تکرار قصه کیوان قزوینی برای یوسف مردانی

  • 1397/04/31 - 23:22
در حالی‌که انتظار می‌رفت یوسف مردانی به‌عنوان شیخ‌المشایخ و کسی که چهار قطب سلسله فرقه سلطان علی‌شاهی را درک کرده است به‌عنوان جانشین قطب فعلی معرفی شود ولی به یک باره سید علیرضا جذبی با سابقه بسیار کمتر به‌عنوان جانشین معرفی شد تا اتفاقی که برای کیوان قزوینی افتاد و از قطبیت جا ماند برای یوسف مردانی نیز تکرار شود.

مطلب اجمالی_ وقتی محمد اسماعیل صلاحی پیام تبریک خود را به آقای جذبی در صفحه شخصی خود منتشر کرد، حقیقت برهمگان آشکار شد که دکتر نورعلی تابنده در جلسه‌ای که دیگر مشایخ نیز حضور داشتند، مسئله جانشینی آقای جذبی را به دیگر مشایخ اعلام کرده است. اما این انتخاب آب سردی بود بر پیکر شیخ خسته این سلسله، آقای یوسف مردانی که سالیان سال در این سلسله بوده و چهار قطب را درک کرده است. چطور ممکن است شخصی همچون یوسف مردانی با عنوان شیخ الماشیخ فرقه سلطان علیشاهی با درک چهار قطب به مقام قطبیت نرسد ولی شیخی دیگر و باسابقه کمتر بتواند به همین راحتی به قطبیت برسد؟ درحالی‌که قدمت حضور او در این سلسله به زمانی برمی‌گردد که حتی امثال علیرضا جذبی و حتی قطب فعلی دکتر نورعلی تابنده نیز درویش نبودند. این اتفاق دقیقاً شبیه اتفاقی است که برای کیوان قزوینی افتاده است و او نیز به‌مانند یوسف مردانی سالیان سال در رده‌های بالای سلسله سلطان علیشاهی حضور داشت و علی‌رغم شایستگی به مقام قطبیت نرسید، چراکه دیگر قطبیت در این خاندان موروثی گشته بود و این باعث شد که او دست از درویشی کشیده و به افشاگری بپردازد.

مطلب تفصیلی_ تعیین جانشین قطب در بین فرق صوفیه از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائلی است که هرکدام از فرق صوفیه با آن مواجه هستند. ازجمله فرقه‌های که مریدان آن‌ها با توجه به بیماری و کهولت سن پیر خود منتظر اعلام قطب بعدی این فرقه توسط قطب فعلی هستند، فرقه سلطان علیشاهی (گنابادی) است که گمانه‌زنی‌های مختلفی در مورد قطب بعدی این فرقه صورت پذیرفته است. مریدان این فرقه از این واهمه دارند که قطب فعلی این فرقه قبل از مشخص کردن جانشین خود از دنیا برود و با توجه به سابقه بلند صوفیان در جعل اجازه‌نامه، هر یک از مشایخ این فرقه ادعای قطبیت کنند و این فرقه نیز منشعب کشته و کار به انکار و اثبات همدیگر کشیده شود. اما در روز گذشته محمد اسماعیل صلاحی که از نزدیکان قطب فعلی این فرقه است و از گزینه‌های جانشینی نیز به شمار می‌رفت در صفحه شخصی خود از علیرضا جذبی که از مشایخ رده اول این فرقه است به‌عنوان "ثابت علیشاه" یاد کرد. درحالی‌که لقب "علیشاه" در این فرقه فقط برای قطب به کار می‌رود. این عمل صلاحی باعث بهت و حیرت بسیاری از مریدان این فرقه شد. زیرا ایشان تنها کسی بود که به خود جرأت داده بود لقب علیشاه را علناً بر روی جذبی بگذارد. ازاینجا بود که جوش‌وخروشی بین مریدان این فرقه ایجاد شد و هرکدام به درست یا نادرست بودن این سخن پرداختند. ولی وقتی امروز محمد اسماعیل صلاحی پیام تبریک خود را به آقای جذبی در صفحه شخصی خود منتشر کرد، حقیقت بر همگان آشکار شد که دکتر نورعلی تابنده در جلسه‌ای که دیگر مشایخ نیز حضور داشتند، مسئله جانشینی آقای جذبی را به دیگر مشایخ اعلام کرده است.

اما در این میان انتخاب آقای سید علیرضا جذبی آب سردی بود بر پیکر شیخ خسته این سلسله آقای یوسف مردانی که سالیان سال در این سلسله بوده و چهار قطب را درک کرده است. از یوسف مردانی باید به‌عنوان قدیمی‌ترین دراویش این سلسله یاد کرد. زیرا حضور او در این سلسله به زمانی برمی‌گردد که حتی امثال علیرضا جذبی و حتی قطب فعلی دکتر نورعلی تابنده پای در جرگه درویشی نگذاشته بودند و وقتی هبه الله جذبی پدر سید علیرضا جذبی مشغول تربیت قطب قبلی این سلسله یعنی محبوب علیشاه بودند در کنار آقای سید هبه الله بودند. چطور ممکن است شخصی همچون یوسف مردانی با عنوان شیخ الماشیخ فرقه سلطان علیشاهی با درک چهار قطب یعنی آقای صالح علیشاه، رضا علیشاه، محبوب علیشاه و مجذوب علیشاه، به مقام قطبیت نرسد ولی شیخی دیگر و باسابقه کمتر بتواند به همین راحتی به قطبیت برسد؟ برخی بر این اعتقاد هستند که این تصمیم، نتیجه زاویه داشتن قطب فعلی با یوسف مردانی به‌عنوان شیخ‌المشایخ این فرقه است.

البته این اتفاق قبلاً نیز برای کیوان قزوینی با لقب طریقتی منصور علی نیز افتاده است. او نیز همچون یوسف مردانی چندین قطب را درک کرده و از تمام آن‌ها اجازه ارشاد داشته است ولی با تمام شایستگی‌ها و جایگاهی که او و دیگر بزرگان این سلسله دارند قطبیت فقط به فرزندان خاندان ملاسلطان گنابادی می‌رسد و موروثی میگردد. حال باید ببینیم که آیا شیخ‌المشایخ فرقه سلطان علیشاهی آقای یوسف مردانی چه واکنشی نشان می‌دهد. آیا سکوت می‌کند و یا اینکه اعتراض خواهد کرد؟

تولیدی

دیدگاه‌ها

برادر من ، اول بگویم که من جزء این سلسله و حتی کلا درویش مصطلح نیستم و مع الاسف درویش (مفتخر به فخر فقر حقیقی) نیز نیستم. اما خرده بر این حرفهای شما بسیار میشود گرفت . ولی چه سود ؟ 1- اگر مردانی افشاگری به تعبیر شما نکرد، حاضرید از حرف خود عدول یا حداقل در آن تردید کنید؟ 2- ایا سابقه ملاک ولایت است؟ یا شیخ المشایخی که قطبیت نمی کند ، مجوز ملامت و شماتت؟ 3- اصلا اختلاف در جانشینی که از صدر اسلام تا به حال وجود داشته، چگونه می تواند خدشه به اصل وجود باوری وارد کند ؟ سربسته گفتم که حریم عشق نشکند و از این هم نمی دانم معذورم یا نه . انقدر بر شاخه بن نبرید . امروز دو تفکر ریشه ای بیشتر در دنیا نیست : مادی و معنوی . به قول ان بزرگ (به گمانم مرحوم محمدجواد انصاری همدانی ؛ استاد جناب آقای دولابی) که از او پرسیدند چگونه بدانیم که وعظ و از دین و خدا گفتن ما برای خداست یا خود ؟ گفت ا: اگر دیدید دیگری مردم را به خدا دعوت می کند (مثل شما) و مردم گرد او هستند و ناراحت شدید ، از خود می گویید نه از خدا

سلام اولا خدمت شما عرض کنم که ما نگفتیم حتما مردانی چنین کاری می کند. بلکه گفتیم آیا شیخ‌المشایخ فرقه سلطان علیشاهی آقای یوسف مردانی نیز چه واکنشی نشان می‌دهد؟ جمله ما استفهامی بود و قصد نتیجه گیری و پیش داوری نداشتیم پس سخن شما درست نیست. ثانیاً شما سوال کردید که آیا سابقه ملاک ولایت است؟ سئوال من نیز از شما همین است که ملاک انتخاب جانشین یا به قول شما ملاک ولایت چیست؟ با توجه به سخن اقطاب و بزرگان شما حتما پاسخ خواهید داد الهام و اشاره غیبیه. اگر غیر از اشاره غیبیه ملاک و معیاری برای انتخاب جانشین وجود دارد بفرمائید تا مسئله برای ما نیز حل شود و الا اگر ملاک و معیار همان اشاره غیبیه مورد ادعای شما و بزرگان شما است باید خدمت شما عرض کنم که چرا در موارد این اشاره غیبیه در کار نبوده؟ مثلاً رضا علیشاه درباره جانشینی علی تابنده می‌نویسد: «شبی در کشمیر خواب دیدم که در خدمت حضرت آقای صالح علیشاه هستم و ایشان با تندی می‌گوید: چرا فرمان علی را نمی‌نویسی؟ در پاسخ گفتم: فرمان او را با لقب «محبوب علی» نوشته‌ام. ایشان گفتند: بله این را می‌دانم، فرمان خلافت را چرا نمی‌نویسی؟ در پاسخ گفتم که ممکن است با او دشمنی ورزند و خطرات جانی برایش در پی داشته باشد. ایشان گفتند: خداوند و اولیا و ما حافظ او هستیم.» سؤال اینجاست که اولاً اگر الهام و اشاره غیبیه‌ای مبنی بر قطبیت علی تابنده واقع شده است پس چرا رضا علیشاه فرمان شیخیت برای علی تابنده نوشته است نه فرمان قطبیت؟ ثانیاً چرا در پاسخ به رضا علیشاه تصمیم شخصی خود را بازگو می‌کند که ترس جان علی تابنده را دارد؟ اگر الهام و اشاره غیبیه‌ای برای قطبیت علی تابنده شده است چطور ممکن است که قطبی مانند رضا علیشاه آن را نادیده بگیرد؟ درحالی‌که بنا بر اصل موجود در این سلسله، قطب هیچ اختیاری از خود برای تعیین و صدور فرمان قطبیت شخصی ندارد.

اگر شما ادعا می کنید که ملاک ولایت و جانشینی الهام غیبی یا همان اشاره غیبیه است پس چرا نورعلی تابنده در سخنرانی خودش در یک‌شنبه 22 اردیبهشت 1398 میگه من قطبیت را اجباراً قبول کردم و جریان رو اینطور نقل میکنه که: یکی از روزها که چیز بود که من و آقای محبوب علیشاه تنها بودیم، تک‌وتنها بودیم تو اتاق. گفتند که نه من تصمیم دارم به‌عنوان اینکه جانشین تعیین کنم، الآن بنویسم برای شما. گفتم آقای... هنوز دیروز آقای رضا علیشاه رحلت فرمودند و تازه شما تعیین شدید، مدتی باید بگذرد تا... گفتند نه ... از اول هم پدرم آقای رضا علیشاه توصیه کردند که هرچه زودتر جانشین تعیین کنید. (گفتم) ولی خوب جانشین این‌همه فقرا هستند همه‌شان، گفتند نه، گفتند من دو نفر را در نظر گرفته بودم، یکی تو، یکی کسی ... گفتند من برای خاطر راحتی خودم و خانواده‌ام هم این کار را می‌کنم، قبول نکردم... بالاخره یک‌بار گفتند که من توصیه می‌کنم که این تقاضا را قبول کنید. گفتم نه، ولی بعد از... تا آخر همان مجلس گفتند که من اگر تو نباشی فلآن‌کس را باید معرفی کنم و او خیلی از خودش ناراحت خواهد شد و من را هم ناراحت خواهد کرد. گفتم خب نکنید این کار را. گفتند اگر نکنم مجبورم تو را تعیین کنم، تو هم که (قبول) نمی‌کنی. گفتم خیلی خوب حالا... گفتند باید الآن تعیین کنم. من گفتم خوب بفرمایید. آن‌وقت خوشحال شدند... من (پیش خودم) گفتم که کلاه سرشان می‌گذارم... و الا من که نخواهم بود، خودشان ایشان خواهند بود و من دیگر راحت بشوم، که یک‌مرتبه صبح دیدم گفتند تو تعیین شدی. [تاریخ ذکر شد] اینجا که حتی محبوب علیشاه به نورعلی تابنده اگر تو جانشینی رو قبول نکنی مجبورم فلانی رو که خیلی مایل نیستم جانشین کنم. این کجاش اشاره غیبیه است؟ این کجاش به الهام غیبی میخوره؟

با انتخاب قطب جدید معلوم شد که قطبیت در این فرقه موروثی نیست، من هیچکدام از این افراد را نمیشناسم، فقط اسمشان را شنیده ام، ولی وقتی خود آقای یوسف مردانی چیزی نگفته اند، مقاله شما نشانه تفرقه پراکنی میان مشایخ و قطب این فرقه تصوف دارد. وانگهی در جایی خوانده ام که تعداد مریدان آقای مردانی بسیار زیاد و حسینیه ایشان گاهی بسیار شلوغ تر از دیگر حسینیه ها میشود ، چرا فکر میکنید مشایخی با این درجه عرفانی بایستی بر سر القاب و جایگاه، با هم مشاجره داشته باشند؟

با سلام خدمت آقا سینا اول اینکه ما ادعا نکردیم که مردانی حتما واکنشی نسبت به جانشین نشدن خودشان نشان خواهند داد و گفتیم باید ببینیم آیا مردانی نیز به مانند کیوان قزوینی اقدامی خواهد کرد یا خیر؟ ثانیاً چطور ادعا می کنید که مشایخ این فرقه هیچ گاه بر سر قطبیت با هم مشاجره نداشته اند. نمونه بارز آن همین کیوان قزوینی که از مشایخ بسیار نزدیک به ملاسلطان گنابادی است که به خاطر موروثی شدن این فرقه از این فرقه جدا شد و اقدام به افشاگری کرد. گویا خبر ندارید که انتخاب همین نورعلی تابنده برای قطبیت در این فرقه همراه با مشاجرات و اختلافاتی بوده و حتی برخی از همین خانواده و برخی از مشایخ مخالف قطبیت او بودند.

من کتاب رازگشای ملاعباس علی کیوان قزوینی رو خوندم ..افشای ایشان ربطی به عدم اعلام قطبیت ایشون نداره .بلکه ۴۰ سال ریاضتی که قول درک معنا را به ایشان داده بودند و با خدمتهای ایشان بدان مفصود نائل نگردیده بود دست به افشا زد .این یک....دوم بحث معنا ربطی به مدت زمان ندارد..ممکن است کسی در مدت کوتاهی وصل شود و میزان کسب معنویت فقط و فقط ربط به اشتیاق فرد دارد که خداوند مزد اشتیاقش رو به او میدهد ....پیامبر ما ص یک بیسواد بود و بخاطر این ارتباط و معجزه قرآن تهمت دیوانگی هم بدو زدند ..پس موضوع وصل ربطی به مدت ندارد ضمنا بنده درویش نیستم .فقط مطالعه ای در خصوص مکاتب موجود عرفانی داشتم ..و دخالتی در بحث دراویش ندارم ..منتهی جواب فرمایشات شما را دادم ممنون

سلام بر آقا مسعود اینکه شما ادعا می کنید که جناب کیوان قزوینی 40 سال ریاضت کشید تا بتواند درک معنا کند ولی وقتی به این مقام نائل نگردید از این فرقه جدا شد ادعایی کاملاً نادرست است چراکه حتی بزرگان این فرقه به عظمت و بزرگی و مقام بلند کیوان قزوینی شهادت می دادند. و وی در نزد اقطاب گنابادیه از جایگاه ویژه ای برخوردار بود به طوری که اقطاب این فرقه به جدیت شهادت دادند که کیوان قزوینی به کمال اولیاء الله و مقام حقیقت رسیده است و زمانی که کیوان قزوینی از آنها بیزاری جست و بر علیه آنها برخواست و ناقوس رسوایشان را به صدا در آورد اقطاب فرقه گنابادیه به خون آن تشنه شدند زیرا نزد آنها بالاتر و محرم تر از کیوان قزوینی وجود نداشت و وی محرم تمام اسرار این فرقه ضاله بود. به طوری که حتی بعد از گذشت مدت طولانی افرادی را نزد وی می فرستادند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم با خواهش و تمنا و یا با وارد شدن از هر دری خواستار بازگشت وی بودند[بهین سخن ص 61] و کار بجای کشیده شد که بعد از جدا شدن کیوان قزوینی تعداد صوفیه گنابادی به طرز چشمگیری کاهش یافت. برید در کتاب در خانقاه بیدخت چه می گذرد را مطالعه کنید و ببنید چه کسانی و چه افراد زیادی در این فرقه نسبت به جانشینی نورعلیشاه اعتراض داشتند.

سلام این حرف شما که جدا شدن کیوان قزوینی از این فرقه به خاطر قطبیت نبود و به خاطر درک نکردن معنا بود، دقیقا برخلاف حرف نورعلی تابنده است. نورعلی تابنده در مورد کیوان قزوینی با استناد به سخنان غلامرضا سمیعی بیان می‌کند که شغل ایشان در هنگام برگشتن از درویشی خصومت با سلسله گنابادیه و هم و غمش کوبیدن سلسله درویشی بود. نورعلی تابنده در ادامه یکی از علل جدای کیوان قزوینی را علاقه خاص به ریاست و سروری (قطبیت) می‌داند. (عرفان، جزوه نود، نورعلی تابنده، پاییز۱۳۹۰، صفحه ۲۷۵الی ۲۷۶)

به سن و سال فرقه نیست بحث ولایت ! با تقواترین انسان سرزمین ایران بر ما ولایت داره سن و سالش مهم نیست جوجه طلبه! تو حوزه همین قدر بهت یاد ندادن؟! با تقواترین انسان در هرسرزمینی و قومی امام اون سرزمینه که میشن ۳۱۳ نفر در کل جهان و اعضای کابینه حکومت امام زمان هستند.که مثل خود آقا در پس پرده غیبت هستند وکسی اونارو نمیشناسه !!و من الله توفیق

سلام بله ولایت به سن و سال نیست درویش با ادب. ولی باید خدمت شما عرض کنم که صحبت شما سرتاپاش باطله. شما می گوید که با تقواترین انسان در هرسرزمینی و قومی امام اون سرزمینه!!! حرف از این باطل تر؟ شما قطب خودتون رو امام این سرزمین میدونی بعد ادعا میکنی باسوادی. چطور هر قومی می تونه یک امام داشته باشه که همه باهم می شوند 313 نفر؟ چی به شما یاد میدهند در خانقاه ها. چطور ادعا میکنی که قطب شما که امام این سرزمینه مثل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در پس پرده غیبت هست ولی غائب نیست؟

من درويش نيستم اما درويشان را دوست دارم و كتاب‌هايشان را خوانده و مي‌خوانم و اطلاعاتم در مورد عرفان كم نيست. اگر كسي واقعا عارف باشد، نبايد به دنبال رياست و قطبيت باشد مگر اينكه اين وظيفه را به او تكليف كنند و چاره‌اي جز پذيرفتنش نباشد چرا كه حب رياست آخرين حربه و حقه‌ي شيطان است كه مي‌خواهد دامنگير اهل سلوك كند. اينكه يكي از مشايخ به عنوان سرسلسله انتخاب شده و قطبيت بر مدار موروثي بودن نچرخيده خبر خوبي است چراكه رياست به كسي مي‌رسد كه خود اين راه را رفته و بهتر مي‌تواند در سالكان تصرف كند. باري، خيلي‌ها مي‌خواهند كه اين سلسله‌ي شيعي عرفاني در ايران مضحمل و دچار تفرقه شود به دلايل بسيار كه بر كسي پوشيده نيست. باراي متحد جان‌هاي شيران خداست و بهتر است در اين راه گوش به وسوسه‌ي شيطان ندهيم.

سلام بر علی اقا چرا می گویید اینکه قطبیت بر مدار موروثی بودن نچرخیده خبر خوبی است؟ مگه شما از موروثی بودن این منصب در خانواده تابنده ناراحت بودید که الان خوشحال شدید؟ سوال دیگه اینکه ملاک و معیار برای اینکه بتوانند قطبیت را به عنوان یک تکلیف برای یک نفر مشخص کنند و به عهده او بگذراند چیست؟ آیا این تکلیف با تصمیم شخصی قطب حاصل میشه یا باید اشاره غیبیه باشد؟

به همه دوستان و فقرا عرض می کنم فکر قیامت باشید که دنیا سراب است. آیا در دل دوست رهی پیدا کرده اید؟ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨﴾ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿٢٩﴾ سورة الرعد

بوی عشق میدهی، خودت و کلامت

توآدم دروغگویی هستی که به دنبال تفرقه افکنی هستی وچوب کارت را میخوری

این درویش بازی ها مغازه ای هست که جز دروغ ونفاق وبیدینی وبی نمازی و شهوت رانی چیزی در ان یافت نمیشود یک نمونه بارزان فقیردکتر ابوالحسن تنهایی استاد جامعه شناسی هست که بسیار نادرویش تشرف دارند.

حضور نویسنده متن بالا متذکرم که افشاگری کیوان نه از جهت اختلاف در مسئله قطبیت بلکه از روی آگاهی نسبت به کنه دیانت و سلوک الی الله بوده است از طرفی هیچ منفعت اندیشی به طمع جلب لقمه چربتر لقمه کم‌چربش را که در اختیار دارد، به دور نمی اندازد. وانگهی در جای جای مطالب کیوان بارها به نفی ریاست طلبی و تضاد آن با سلوک حقیقی اشاره شده. لطفاً کمی از روی آگاهی و آزادگی بنویسید

آنچه در این لیست و چند سال در این مسلک دیدم چیزی جز دکان و دستک نبود

شما چیکار به دیگران دارین . راه درست روپیدا کرده و ادامه بدین فقط ادعا میکنین

خداروشکر که این کثافتها دارن یکی یکی به درک واصل میشن خاک بر سر احمقهایی که فکر میکنن اینا میتونن تو دنبا و آخرت بهسون کمک کنن گور به گور بشن همشون که جز فساد کار دیگه ای نمیکنن

کسانی که بدون اطلاع و آگاهی از مجالس فقری دراویش گنابادی به آنها تهمت و افترا میزنند روی خوش در دنیا و آخرت نخواهند دید بترسید از آنکه تیر غیب از چله ی کمان جسته و تارومارتان کند بترسید از خدا

کسی که وارد عرصه تصوف شده، حتما به تیر غیب گرفتار شده. این یک قاعده هست که هر کس معصیت کند و بر از سر بغی، به معصیت اصرار کند، خداوند او را گمراه میکند. امید دارم کسانی که وارد عرصه تصوف شدند از آن راه برگشته و گمراهی شان به هدایت تبدیل شود. خداوند ما و شما را از اهل هدایت قرار بدهد. آمین

دوست عزیزی که این مطلب رو نوشتی الان باید متوجه شده باشی که چرا جناب آقای مردانی به قطبیت نرسیدن چون حضرت اقای تابنده به این موضوع آگاه بودن که عمر شیخ عزیز به دنیا نیست و به زودی سوی معبود میشتابد . بنابراین جناب اقای جذبی رو انتخاب کردن و یکسری دلایل دیگه که اسرار نهان هستند لطفا تفرقه افکنی نکنین

سلام آقا مهدی چطور اقای تابنده از مدت عمر یوسف مردانی خبر داشت ولی از مدت عمر خودش خبر نداشت در حالی که گفته بود من 121 سال عمر میکنم و بارها مشایخ و دراویش در این مورد ازش قول گرفتن بودند که باید به قول 121 سالگی خودش عمل کنه ولی قبل از صد سالگی از دنیا رفت!!! طبق ادعای شما ازتون سوال میکنم که چطور از مدت عمر مردانی خبر داشت ولی از مدت عمر خودش نه؟

با سلام خدمت همه بنده درویش زاده هستم اول اینکه حضرت اقا محبوب علیشاه با حضرت اقا مجذوب علیشاه در اندرونی بیدخت صحبت داشتند دلیل نپذیرفتن ایشان بار سنگین ولایت و کشته شدن مولازاده های ایشان و ..... که حضرت اقا رضا علیشاه (ره) به حضرت اقا مجذوبعلیشاه گفته بودن ولی ایشان زیر بار مسولیت نرفتن و به ناچار حضرت اقا محبوب علیشاه را ولی زمان معرفی کردن که بعد رحلت حضرت اقا رضا علیشاه حضرت اقا محبوب علیشاه به حضرت اقا مجذوب علیشاه گفتن و پذیرفتن و تعدادی از فقرا راه رفته هم میگفتن که عمر حضرت اقا محبوب علیشاه کوتاه که همینم شد و ایشان به شهادت رساندند حالا می‌پرسید چطور و فلان شما مروری بر تاریخ کربلا بزنید تا حضرت سجاد به مقام امامت برسد این بار را امام حسین به حضرت زینب دادند تا به حضرت سجاد برسانند از قتلگاه تا خیمه گاه به همین‌ دلیل بود که ۲ آفتاب بر زمین می تابید چون ۲ امام وجود داشت بر زمین پس حضرت محبوب ولایت یه جورایی گردن گرفت که به حضرت اقا مجذوب علیشاه برساند این تا اینجا .حالا آقای مردانی درویش صدق علی شیخ المشایخ با ولی زمان بودن خیلی فرق بسیاری دارد وقتی حضرت اقا ثابتعلیشاه به قطبیت رسیدن اول ناموس حضرت اقا بعد وسیع بعد ولی دستشون میرسون که ولی در مورد سلسه دروایش از قبل هم بود کسی که سن فقری شیخیت بالا باشه اولین نفر میگیرن که اقا مردانی بودن و ایشان هم وقتی تجدید بیعت کردن یعنی قبول دارن که ولی زمان حضرت اقا ثابتعلیشاه هست پس هیچ حرفی توش نیست.چرا حضرت اقا مجذوبعلیشاه ۱۲۱ سال عمر نکردن این صحبت شیخ بزرگوار در جلسه ایی که کلیپش هم هست ازحضرت اقا مجذوبعلیشاه طلب میکنن که از عمر خود به ایشان بدهند که عدد ۱۲۱ باشد ولی ایشان هیچ یعنی حضرت اقا مجذوب علیشاه نگفته ۱۲۱ سال عمر می‌کند. این سلسه چون ولی زمان یعنی جانشین امام زمان از غیبت امام زمان عج وجود دارد و خواهد داشت چون الهی هست بعضی ها میان حرفهایی میزنن علم آن ندارن یا شایدم برای تخریب سلسه ویا بی سوادی در مورد سلسه صحبت میکنن که حرف نزنن بهتره از هیچ جا این سلسه نمیشه ایراد گرفت چون دراویش گنابادی شریعت و طریقت باید با هم انجام بدن اگر در مورد شریعت بزرگان ما می‌گویند یه مسلمان باید یه مرجع تقلید داشته باشد که ما فقرا همگی یک نفر از مراجع تقلید که کتاب دارن قبول داریم از چندین دهه به قبل و حال و تا آینده این تغییر نمی‌کند فرق ما طریقت است یعنی راهمان فرق دارد با چیزی که به ما می‌دهند آن را انجام میدیم وگرنه نماز ما باید خوانده شود خمس ما فطریه زکات عشر و.....خیلی چیزها که خیلی‌ها ادعا میکنن ولی انجام نمیدن باید انجام بدیم که در کتاب پند صالح گفته شده است ایشالا که پرده بیوفته و خداوند باطن خیلی‌ها را نشان بدهد که چه دل سیاهی دارند و حق کیه سر ساقی سلامت یا علی.

من بعنوان درویش این سلسه که خیلی هم سابقه فقیری ندارم به چشم دل دیدم و لمس کردم که همه این درجه ها این مقام‌ها این اسم ها فقط اسباب بازی این دنیاست چطور فکر می کنید درویشی که حتی خونه خودشو که ثمره سالها تدریس بوده وقف کرده حالا دنبال اسم و مقام بوده لطفا افکار چرت دنیای خودتون به دراویش نسبت ندید

بسیاری از صوفی‌ها و دراویش، عادت به دروغ و حیله و تزویر دارند. حتی دنیا را ترک میکنند تا دنیا را به دست بیاورند! یعنی ریاضت میکشند و به ظاهر دنیا را ترک میکنند تا اسم و رسم پیدا کنند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.