علم الهی در تضاد با حکم نافرجام عبدالبهاء!

  • 1397/08/20 - 10:56
بر خلاف ادعای علم الهی پیشوایان بهائی، حکم عبدالبهاء در خصوص تعیین جانشین‌های ولی‌امر در بهائیت اشتباه از کار در آمد. بهائیان در جواب آن را تقدیر الهی و بَداء برمی‌شمارند. این در حالیست که بداء در مورد پیش‌بینی آینده استفاده می‌شود نه حکم؛ بعلاوه این توجیه، در حکم تأویلی خواهد بود که عبدالبهاء از آن نهی کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغی بهائی و یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت، جایگاه علم الهی پیشوایان بهائی و تضاد آن با پیشگویی‌ها و احکام نافرجام آنان را به گفت و گو نشستند.
پژوهشگر: آیا گفته‌های جانشینان جناب بهاء هم مثل او برای شما حجیت دارد؟!
مبلّغ بهائی: بله، به واسطه‌ی عنایت بهاءالله، دو جانشین پس از ایشان نیز از مقام علم لدنی برخوردار هستند؛ همچنان که عبدالبهاء در مورد علم خود گفته‌اند: «جمال مبارک موهبتی به من عنايت فرموده‌اند. هرچه بگويم همان است».[1]
پژوهشگر: خُب مگر عبدالبهاء بر اساس علم الهی که بهاء به او عنایت کرده بود نمی‌دانست که شوقی افندی عقیم است که گفت: «ولی‌امرهای بهائی بايد از نسل شوقی و از فرزندان او باشند».[2]
مبلّغ بهائی: به هر حال حکمت خدا در این مسئله این بود که بَداء [3] حاصل شود!
پژوهشگر: اولاً بَداء در مورد پیش‌بینی آینده استفاده می‌شود نه در مورد حکم؛ چرا که در مورد تغییر حکم، واژه‌ی نسخ به کار می‌رود! ثانیاً وقوع بداء در الواح وصایای عبدالبهاء، صرفاً یک توجیه بدون پشتوانه و بدون دلیل و در حکم تأویل وصایای او خواهد بود؛ تأویلی که عبدالبهاء از آن نهی کرده است: «اين كلمات را مبادا كسی تأويل نمايد و مانند بعد از صعود هر ناقص ناكثی بهانه‌ای كند و عَلَمِ مخالفت برافرازد و خودرأیی كند و باب اجتهاد باز نمايد. نفسی را حق رأیی و اعتقاد مخصوصی نه».[4]
مبلّغ بهائی: بلاخره شوقی افندی عقیم ماند، تکلیف چیست؟!
پژوهشگر: جدای از این‌که حکم عبدالبهاء در مورد فرزندان شوقی اشتباه از کار درآمد، بلکه در نظر شما، شوقی افندی حتی نسبت به انجام وظیفه‌اش در تعیین ولی‌امر پس از خود نیز کوتاهی کرده است؛ چرا که به گفته‌ی عبدالبهاء: «بايد ولی امرالله در زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد تا بعد از صعودش  اختلاف حاصل نگردد».[5] بنابراین بعلاوه‌ی احکام و پیشگویی‌های اشتباه پیشوای بهائیت عبدالبهاء، شوقی افندی نیز نسبت به انجام وظیفه‌ی خود کوتاهی کرده است؛ اشتباهاتی که به خواست خدا، غیرالهی بودن اساس این مسلک را بر همگان آشکار ساخته است.

پی‌نوشت:
[1]. یونس افروخته، خاطرات 9 ساله، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 521.
[2]. عباس افندی، الواح وصایا، مصر: ابوالقاسم گلستانه شیرازی، 1342 ق، صص 13-11.
[3]. «بَداء اصطلاحی در کلام شیعه است به معنای آشکار شدن امری از ناحیه خداوند برخلاف آن‌چه مورد انتظار بندگان بوده است. در بداء خداوند در واقع آن چه مورد انتظار بوده را محو و امری جدید را اثبات می‌کند در حالی که به هر دو حادثه آگاه است».
[4]. همان، ص 28.
[5]. همان، ص 13.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.