عدم مخالفت عمر بن خطاب، با گریه و عزاداری، از منابع اهل سنت

  • 1399/05/30 - 18:42
سفیان بن سلمه می‌گوید پس از فوت خالد بن ولید، در خانه او جمع شده و برایش گریه و عزاداری می‌کردند؛ خبر به خلیفه رسید که برای خالد نوحه‌سرایی می‌کنند و سخنان ناپسند می‌گویند، کسی را نزد آنان بفرست، تا جلوگیری کند که در پاسخ گفت: «هیچ اشکالی ندارد که بر ابوسلیمان اشک بریزید، ولی با این شرط که موهای خود را پریشان نکنید و سخنان باطل بر زبان جاری نسازید.» و «پس از فوت نعمان، عمر بن خطاب را دیدم که دستش را بر سر گذاشته بود و گریه می‌کرد.»

اهل سنت و جماعت، هیچ‌گاه در مرگ افراد و عزیزان خود عزاداری و گریه نمی‌کنند و دلیل ایشان هم، یک‌سری روایات ناهیه از متون و منابع معتبرشان است که از این عمل، گریه و عزاداری، جلوگیری شده و صحابه پیامبر، به‌ویژه عمر بن خطاب و فرزندش مانع از این عمل می‌شدند و بعضاً با شدت هر چه تمام‌تر مانند شلاق و... از آن جلوگیری می‌کردند و جمع عزادار را پراکنده می‌کردند. اما با نگاهی دقیق‌تر، به روایاتی برخورد می‌کنیم که سیره‌ی عملی خلیفه‌ی دوم، گاه مخالف با این احادیث بوده و حاکی از این موضوع است که او بارها و بارها گریه کرده و یا هنگام گریه دیگران، از آن جلوگیری نکرده است، شاید به این نتیجه برسیم که او در اواخر حیاتش، از نظر قطعی خود در نهی از گریه و عزاداری، عدول کرده و مانع از برگزاری عزا و گریه نمی‌شده؛ ازجمله این روایات، این احادیث است:
- سفیان بن سلمه می‌گوید پس از فوت خالد بن ولید، در خانه او جمع شده و برایش گریه و عزاداری می‌کردند؛ خبر به خلیفه رسید که برای خالد نوحه‌سرایی می‌کنند و سخنان ناپسند می‌گویند، کسی را نزد آنان بفرست، تا جلوگیری کند که در پاسخ گفت: «هیچ اشکالی ندارد که بر ابوسلیمان اشک بریزید، ولی با این شرط که موهای خود را پریشان نکنید و سخنان باطل بر زبان جاری نسازید.»[1]
-ابی عثمان می‌گوید: «پس از فوت نعمان، عمر بن خطاب را دیدم که دستش را بر سر گذاشته بود و گریه می‌کرد.»[2]
- در سیره حلبیه از پیامبر اکرم نقل شده که رسول خدا در آغاز از نوحه‌خوانی زن‌های انصار جلوگیری می‌کرد، پس از آن، گروهی از انصار خدمت آن حضرت رسیدند و اظهار داشتند که بر اثر گریه و نوحه بر اموات، نوعی راحتی می‌یابیم، شما اجازه بفرمایید گریه کنیم؛ آن حضرت فرمود: با این شرط اجازه می‌دهم که موهای خود را پریشان نکنید و گریبان خود را پاره نسازید و از زخمی کردن صورت خود پرهیز کنید.[3]
-عبدالله بن عکرمه می‌گوید: «تعجب است از سخن مردم که می‌گویند عمر بن خطاب از نوحه‌سرایی جلوگیری کرده، در صورتی‌که پس از مرگ خالد، زنان بنی مغیره، هفت شبانه‌روز در مکه و مدینه گریه کردند و گریبان چاک دادند و صورت‌های خود را مضروب ساختند. در آن روزها طعام و غذا پخش کردند تا این‌که این مدت پایان یافت، ولی عمر بن خطاب از آن جلوگیری نکرد.»[4]
در نتیجه با توجه به این‌گونه روایات، روشن می‌شود که از دیدگاه اهل سنت، برپایی مجالس سوگواری و عزا، در صورتی‌که همراه با اعمال خلاف شرع همانند پریشان کردن موها، پاره کردن گریبان و ... نباشد، مانعی ندارد؛ بنابراین از منابع اهل سنت می‌توان مشروعیت برپایی مجالس عزا را ثابت کرد.

پی‌نوشت:

[1]. «... وما علیهنّ ان یرقن من دموعهنّ علی ابوسلیمان مالم یکن نقعاً او لقلقه.» ارشاد الساری، قسطلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص404. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «رأیت عمر بن الخطاب لما جاءه نعی النعمان وضع یده علی رأسه و جعل یبکی.» کنز العمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، باب البکاء، ج15 ص727 رقم 42896.جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. سیره حلبیه، حلبی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، واقعه جنگ احد، ص255. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «عجبا لقول الناس ان عمر بن الخطاب نهی عن النوح! لقد بکی علی خالد بن والولید بمکه و المدینه تلک الایام حتی مضت ما ینهاهن عمر.» کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، باب النیاحه، ج15 ص731 رقم 42 908. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.