تقابل عقاید وهابیت با اهل‌سنت

  • 1397/03/10 - 23:39
اهل‌سنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کرده‌اند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در این‌باره می‌‌گوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی می‌کنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.

خلاصه مقاله
اهل‌سنت در عقیده پیرو ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن الشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کرده‌اند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در این‌باره می‌‌گوید: «ما ـ به حمدالله ـ و مشایخ ما و تمام طایفه ما در فروع، پیرو امام ابوحنیفه‌ایم و در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی می‌کنیم و منتسب به چهار طریق صوفیه عالی هستیم.» ولی وهابیان شدیداً با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند و لذا کتاب‌هایی در ردّ عقاید این دو نوشته‌اند. از باب نمونه می‌توان به نسبت بدعت‌گذاری به علمای دیوبندی اشاره کرد، که شمس سلفی وهابی در این باره می‌گوید: «نزد دیوبندیه بسیاری از تبرکات است که بدعت به حساب می‌آید؛ هم‌چون تبرک به حجره شریف و غلاف خرماهای مدینه و هسته‌های آن و خاک حجره، بلکه به قماش مدینه منوره و لباس‌های آن، بلکه تبرک به روغن سوخته شده و خوردن آن به جهت تبرک، و تبرک به قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و موضع نشستن حضرت و آن‌چه که دست حضرت آن را مسّ کرده و یا قدم او از آن‌جا گذشته است و نیز منبر حضرت.»

متن مقاله
اهل‌سنت در عقیده، پیرو ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان علمای احناف به آن اشاره کرده‌اند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در این‌باره می‌‌گوید: «ما ـ به حمدالله ـ و مشایخ ما و تمام طایفه ما در فروع پیرو امام ابوحنیفه‌ایم و در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی می‌کنیم و منتسب به چهار طریق صوفیه عالی هستیم.»[1] ولی وهابیان شدیداً با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند و لذا کتاب‌هایی در ردّ عقاید این دو نوشته‌اند. اینک به نمونه‌هایی از این کلمات اشاره می‌کنیم.

- نسبت بدعت‌گذاری به علمای دیوبند؛
شمس سلفی وهابی می‌گوید: «نزد دیوبندیه بسیاری از تبرکات است که بدعت به حساب می‌آید؛ هم‌چون تبرک به حجره شریف و غلاف خرماهای مدینه و هسته‌های آن و خاک حجره، بلکه به قماش مدینه منوره و لباس‌های آن، بلکه تبرک به روغن سوخته شده و خوردن آن به جهت تبرک، و تبرک به قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و موضع نشستن حضرت و آن‌چه که دست حضرت آن را مسّ کرده و یا قدم او از آن‌جا گذشته است و نیز منبر حضرت.»[2]

- نسبت کفر صریح به عقاید ماتریدیه؛
شمس می‌گوید: «شکی نیست که عقیده ماتریدیه در اسلام از قرن چهارم، زمان امام ابومنصور ماتریدی پدید آمد و قبل از آن زمان اثری از این عقیده در بهترین قرن‌ها نبود و شکی نیست که آن عقیده عقیده‌ای است، بدعت گذاشته شده و اهل آن همگی بدعت گذارند... و ماتریدیه معتقد به عقایدی هستند که همگی نزد گذشتگان این امت و امامان سنت، کفر صریح است ... و این مثا‌ل‌ها حجت‌های قطعی و روشنی است بر این‌که ماتریدیه از فرقه‌های بدعت‌گذارند و اهل‌سنت خالص نیستند... .»[3]

- نسبت مخالفت با فطرت و عقل به عقاید ماتریدیه؛
شمس هم‌چنین می‌گوید: «ماتریدیه عقایدی را قبول کرده‌اند که به سبب آن‌ها با عقل صریح و نقل صحیح و فطرت سلیم و اجماع، بلکه اجماع اولاد آدم مخالفت کرده‌اند، و این عقاید حماقاتی است که عقل و نقل و فطرت و اجماع و لغت و عرف بر آن اقرار نمی‌کند.»[4]

- اتهام ورود افکار کفرآمیز به عقاید ماتریدیه و اشاعره؛
شمس می‌‍گوید: «از امور تأسف‌آمیز که باعث حزن و گریه می‌شود این‌که بسیاری از عقاید مؤسسان فرقه جهمیه که پیشینیان این امت و امامان سنت به جهت آن‌ها به جهمیه نسبت کفر و زندقه و الحاد داده‌اند، داخل افکار حنفی‌ها، ماتریدی و اشاعره کلابی شده است.»[5]

- ادعای گول خوردن مردم از عقاید ماتریدیه؛
شمس هم‌چنین می‌گوید: «امر ماتریدیه بر بسیاری از مردم پوشیده مانده و لذا گول آن‌ها را خورده‌اند، گرچه بر محققان از اهل‌سنت خاص که نسبت به تلبیس مغرضان و شبهه‌پراکنی مشککان آگاهند، مخفی نیست.»[6]

پی‌نوشت:

[1]. «انّا بحمد الله و مشایخنا و جمیع طائفتنا مقلّدون للإمام ابی حنیفة فی الفروع و متبعون لأبی الحسن الأشعری و ابی منصور الماتریدی... .» المهند علی المننّد، ص 29 ـ 30.
[2]. «عند الدیوبندیه شییء کثیر من التبرکات البدعیة؛ کالتبرک بالحجرة الشریفة و الغلات و تمور المدینة و نواها و تراب الحجرة... .» الماتریدیة و موقفهم من الاسماء و الصفات الالهیة، شمس سلفی وهابی، ج 3، ص 305 ـ 306.
[3]. «انّه لا شک فی انّ العقیدة الماتریدیة انّما حدثت فی الاسلام فی القرن الرابع زمن الامام ابی منصور الماتریدی... .» همان ج 3، ص 342.
[4]. «اعتنق الماتریدیة عقائد خالفوا بسببها  المعقول الصریح والمنقول الصحیح و الفطرة السلیمة... .» همان، ج 3، ص 341.
[5]. «من المؤسف المحزن المبکی انّ کثیرا م عقائد الجهمیة الأولی الخطیرة التی حکم لأجلها سلف هذه الأمة و ائمة السنة علی هؤلاء الجهمیة... .» همان، ج 1، ص 180.
[6]. «و قد بقی امر الماتریدیة مستورا علی کثیر من الناس انخدعوا بهم، و ان لم یخف علی المحققین من اهل السنة المحضة... .» همان، ج 1، ص 182.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.