تقیه در نگاه قرآن و روایات

  • 1397/04/05 - 22:36
یکی از انحرافاتی که محمد بن عبدالوهاب داشت این است که وی، اصل تقیّه را باطل می‌شمرد و با فحش و ناسزاگویی، طرفداران تقیه را کافر می‌داند. این در حالی است که به توجه به قرآن و روایات، تقیه امری مسلم و مورد تأیید است که بر عمل به آن تأکید هم شده است. که در این مقاله تقیه از دیدگاه قرآن و روایات را مورد بررسی قرار می‌گیرد.

خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب، اصل تقیّه را باطل می‌شمارد و با فحش و ناسزاگویی، طرفداران تقیه را کافر می‌داند. در حالی‌که به توجه به قرآن و روایات، تقیه امری مسلم و مورد تأیید است که بر عمل به آن تأکید هم شده است؛ از باب نمونه بخاری به سند خود از عایشه نقل می‌کند که: «شخصی به در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و اجازه ورود خواست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: او را اجازه دهید که بد فرزند عشیره‌ای است، یا فرمود: بد برادر عشیره‌ای است. هنگامی‌که وارد خانه شد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با او به نرمی سخن گفت. عایشه می‌گوید: عرض کردم: ای رسول الله! قبل از ورود شخص به خانه، او را مذمّت کردید، ولی الان با او به نرمی سخن می‌گویید؟ حضرت فرمودند: ای عایشه! بدترین مردم نزد خداوند کسی است که مردم به جهت ترس از فحش و بدزبانی، او را رها کرده، یا با او وداع کنند.»

متن مقاله
یکی از انحرافاتی که بنیان‌گذار وهابیت، محمد بن عبدالوهاب، داشت این است که وی، اصل تقیّه را باطل می‌شمرد و با فحش و ناسزاگویی، طرفداران تقیه را کافر می‌خواند.[1] این در حالی است که با توجه به قرآن و روایات، تقیه امری مسلم و مورد تأیید است که بر عمل به آن تأکید هم شده است که در این مقاله برآنیم که تقیه از دیدگاه قرآن و روایات را مورد بررسی قرار دهیم:

- تقیه در قرآن؛
با توجه به آیه «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِکَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ في‏ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَي اللَّهِ الْمَصيرُ.[آل عمران/28] افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‌ای با خدا ندارد (و پیوند او به‌کلّی از خدا گسسته می‌شود) مگر این‌که از آن‌ها بپرهیزید (و به خاطر هدف‌های مهم‌تری تقیّه کنید.) خداوند شما را از (نافرمانی) خود، بر حذر می‌دارد و بازگشت (شما) به سوی خداست.» سرخسی حنفی بر جواز تقیه استدلال کرده است،[2] و مراغی در تفسیر این آیه می‌گوید: علمای اسلام از این آیه، جواز تقیه را استنباط کرده‌اند؛ یعنی این‌که انسان سخنی بگوید یا کاری انجام دهد که برخلاف حقّ باشد، برای جلوگیری از ضرری که از دشمن به جان یا آبرو و شرف یا مال او وارد می‌شود.[3]
هم‌چنین محدّثان و مفسّران اسلامی در ذیل آیه: «مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ.[نحل/106] کسانی‌که بعد از ایمان کافر شوند - به‌جز آن‌ها که تحت فشار واقع شده‌اند، در حالی‌که قلب‌شان آرام و با ایمان است - آری! آن‌ها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده‌اند‌، غضب خدا بر آن‌هاست و عذاب عظیمی در انتظارشان!» که مفاد آن عبارت از این است که هر کس پس از ایمان آوردن با قصد و اختیار کفر را برگزیند و اظهار کفر کند، مشمول غضب و عذاب الهی خواهد شد، مگر کسانی‌که مورد اکراه و اجبار واقع شوند، و با این‌که قلبشان سرشار از ایمان است، برای حفظ جان خویش اظهار کفر کنند، چنین افرادی مشمول غضب و عذاب الهی نخواهند بود (و این چیزی جز قاعده و قانون تقیّه نیست)، نقل کرده‌اند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده است. وی و پدر و مادرش و عدّه‌ای از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مورد شکنجه و آزار مشرکان واقع شدند. یاسر و سمیه در اثر شکنجه به شهادت رسیدند، و عمار چیزی به زبان آورد که مورد خواست مشرکان بود، بدین جهت، از شکنجه مشرکان نجات یافت و جان خود را حفظ کرد. نسبت به عمل خود بیم‌ناک گردید و با چشمان اشک‌بار نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد، و جریان را برای آن حضرت بازگو کرد؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حالی‌که او را نوازش می‌کردند، فرمودند: اگر بار دیگر نیز از تو چنین خواستند، همین کار را انجام بده. در این هنگام آیه مورد بحث نازل گردید.[4] از این آیات به خوبی مسئله تقیّه در امر دین استفاده می‌شود. اگر چه آیات مربوط به تقیه مسلمان از کافر است، با این حال به حکم این‌که مورد عمومیت دارد، این آیات، تقیه از مسلمانان را نیز شامل می‌شود؛ عده‌ای از عالمان اهل سنت جواز تقیه نسبت به مسلمانان را پذیرفته و یا به آن در برابر مسلمانان عمل کرده‌اند.[5]

- تقیه از دیدگاه روایات نبوی؛
بخاری به سند خود از عایشه نقل می‌کند که: «شخصی به در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و اجازه ورود خواست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: او را اجازه دهید که بد فرزند عشیره‌ای است، یا فرمود: بد برادر عشیره‌ای است. هنگامی‌که وارد خانه شد؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با او به نرمی سخن گفت. عایشه می‌گوید: عرض کردم: ای رسول الله! قبل از ورود شخص به خانه، او را مذمّت کردید، ولی الان با او به نرمی سخن می‌گویید؟ حضرت فرمودند: ای عایشه! بدترین مردم نزد خداوند کسی است که مردم به جهت ترس از فحش و بدزبانی، او را رها کرده، یا با او وداع کنند.»[6] هم‌چنین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روایتی دیگر فرمودند: «از امّتم چند چیز برداشته شده است؛ خطا، نسیان، و آن‌چه که بر آن اکراه شده‌اند.»[7] و هم‌چنین در روایتی دیگر آمده که عمار یاسر، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را سب کرد و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او فرمودند: «اگر مشرکان بار دیگر هم اذیتت کردند، تو باز مرا سب کن؛ (فقال ان عادوا فعد). در این مورد که عمار مورد عذاب قرار گرفته و باز ترس از ناحیه مشرکین وجود دارد؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او فرمودند: بر خلاف عقیده‌ات عمل کن و آن‌ها را به اشتباه انداز تا خیال کنند با آنان همراه و هم عقیده شده‌ای و به این وسیله خودت را از شر و اذیت آن‌ها حفظ کن.»[8]

پی‌نوشت:

[1]. رسالة فی الرد علی الرافضة، محمّد بن عبدالوهاب، ص 20.
[2]. المبسوط، شمس الدین ابوبکر محمد سرخسی، مکتبة المرتضویه، تهران، ج 24، ص 45.
[3]. تفسیر المراغی، مراغی، شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البانی الحلبی، مصر، ج 3، ص 136.
[4]. مجمع البیان، طبرسی، تهران، ج 3، ص 388. 
[5]. «جواز تقيه از مسلمان به نظر يحيى بن معين و ذهبى»
[6]. صحیح بخاری، بخاری، دار إین کثیر، بیروت، ج 8، ص 38.
[7]. فتح الباری، ابن حجر، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 5، ص 160.
[8]. المصباح المنیر فی تهذیب تفسیر ابن کثیر، صفی الرحمن مبارکفوری، ص 746.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.