انکار حیات در عالم برزخ

  • 1397/04/03 - 17:46
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. برای این منظور، کافی است تنها نیم‌نگاهی به موضع‌گیری‌ها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم و اولیاء خدا انکار می‌کند.

خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولیاء خدا انکار می‌کند و در این باره می‌گوید: این امر درباره دنیا و آخرت جایز است که تو نزد مرد صالحی که هم‌نشین تو است و کلام تو را می‌شنود بیایی و بگویی برای من دعا کن؛ همان‌گونه که اصحاب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آن حضرت در حال حیاتش درخواست دعا می‌کردند، اما بعد از مرگش، هرگز چنین درخواستی نمی‌کردند، بلکه گذشتگان بر کسی‌که خواندن خدا را نزد قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قصد می‌کرد، انکار می‌کردند، تا چه رسد به این‌که خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بخوانند، که در پاسخ باید گفت که آیات قرآن کریم و روایات دلالت بر حیات در عالم برزخ می‌کند.

متن مقاله
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب (پیشوای وهابیت) با رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. برای این منظور، کافی است تنها نیم‌نگاهی به موضع‌گیری‌ها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولیاء خدا انکار می‌کند و می‌گوید: «این امر درباره دنیا و آخرت جایز است که تو نزد مرد صالحی که هم‌نشین تو است و کلام تو را می‌شنوند بیایی و بگویی برای من دعا کن؛ همان‌گونه که اصحاب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آن حضرت در حال حیاتش درخواست دعا می‌کردند، اما بعد از مرگش، هرگز چنین درخواستی نمی‌کردند، بلکه گذشتگان بر کسی‌که خواندن خدا را نزد قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قصد می‌کرد، انکار می‌کردند، تا چه رسد به این‌که خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بخوانند. هم‌چنین می‌گوید: «توسل به مردگان خطاب به معدوم است و از نظر عقل، کار زشتی است، زیرا مرده قدرت بر اجابت تقاضای زندگان را ندارد، و در جای دیگر می‌گوید: انواع عبادت‌هایی که خداوند به آن‌ها امر کرده است؛ از قبیل اسلام، ایمان، احسان، دعا و...، تمام این‌ها خاص خدا است.»[1]

در پاسخ باید گفت که اگر خورشید آسمان سبب کالری، حرارت، نیرو و انرژی است و این فیض از طریق آفتاب به بندگان می‌رسد، پس فیض معنوی و لطف الهی به وسیله خورشید آسمان رسالت به بندگان الهی می‌رسد و یکی از عقاید محکم و استوار الهیون که آن‌ها را از مادیون متمایز می‌سازد، اعتقاد به حیات جاودان پس از مرگ و بقای روح پس از فنای جسم است. بر اساس این اعتقاد، جسم و بدن افراد از بین می‌رود، ولی در عالم برزخ، روح و نفس آدمی در قالبی دیگر و بسیار لطیف‌تر زنده خواهد ماند. هر کس بر اساس اعمالش در دنیا، از نعمات الهی، پس از مرگ، متنعم، و یا معذب خواهد بود. استناد ما به آیات قرآنی است که شهدا را زنده خطاب می‌کند و آن‌ها را متنعم به نعمات الهی می‌داند.

از طرفی آیات قرآن بر زنده بودن دلالت دارد «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.[آل عمران/169] (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی‌که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.» وقتی شهدا زنده باشند، پیامبر الهی به طریق اولی زنده است. «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.[آل عمران/170] آن‌ها به‌خاطر نعمت‌های فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند و به‌خاطر کسانی‌که هنوز به آن‌ها ملحق نشده‌اند [مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند (زیرا مقامات برجسته آن‌ها را در آن جهان می‌بینند و می‌دانند) که نه ترسی بر آن‌هاست، و نه غمی خواهند داشت.» «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ.[بقره/154] و به آن‌ها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید!»

هم‌چنین آیات و روایات حکایت دارند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه (علیهم‌السّلام)، شاهد بر اعمال امت هستند و اعمال همه را زیر نظر دارند و در روز قیامت یکی از شاهدان خواهند بود و بر طبق آن‌چه دیده‌اند، شهادت خواهند داد. اگر انبیاء که از دنیا رفته‌اند قادر به شنیدن سخنان ما نیستند، چرا ما در آیات قرآن «سَلامٌ عَلي‏ نُوحٍ فِي الْعالَمينَ.[صافات/79] سلام بر نوح در میان جهانیان باد!» به آنان سلام می‌کنیم. ادله روایی هم بر شنیدن اموات وجود دارد؛ از باب نمونه ابوعبدالله دارمی در کتاب سنن خود که یکی از کتاب‌های شش‌گانه اهل سنت به شمار می‌آید، نوشته است: «مروان بن محمد از سعید بن عبدالعزیز نقل می‌کند، در واقعه تأسف بار «حره»، در مسجد حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سه موقع یا سه روز اذان گفته نشد و سعید بن مسیّب در آن سه روز از مسجد خارج نگردید و هنگام نماز را به واسطه سر و صدایی که از قبر پیغمبر می‌شنید، می‌دانست.»[2]

پی‌نوشت:

[1]. «و هذا جائز فی الدنیا و الآخرة، و ذلک أن تأتی عند رجل صالح حی یجالسک و یسمع کلامک فتقول له: ادع الله لی کما کان أصحاب رسول الله یسألونه ذلک فی حیاته، و أما بعد موته، فحاشا و کلا أنهم سألوه ذلک عند قبره، فکیف دعائه بنفسه.» کشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، انتشارات دار القلم، بیروت، ص 50.
[2]. سنن دارمی، عبدالله دارمی، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 44.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.