ادعای مدح صوفیه توسط امام خمینی (ره)

  • 1397/09/20 - 14:24
برخی از صوفیه علی‌الخصوص پیروان فرقه سلطان علیشاهی شدیداً مدعی این هستند که این فرقه همواره توسط امام خمینی (ره) مورد مدح قرار گرفته است. درحالی که حضرت امام (ره) در تفسیر سوره حمد خود به‌صراحت با نام بردن از القاب محبوب علیشاه و مجذوب علیشاه بر این فرقه تاخته و بزرگان آن‌ها را مورد مذمت قرار داده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینستاگرام یکی از انحرافات فرقه صوفیه سلطان علیشاهی را مطرح کردیم و در حال نقد و بررسی آن بودیم که یکی از مریدان این فرقه گفت: شما چطور سلسله سلطان علیشاهی را منحرف می‌دانید و آداب و عقاید این سلسله را موردنقد قرار می‌دهید درحالی‌که حضرت امام خمینی (ره) از ارادتمندان این سلسله بودند و در آثار ایشان مدح صوفیه حقه اظهر من الشمس است. حتی در آثار دیگر علما نیز این مسئله صدق می‌کند، فقط باید با واقع بینی و بی‌طرفی آن‌ها را مطالعه کرد.

من گفتم: اتفاقاً امام خمینی (ره) در کتب خودشان به‌شدت بر صوفیه علی‌الخصوص فرقه سلطان علیشاهی تاخته است و بارها و به انحاء مختلف آن‌ها را مورد مذمت و سرزنش قرار داده است. چنانچه می‌فرماید: «این افراد فهمیده یا نفهمیده پاره‌ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده‌اند به لفظ مجذوب‌علی‌شاه یا محبوب‌علی‌شاه حال جذبه و حب دست می‌دهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده و خود را دارای مقام ولایت کلّیه دانسته‌اند که منشأ آن تکبر، جهل و بی‌استعدادی آنان است.»[1] کاملاً روشن است که استفاده امام (ره) از الفاظ مجذوب‌علی‌شاه یا محبوب‌علی‌شاه، خطاب به فرقه گنابادیه است که آنان را متکبر و جاهل خوانده است. درنتیجه ارادت داشتن ایشان به سلسله گنابادیه ادعایی دروغ است.

صوفی: اصلاً این‌ها مربوط به اقطاب سلطان علیشاهی نیست. زیرا وقتی امام (ره) در کتاب چهل حدیث به لقب محبوب علیشاه اشاره کرده است مقصود شما حاصل نمی‌شود. چون هنوز حضرت محبوب علیشاه گنابادی کودک بودند. لذا منظور امام (ره) از این لقب محبوب علیشاه مراغه‌ای است. همچنین منظور امام (ره) از اینکه با لقب مجذوب علیشاه جذبه‌ای دست نمی‌دهد منظورشان حضرت مجذوب علیشاه گنابادی نیست، چراکه ایشان سال‌ها بعد از رحلت امام خمینی (ره) این لقب را اخذ کردند.

من: اگر منظور حضرت امام (ره) از لقب محبوب علیشاه شخص محبوب علیشاه مراغه‌ای بوده است. پس مجذوب علیشاه چی؟ زیرا در سلسله طریقت نعمت اللهی سلطان علیشاهی مجذوب علیشاه اول هم بوده و طبق عقاید فرقه شما فرقی بین قطب سوم و سی‌ام یا سی و نهم نیست.

صوفی: این القاب می‌تواند در هر سلسله‌ای باشد. این ایراد به سلسله سلطان علیشاهی بی‌اساس است. اما ارادت امام (ره) به سلسله سلطان علیشاهی را می‌توان در سخنان امام (ره) دید. ازجمله اینکه بعد از انقلاب، امام (ره) فرمودند که از ملی مذهبی‌ها کاری با آقای دکتر تابنده نداشته باشید. همچنین امام (ره) از تفسیر جد اعلای ایشان یعنی ملاسلطان گنابادی تعریف و تمجید کرده است.

من: اولاً خود شما گفتید که حضرت امام (ره) فرمودند که کاری با دکتر تابنده نداشته باشید، مگر ایشان چه‌کار کرده بودند؟ بروید مطالعه کنید ببینید که ملی مذهبی‌ها که نورعلی تابنده هم جزء همین گروه بود چه نفاق‌ها و دسیسه‌هایی که بر ضدانقلاب اسلامی پیاده نکردند. ثانیاً این سخن حضرت امام (ره) با وساطتی بوده که دیگران داشتند و الا حضرت امام (ره) به‌صورت خاص ایشان را عفو نکردند بلکه با وساطت دیگران مورد عفو قرار گرفتند. در مورد ملاسلطان هم باید خدمت شما عرض کنم که حضرت امام (ره) هیچ‌گاه از تفسیر ملاسلطان تعریف نکردند. چون حضرت امام خمینی (ره) بعد از نام بردن از سه تفسیر ازجمله تفسیر ملاسلطان علی می‌فرمایند: «این‌ها تفاسیری نوشته‌اند و بعضی‌شان در آن فنی که داشته‌اند، خوب نوشته‌اند، لکن قرآن، عبارت از آن نیست که آن‌ها نوشته‌اند!»[2] کجای این مطلب تعریف و تمجید است. حضرت امام (ره) می‌فرمایند اصلاً این‌ها تفسیر قرآن نیست.

صوفی: اولاً نام بردن از تفسیر ملاسلطان گنابادی توسط امام (ره) نشان دهنده حسن نظر امام (ره) نسبت به ایشان است. ثانیاً امام (ره) در ادامه به من و شما توصیه می‌کنند که: قران بسیار فراتر از این است که بشود کسی آن را به‌طور کامل تفسیر بفرماید به‌جز امامان معصوم (ع)، حتی به افرادی نظیر من و شما هم گوشزد فرمودند که وارد مسائلی که در حد ما نیست نشویم و اجازه ورود به مسائلی که می‌بایست اهلش صحبت و اظهارنظر بفرمایند نداده است.

من: اولاً حضرت امام (ره) در ادامه از تفاسیر دیگری نیز نام می‌برند و می‌فرمایند این‌ها نیز به یک ترتیب دیگری تفسیر کرده‌اند که بازهم غیر تفسیر قرآن است به همه معانی. ولی بعد از این مطلب از تفسیر مجمع‌البیان نام می‌برند و می‌فرمایند تفسیر خوبی است. [3] کاملاً واضح که حضرت امام (ره) اصلاً نظر مثبتی نسبت به تفسیر ملاسلطان نداشته است. چون وقتی از تفسیر ملاسلطان اسم می‌آورد، می‌فرماید این‌هایی که نوشتن قرآن نیست ولی در ادامه وقتی از مجمع‌البیان نام می‌برد می‌فرماید تفسیر خوبی است. ثانیاً آن چیزی که امام من و شما رو از ورود به آن‌ها نهی کردند تفسیر به رأی قرآن و تأویل آن است که ماشاءالله برادران ایمانی شما در آن‌ها خبره هستند.

صوفی: به هر حال تفسیر قرآن یعنی رسیدن به باطن قرآن، که این هم کار هرکسی نیست جز اهل باطن. پس بیخود خودت را خسته نکن و بزرگان را خراب نکن.

من: اتفاقاً مگر خود صوفیه ادعا ندارند که اهل باطن و معانی باطنیه و روحیه هستند. جالب است که حضرت امام در ادامه همین سخنش بعد از مذمت تفسیر به رأی می‌فرماید: «یک کسی مثلاً اهل معانی روحیه است. هرچه از قرآن به دستش می‌آید تأویل کند و برگرداند به آن چیزی که رأی اوست. ما باید از همه این جهات احتراز کنیم.»[4] این دقیقاً نقد تفسیر به رأی امثال شماهاست که بزرگان خودتان را اهل باطن و تفسیر می‌دانید.

پی‌نوشت:

[1]. امام خمینی، چهل حدیث، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران،1391، ص 91
[2]. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ چهارم، ص 94
[3]. همان.
[4]. همان، 95.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.