سای بابا، شعبده باز یا عارف!

  • 1398/06/05 - 19:59
سای بابا با انجام کارهای خارق‌العاده که بیشتر آن شعبده بوده و فیلم رازگشایی شعبده‌های وی هم‌چون: «ریزش پودر سفید رنگ از دست، درآوردن توپ طلایی کوچک از دهان، درآوردن نوشت افزار از پاکت خالی و...»در فضای مجازی موجود است. در حقیقت باید گفت: هیچ‌کدام از کارهای وی دارای منشأ معنوی و معرفتی نمی‌باشند و وی به دنبال إغوا و فریب پیروان خود بوده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- شخصی به نام سای بابا که مدعی معنویت‌گرایی و عرفان هست، با یک سری کارهای خارق‌العاده در هند معروف شده و برخی از ایران به دیدار وی می روند. آیا کارهای خارق‌العاده‌ای که انجام می‌دهد، ربطی به عرفان و معنویت وی دارد؟

«سوآمی ساتیا سای بابا» بنیان‌گذار فرقه شبه معنوی سای بابا، در ۲۳ نوامبر (۱۹۲۶) در جنوب هند، ایالت «آندراپرادش» روستای «پوتاپارتی»[1] به دنیا آمد. و در سن هشتاد و پنج سالگی درگذشت. البته این مسأله برخلاف گفته سای بابا به وقوع پیوست. وی چنین پیش‌بینی کرده بود که  در سن 96 سالگی جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد، روح او به بدن شخص دیگری، در شهر «میسور» منتقل خواهد شد.
سای بابا، معبد بزرگی به نام «پراشانتی نیلایام» به معنای آشیانه صلح برین، تأسیس کرد تا در تمامی  مناسبت‌ها و اعیاد ادیان، هم‌چون کریسمس، عید فطر، عید نوروز، سال نوی چینیان و اعیاد هندوها مراسمی را برگزار کند.[2]
وی در سن چهارده سالگی (1940)، مدعی حلول روح خداوند در جسم خود شد و رسماً با ترویج تفکرات پلورالیستی، پیامبری خودش را نیز اعلان کرد.
او با انجام کارهای خارق‌العاده که بیشتر آن شعبده بوده و فیلم رازگشایی شعبده‌های وی هم‌چون: «ریزش پودر سفید رنگ از دست، درآوردن توپ طلایی کوچک از دهان، درآوردن نوشت افزار از پاکت خالی و...»در فضای مجازی موجود است.
هیچ‌کدام از کارهای وی دارای منشأ معنوی و معرفتی نمی‌باشند و وی به دنبال إغوا و فریب پیروان خود بوده است. امروزه در سرتاسر جهان، تعداد افرادی که به واسطه‌ی انجام چنین کارهایی که مرتبط با متافیزیک و یا شعبده باشد کم نیست. این‌گونه افراد با معرفی خود با عناوین جعلی «قدیس، صاحب کرامت، عارف و... »، انجام این امور را مؤیّد ادعاهای کاذب و دروغین شان قرار می‌دهند. در حالی‌که هیچ کدام از این‌ها (در فرض صحت) نمی‏‌تواند برای مدعیان؛ معنویت، فضل و کرمی را به اثبات برساند.

برای توضیح بیشتر به نکات زیر توجه کنید:
نکته اول: شیطان که به لحاظ قدرت و قدرت نمایی از همه این مدعیان، قدرتمندتر و مجرب‌‏تر است، هیچ گونه مقام و منزلتی در نزد خداوند متعال نداشته و همواره مورد هجمه الهی در آیات متعدد قرآن کریم قرار گرفته است. آیات زیر نشان دهنده برخی از توانمندی‌های شیطان است:
«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا[اسراء/64]،  و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پياده‌های خود بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آن‌ها وعده نمی‌دهد.»
« إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ[اعراف/27]، در حقيقت او و قبيله‌‏اش شما را از آن‌جا كه آن‌ها را نمى‌‏بينيد مى‌‏بينند.»
« إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ[انعام/121] همانا شیاطین به دوستان خودشان وحی می‌کنند.»
نکته دوم: در فرض قبول فضل و مقام و برتری برای افرادی که دارای قدرت‌های خارق‌العاده و ساحری هستند، باید گفت: که صاحبان بالاترین مقامات و قدرت‌های معنوی هم، در صورت کژروی رو به سقوط خواهند گذاشت. چنان‌چه قرآن کریم به دو نفر از این گونه افراد اشاره می‌کند:
1- سامری:
سامری در زمان حضرت موسی(علیه‌السلام) به مقامات عالی عرفانی رسید و حتی جبرئیل (فرشته وحی) را می‌دید. سامری توانست مقداری از خا ك جای پای جبرئيل(عليه‌‌السلام) را برای تبرك بردارد.[3]  وی از آثار آن خاک استفاده کرده و گوساله زرین ساخته و آن را به صدا درآورد؛[4] و در اثر غرور و تکبر، آن را به عنوان خدای موسی(علیه‌السلام) به قوم موسی(علیه‌السلام) معرفی کرد.[5]
2- بلعم باعورا:
بلعم باعورا نیز معاصر حضرت موسی(علیه‌السلام) بود. او به کشف و شهود آیات الهی رسید و از اهل عرفان و بصیرت بود.[6]  این عارف بزرگ و صاحب مقامات، چنان گمراه شده و در مادیات دنیوی غرق می‌شود که خداوند از او به «أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ[اعراف/176]، او به زمين [دنيا] گرويد و از هواى نفس خود پيروى كرد یاد می‌کند.»

پی‌نوشت:

[1]. Pattaparti
[2].عرفان حقیقی و عرفان کاذب، احمد حسین شریفی، ص 66.
[3]. (از خواص آن خاك اين بود كه به هر چيزی نزديك می‌شد، روح در آن دميده می‌شد و حركت می‌كرد).
[4]. قصص‌الانبيا، ابن‌كثير، ج2، ص119؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج13، ص198؛ تفسيرالميزان، علامه طباطبایی، ج16، ص211.
[5]. ر.ک. سوره طه، ۸۵ تا ۹۵.
[6]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 13، ص 373 - 374.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.