریاد زدن مکروه است و پیامبر از آن جلوگیری فرموده است، اما گریه اشکالی ندارد، زیرا روایت است که پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم گریه کردند.»[3] عبدالرحمان جزیری در کتاب «الفقه علی مذاهب الاربعه» میگوید: «از نظر مالکیه و حنفیه گریه با صدا و فریاد زدن حرام است، اما از نظر شافعیه و حنبلیها مباح است، چنانکه اشک ریختن بدون صدا به اتفاق علما، مباح است.»[4]
و از نظر فقهای شیعه جزع و نوحهسرایی به باطل و دروغ، پارهکردن گریبان و ... مکروه است. مرحوم صاحب جواهر مینویسد: «شکی نیست که گریه بر میت بهخاطر روایات متعددی که به حدّ تواتر معنوی رسیده و فتاوای فقها جایز است و آن روایات عبارت است از گریه پیامبر بر عموی خود حمزه و...»[5] و نیز مرحوم امام خمینی مینویسد: «گریه کردن بر اموات نه تنها مباح و رواست، بلکه در هنگام شدت حزن و اندوه، مستحب است، ولی سخنی که باعث غضب خداوند شود، نگوید و جایز است؛ نوحهسرایی، خواه با شعر یا نثر ... بنا بر احتیاط جایز نیست، سیلی زدن به صورت، زخمی کردن، بریدن و کندن مو...»[6] صاحب عروه مینویسد: «گریه بر میت هر چند با صدا همراه باشد، جایز است، بلکه در صورتیکه برای تسکین تألم و سوز دل باشد، رجحان دارد؛ همراه با جزع و بیتابی کردن جایز است...»[7]
پینوشت:
[1]. «و یکره النوح و الصیاح و شق الجیوب... فأما البکاء من غیر رفع الصوت فلابأس و الصبر افضل.» فتاوی الهندیه فی مذهب الامام ابی حنیفه، مولانا الشیخ نظام و جماعه من علماء الهند، المطبعه الکبری الامیریه، قاهره، مصر، ج1 ص162. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «اما النوح العالی فلایجوز و البکاء مع رقه القلب فلابأس به و یکره للرجال تسوید الثیاب و تمزیقها للتعزیه ولاباس بالتسوید للنساء و اما تسوید الخدود والایدی و شق الجیوب و خدش الوجوه...» فتاوی الهندیه فی مذهب الامام ابی حنیفه، ج1 ص167. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «یکره النوح و الصیاح لنهی النبی و البکاء لاباس به کما روی ان النبی بکی علی بنی ابراهیم.» فتوای غیاثیه، قاضی غیاث الدین، دارالفکر، بیروت، لبنان، ص45.
[4]. «یحرم البکاء علی المیت برفع الصوت و الصیاح عند المالکیه و الحنفیه و قال الشافعیه و الحنابله انه مباح اما هطل الدموع بدون صیاح فانه مباح باتفاق.» الفقه علی المذاهب الاربعه، جزیری، دار الکتب العمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص484. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «لاریب فی الجواز البکاء علی المیت نصاً و فتوی الاخبار التی لاتقصر عن التواتر معنی من بکاء النبی علی حمزه -سید الشهداء- و...» جواهر الکلام، شیخ محد حسن نجفی، موسسه دائر المعارف الفقه الاسلامی، قم، ایران، ج4 ص364.
[6]. «یجوز البکاء علی المیت بل قد یستحب عند اشتداد الحزن ولکن لایقول ما یسخط الربّ و کذا یجوز النوح علیه بالنظم و النثر...» تحریر الوسیله، امام خمینی، دارالعلم، قم، ایران، ج1 کتاب الجنائز.
[7]. «یجوز البکاء علی المیت و لو کان مع الصوت بل قد یکون راحجاً کما اذا کان مسکناً للحزن و حرقه القلب...» عروه الوثقی، سید محمد کاظم یزدی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، مکروهات دفن ج2 ص130.
افزودن نظر جدید