دیدگاه حضرت علی در مورد تفاوت سبّ و لعن

  • 1397/02/15 - 17:10
در برخی از آیات قرآن و روایات وارده از پیامبر اسلام و امامان معصوم موضوع سبّ و لعن وارد شده است. در قرآن کلمه لعن به‌کار برده شده است و پیامبر و ائمه و... از این واژه استفاده می‌کردند و از سبّ دوری می‌جستند. این دو کلمه در میان فرق و مذاهب اسلامی نسبت به بزرگان هر گروه مورد استفاده قرار گرفت و اختلافات زیادی بین فرق وجود دارد.

خلاصه مقاله
در برخی از آیات قرآن و روایات وارده از پیامبر اکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و هم‌چنین امامان معصوم (علیهم‌السلام) و هم‌چنین صحابه و تابعین موضوع سبّ و لعن وارد شده است. لذا در قرآن کلمه لعن به‌کار برده شده است و پیامبر و ائمه و... از این واژه استفاده می‌کردند و از طرف دیگر امامان شیعه از سبّ دوری می‌جستند و فقط اکتفاء به لعن می‌کردند تا از رحمت خدا به دور باشند. این دو کلمه در میان فرق و مذاهب اسلامی نسبت به بزرگان هر گروه مورد استفاده قرار گرفت و چه اختلافات عدیده‌ای که روی نداد و چه خون‌ها که ریخته نشد و چه ستم‌هایی که صورت نگرفت.

اصل مقاله
در طول تاریخ اسلام درباره‌ی سبّ و لعن سخنان فراوانی به میان آمده است، چرا که این موضوع همیشه زمینه‌ساز نزاع‌ها و درگیری‌ها و قتل‌ها و کینه‌ها از سوی فرق و مذاهب اسلامی بوده، هر چند تلاش‌هایی را در این موضوع آن هم برای وحدت مسلمانان به‌کار گرفته شده، اما اختلافات به قدری زیاد بوده است که این‌گونه زحمات و تلاش‌ها به باد فنا داده شده و حاکمان مستبد، مخالفان خود را با این بهانه سرکوب کرده و دشمنان قسم خورده دین اسلام با این حربه، نزاع و درگیری در میان مسلمانان به‌وجود آورده‌اند و به اهداف خود دست یافته. لذا باید درباره‌ی آن اندیشیده تا زمینه‌ی هرگونه سوء استفاده از مخالفین گرفته شود.
این دو واژه –سبّ و لعن- مرادف هم هستند، اما در معنای لغوی آن اگر دقت شود، دارای دو مفهوم متفاوت می‌باشند. برخی از لغت شناسان سبّ را به معنای قطع و شتم و دشنام دادن می‌دانند.[1] و برخی دیگر لعن را به معنای طرد و دوری از رحمت و خیر می‌دانند.[2]
ابن ابی الحدید از بزرگان اهل سنت در شرح یکی از سخنان حضرت علی (علیه‌السلام) که حضرت ناخشنودی خود را از سبّ و دشنام بر سپاه معاویه اعلام کرده بود، می‌نویسد: سبّ به معنای شتم و دشنام دادن است... آن‌چه حضرت از آن کراهت داشت این بود که برخی از یارانش اهل شام را سبّ می‌کردند. ولی از لعن بر آنان ابراز کراهت نکرده است.[3]
در کتاب وقعه صفین آمده است که: وقتی حجر بن عدی و عمرو بن حمق به اهل شام لعنت و سبّ می‌کردند، حضرت علی (علیه‌السلام) نزد آن دو فرستاد و به آن دو فرمود: «کرهت لکم ان تکونوا لعّانین شتّامین، تشتمون و تتبرون...[4] آن‌چه از شما دو تن به گوش من رسیده است را رها کنید، آن دو نزد امیر المومنین آمدند و گفتند یا علی آیا ما بر حق نیستیم و آنان بر باطل نیستند؟ گفت آری، گفتند پس چرا ما را از دشنام دادن به آن‌ها نهی می‌کنی؟ فرمود من خوش ندارم شما لعنت کننده دشنام دهنده باشید. دشنام بدهید و بیزاری بجویید. لیکن شما کارهای نادرست آنان را بیان کنید و از روش و سیره‌ی آنان چنین و چنان بگویید، در سخن گفتن درست‌تر است...»
در این حدیث اگر چه حضرت علی (علیه‌السلام) شیعیانش را از سبّ و لعن طرف مقابل که شورش‌گر بودند باز داشته و نارضایتی خود را اعلام کرده، اما در ادامه این واقعه خبرهایی را می‌خوانیم که حضرت علی (علیه‌السلام) برخی از اصحاب را لعنت می‌کرد، همان‌طور که صحابه، صحابه دیگر را لعن می‌کردند و بزرگان اهل سنت هم آن را در کتب خود آورده‌اند.
ابن ابی الحدید می‌نویسد: اما تبرّی حضرت علی (علیه‌السلام) از مغیره، عمروعاص، معاویه و... نزد ما معلوم است و اخبار متواتر دلالت بر آن دارد و اصحاب ما ولایت آنان را قبول ندارند و مدح و ستایش آن‌ها را نمی‌کنند...[5] برخی از صحابه مثل عایشه همسر پیامبر، عثمان را لعن می‌کرد و می‌گفت: «اقتلوا نعثلاً، لعن الله نعثلاً فقد کفر.[6] بکشید این پیر خرفت را، خداوند لعنت کند این پیر خرفت را که کافر شده است.»
ابن مسعود بر عثمان لعنت می‌فرستاد. ابوبکر و عمر بن خطاب، سعد بن عباده را لعن می‌کردند. عمر بن خطاب بر خالد بن ولید لعن می‌فرستاد، آن هنگام که با همسر مالک بن نویره زنا کرده در همان شبی که او را کشته بود و...، معاویه نه تنها علی را لعن می‌کرد، بلکه دستور داده بود که خطبا بر بالای منابر او را لعن کنند. برخی از اهل سنت قاتلان عثمان را لعنت می‌کنند، در حالی‌که مسلمان بودند و کسی هم حکم ارتداد آنان را امضاء نکرده بود. طلحه و زبیر، عثمان را لعنت می‌کردند و نهایتاً او را کشتند.
در نتیجه نهی حضرت علی (علیه‌السلام) از دشنام و لعن بر سپاه معاویه از جهت دشنام بر مردم عادی آنان بود، نه سران آن‌ها که مستحق آن بودند و مقصود حضرت این بود که سپاهیانش جای لعن و دشنام به افراد عادی سپاه معاویه، روش هدایت‌گری را در پیش بگیرند، چرا که این‌گونه سبّ و لعن موجب جریحه‌دار شدن دل‌های مردم عادی از سپاه معاویه که فریب او را خورده بودند، می‌شد و اگر حقیقت را می‌فهمیدند، بر علیه حضرت جنگ نمی‌کردند.

پی‌نوشت:

[1]. لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بیروت، لبنان، ج1 ص455.
المفردات، راغب اصفهانی، نشر ذوی قربی، قم، ایران، ص391.
[2]. معجم مقائیس اللغه، حسین احمد بن فارس، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج5 ص252.
صحاح اللغه، جوهری، دارالعلم للملائین، بیروت، لبنان، (1399ق)، ج6 ص2196.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ج11 ص22.
[4]. وقعه صفین، نصر ابن مزاحم، دار الجیل، بیروت، لبنان،ج2 ص102-103.
[5]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ج20 ص35.
[6]. تاریخ طبری، طبری، روائع التراث العربی، بی‌نا، بیروت، لبنان، ج4 ص477.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.