همزاد، در روایات اسلامی

  • 1397/04/25 - 09:07

آن‌چه از روایات به‌دست می‌آید این است که با متولد شدن هرانسانی، جنی از ایادی شیطانی متولد شده و بر او گمارده می‌شود.
در روایات آمده که خداوند متعال به ابلیس فرمود: فرزندی به آدم نمی‌دهم، جز این‌که‌ مانندش را به تو دهم، و هر آدمی، همـزاد شیطانی دارد.[بحارالأنوار، ج60، ص306]
در روایت دیگری آمده است که پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمـود: چـه بسا که هیچ‌کس نباشد جز آن که همزاد او از جنّ برای او گماشته شده است، گفتند: یا رسول الله آیا برای شما هم هست؟ فرمود: برای من نیز هست، جز این‌که خدا یاریم داده که او تسلیم من شده است (مسلمان شده است) و مرا جز به نیکی واندارد و من از او در سلامت هستم.
[بحارالأنوار، ج60، ص298]
نکته‌ی مهم این است که همزاد، جز اغواگری و وسوسه، هیچ تسلطی برانسان ندارد و انسان باید از او برحذر باشد.

عکس: 
همزاد انسان

دیدگاه‌ها

چطور بر حذر باشد؟لابد با وسوسه نشدن و اغوا نشدن!که این حرف صحیح نیست چون به نحوی حرف پیامبر را نقض میکندهمچنین خود ناقض خود است اگر اغوا گری و وسوسه به اختیار و اراده من انجام میشود پس ربطی به همزاد ندارد اگر بخاطر همزاد بوجود می اید پس من نمیتوانم مانع ان شوم من بصورت تجربی وجود همزادم را متوجه شدم یکبار درمکانی با جن مواجه شدم البته درآن لحظه اصلا نفهمیدم چیزی که میبینم جن است و در نور مهتاب به نظرم سایه بود اما وقتی روز شد متوجه شدم که نمیتوانسته سایه باشد و تازه دستو پایم به لرز افتاد نمیدانم به این موضوع ربط دارد یا نه اما از یک جای زندگی تا به امروز به طرز عجیب و غریبی همه کارهایم ختم به شر شده است هر کسبو کاری راه انداختم کاملا ضرر داد یکبار برای جبران ضرر روزانه دست فروشی هم میکردم و با چنگو دندان مغازه را حفظ کردم تا شاید بعرسود برسد که کرونا نگذاشت تا امروز ازدواج نکردم از بین چند نفری که حس یا علاقه ای وجود داشت ۳ نفرشان جوانمرگ شدند اولین نفر عاشقم بود اخرین نفر هم همینطور که فروشنده خودم بود و دریک عمل ساده بینی جانش را از دست داد دیگری هم دختری تنها بود که پدرمادرش فوت شده بودند و دچاز گاز گرفتگی شد که دیگر ازدواج را بیخیال شدم من حتی زمانی که طلا چندماهه دو برابر شد من هم مقداری خریدم و بعد از حدود ۲ سال بایک چهارم ضرر فروختم طلای بدون دستمزد و مالیات بود.در گردنم و کتف و سینه و بازوم سوختگی درجه ۳ به پهنای ۵ کف دست خود بخود بدون اثری از وجود اتش سوخت که قبل ازسوختن احساس کردم میخواهم بهوش شوم خواستم گوشی بردارم به پدرم خبر بدهم که قبل از برداشتن گوشی بیهوش شدم و درهمان حالت که دراز شده بودم گوشی زا بردارم بهوش امدم و متوجه سوختگی شدم نکنه جالب این است که جهت سوختگی با عقل تناقض دارد تقریبا از همه طرف سوخته ام که چون روی زمین بودم حداقل ان سمت که زیر بود نباید میسوخت انگار از پاهایم اویزان شده باشم و شعله ای زیر کتف چپم گرفته باشند که از همه طرف هلو بکشد لباسم سوخته بود اما ان لباس پلاستیکی بود و اگر اتش گرفته بود خاموش کردنش سخت بود اما دقیقا به اندازه بدنم سوخته و خاموش شده بود و هیچ ابزاری برای شعله ور شدن یا حتی کمترین منطقی بتواند ان را به سوختگی من ربط دهد وجود نداشت که اگر هم وجود داشت بابد اثار ان درجای دیگری هم رویت میشد بماند که خود به خود هم خاموش نمیشد و .‌.. گفتند همزاد داری دعانویس خوشنامی پیدا کردم ادمی مقبول و منصف بود برایم دعایی خواند و دعایی هم زوی ورق مسی نوشت ۲ ماه در طول تمام این مدت زندگیم عادی شد من ۴۳ سال سن دارم و این ماجرا حدودا از ۲۰ سالگی برایم شروع شده و ان ۲ ماه بقدری متفاوت بود که تحربع مشابهی در ۲۳ سال وجود ندارد تنها فرق اصلی ان این بود که همه کارهایم طبق روال پیسش میرفت و خبری از بدشانسی و ضرر نبود ..‌من نمیدانم که واقعا به همزاد ربط دارد خواست خداست یا چی اما بشذت ظلمه در جلوی چشمم افرادی با زحمتی خیلی کمتر زندگی ساخته اند افرادی که از نگاه مذهبی مثل خودم بوده وختی شاید در بعضی موارد من اصول انسانی تری داشتم قضاوت نمیکنم اما هستنذ کسانی که به جرات بگویم بار گناهانش از من بیشتر هم اگر نبوده کمتر هم نبود باهم بزرگ شدیم ولی او به عرش رسید و من زور زده هم در همین فرش بمانم و زیر فرش نروم در کودکی خیلی پاک و معصوم بودم برای مردن حیوانات هم عزا میگرفتم و یکبار یک پسر که سید هم بود با تبرکمان گنجشک میزد من نمیدانستم سید دقیقا چه معنی دارد اما بشدت از کارش متعجب بودم و هضم نمیکردم که چطور یک سید میتواند همچین کاری کند حتی ذهنیت من به این شکل بود کع مثلا ساواک برای شکنجه روحانیون از طریق گناه اقدام میکردند مثلا دستو پایش را بسته و از طریق یک زن با تحریک جنسی او.را شکنجه میکردند که بعدا که فهمیدم روحانیون براحتی چند همسری اختیار میکنند به حماقت افکار کودکییم میخندیدم میخواهم بگویم الان شاید نتوانم. ادعای بی گناهی کنم اما میدانم زمانی معصوم بودم و این بدبختی های من اگر بار گناه یا همچین داستانی داشت افراد زیادی باید مشابه من وجود داشتند بعد از ۲ ماه که زندگی بدون بدبیاری تجربع کردم وقتی بحالت قبل برگشت سعی کردم ان دعا نویس را ببینم اما از طرف اطلاعات اخطار گرفته بود و دیگر کسی را نمیپذیرفت دعانویسی که در دنیای مجازی بسیار معروف است و خیلی ها گفتن ازش جواب گرفتن هم هزینه سنگینی طلب کرد که تضمینی مشکلم را حل کند یا با مبلغی کمتر بصورت موقت مثل دعای قبلی اما کمی طولانی تر و چون پولش برایم زیاد بود و بخوبی از کلاه برداری های مجازی اگاهم اعتماد نکردم شایدم اشتباه کردم و‌.‌

افزودن نظر جدید

Plain text

  • تگ های HTML قابل قبول نمی باشد.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
8 + 5 =
*****