نقل فضائل حضرت علی(ع) از زبان خلفای عباسی

  • 1397/05/04 - 13:27
احادیث و مناقب زیادی از پیامبر اکرم درباره اصحابشان بیان شده است، بطوریکه بیشترین آن احادیث و مهمترین آن نسبت به حضرت علی (علیه‌السلام) بوده است؛ این احادیث در زمان خلفا بعد از رحلت پیامبر و حکومت‌های بعدی یعنی بنی امیه و بنی عباس گاهی از زبان خلفا نیز شنیده می‌شد.

خلاصه مقاله
بعد از رحلت پیامبر، خلفا در مناسبت‌های مختلف، فضائل امیرالمؤمنین را بیان می‌کردند. خطیب بغدادی از مأمون به نقل از خلفای عباسی نقل کرده که سفیان ثوری با دو واسطه از علی (علیه‌السلام) نقل کرد که رسول خدا فرمود: «ای علی! تو نسبت به من همانند هارون باشی نسبت به موسی، جز آن‌که بعد از من پیامبری نباشد.» هم‌چنین پس از این‌که مأمون امام رضا (علیه‌السلام) را ولایت‌عهد خود کرد، بنی عباس اعتراض کردند، مأمون در پاسخ، نامه‌ی مفصلی نوشت و مقام والای حضرت علی (علیه‌السلام) و حق تقدم آن حضرت در امر خلافت پیامبر اکرم را با اشاره به دو حدیث غدیرخم و حدیث منزلت یادآور شد.

متن مقاله
سراسر تاریخ اسلام، خصوصاً در زمان حیات پیامبر اسلام، پر است از حوادث و اتفاقات گوناگون که هر یک به نوبه‌ی خود جایگاه ویژه‌ای دارند. اما آن‌چه بیشتر نمود پیدا می‌کند، احادیث اختصاصی پیامبر اکرم نسبت به حضرت علی (علیه‌السلام) است که علاوه بر این‌که اصحاب پیامبر آن را نقل می‌کردند، بعد از رحلت پیامبر خلفای غاصب بنی امیه و بنی عباس هم در مناسبت‌های مختلف در مجالس خصوصی و عمومی آن را بیان می‌داشتند. این احادیث در سده‌های بعدی هم به تواتر از علما و بزرگان فرق و مذاهب اسلامی در کتب تفاسیر و روایی و تاریخی و ... فریقین بیان شده است. برخی از این‌گونه احادیث بسیار مشهورتر و معروف‌تر از دیگر احادیث هستند، از جمله محدثین و مورخین اهل سنت مثل خطیب بغدادی با ذکر سند از مأمون و او از پدرش هارون الرشید و او از پدرش مهدی عباسی نقل کرده که سفیان ثوری بر من وارد شد، پس گفتم: برگزیده‌ترین فضائل حدیثی حضرت علی (علیه‌السلام) را برای من نقل کن.
سفیان ثوری با ذکر دو واسطه از علی (علیه‌السلام) نقل کرد که رسول خدا فرمود: «انت منّی بمنزله هارون من موسی الاّ لانبیّ بعدی.[1] ای علی! تو نسبت به من همانند هارون باشی نسبت به موسی، جز آن‌که بعد از من پیامبری نباشد.»
و یا برخی دیگر از مورخین بزرگان اهل سنت نوشته‌اند که: «هنگامی‌که مأمون عباسی امام رضا (علیه‌السلام) را از مدینه به خراسان آورد و ولایت‌عهدی را به آن حضرت واگذار کرد و سکّه به نام حضرت زد، سر و صدای این کار در همه جا منتشر و بلند شد، بنی عباس و مخالفین، نامه‌های اعتراض آمیز به مأمون نوشتند و به طور جدّی از وی جواب خواستند، مأمون در پاسخ آن نامه‌ها و اعتراضات، نامه‌ی مفصلی که مشتمل بر شرح مقام والای حضرت علی (علیه‌السلام) و حق تقدم آن حضرت در امر خلافت پیامبر اکرم و نقش او در استمرار دین اسلام و فضائل شخصی و خانوادگی حضرتش بود را برای آن‌ها نوشت و در آن نامه اشاره به دو حدیث غدیر خم و حدیث منزلت کرد و یادآور آن‌ها شد.»[2]

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص71 شماره1693.
ریاض النضره، محب طبری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص162.
کنزالعمال، متقی هندی، موسسه المحمودی، بیروت، لبنان، ج13 ص150 شماره 36470.
[2]. الاعلام، زرکلی، دار العلم و للملایین، بیروت، لبنان، ج1 ص212.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.