بهائیان و شبهه‌ی مصداق حضرت مهدی (عجّل‌الله فرجه‌الشریف)

  • 1397/02/13 - 10:44
مبلّغان بهائی با طرح شبهات تجلّی‌گری و ادعای اتحاد مظاهر الهی، درصدد توجیه تناقض‌گویی‌ها و ادعای قائمیت علی‌محمد شیرازی هستند. این در حالیست که روایات در رابطه‌ی موعود آخرالزمان به صراحت سخن گفته و تمام جزئیات و خصوصیات ایشان را مشخص نموده‌اند. بعلاوه، وحدت مظاهر الهی در هدف، به معنی یگانگی ایشان در خارج نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی با طرح شبهات تجلّی‌گری و ادعای اتحاد مظاهر الهی، درصدد توجیه تناقض‌گویی‌ها و ادعای قائمیت علی‌محمد شیرازی هستند؛ همچنان که مدعی می‌شوند: «و اما راجع به این‌که حضرت اعلی (علی‌محمد شیرازی) وجود محمد بن الحسن (علیه السلام) را اقرار فرموده‌اند، مسأله‌ای بسیار واضح است؛ زیرا مقصود از محمّد بن الحسن، همان لطیفه‌ی غیبیه‌ی الهیه است که در همه انبیاء و اصفیاء و اولیاء متجلی بوده است و در حدیث وارد شده است که "أولنا محمّد و أوسطنا محمّد و آخرنا محمّد" و در قرآن فرموده است: «... لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ... [بقره/285]؛ (مؤمنان گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم)». بنابراین اقرار به وجود محمّد بن الحسن، عبارت از اقرار به جلوه الهیه و تجلّی روح الهی در مظاهر مقدسه است... و چون آن روح الهی، در آن دوره، به اصطلاح شیعه، محمّد بن الحسن نامیده شد، لهذا او وجود او را اقرار کرده و خود را باب او دانسته است».[1]
اما در پاسخ به این ادعای مبلّغان بهائی می‌گوییم:
اولاً: روایات در رابطه‌ی موعود آخرالزمان به صراحت سخن گفته و تمام جزئیات و خصوصیات ایشان (اعم از اسم، کنیه، نام پدر و مادر، تاریخ تولد و...) را مشخص نموده‌اند. لذا ائمه (علیهم السلام) اتحاد خود را با قائم نفی کرده و علائم خاصی برای ظهور برشمرده‌اند. همچنان که امام رضا (علیه السلام)، در رد مهدویت خود فرموده‌اند: «أنَا صاحبُ الأمرِ ولکنّي لستُ بِالّذي أمْلَأُها عدلًا کما مُلِئَتْ جوْراً، وکيفَ أکونُ ذلکَ... [2]؛ من صاحب اين امر (ولايت) هستم، ولی آن کسی که زمين را پس از پر شدن از جور و ظلم از عدل و داد پر خواهد ساخت نيستم. با اين ضعف بدنی که در من می‌بينی، چگونه می‌توانم او باشم؟! در حالی که قائم کسی است که وقتی ظهور نمايد، در سنّ پيران ولی در سيمای جوانان خواهد بود...».
ثانیاً: ظاهر روایت «أوّلنا محمّد...» بر این معنا دلالت دارد که نفر اول و وسط اهل‌بیت (علیهم السلام) به نام محمّد هستند. لذا این نه تنها ربطی به ادعای بهائیان ندارد، بلکه بر خلاف ادعای آنان است؛ چرا که در این حدیث، به اسم آخرین امام از اهل‌بیت (علیهم السلام) تصریح شده است. اگر این روایت را به معنای وحدت معصومین (علیهم السلام) بگیریم، بازهم اين روايت معنايش اين است كه همه‌ی ائمه (علیهم السلام) یک نور مبين هستند، همه‌ی فضائل در آن‌هاست هيچ تفاوتی ندارند؛ نه این‌که ایشان تماماً یکی هستند.[3]
ثالثاً: آیه‌ی شریفه‌ی «... لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ... [بقره/285]؛ (مؤمنان گویند:) ما در میان هیچ‌یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم)»، نیز به این معناست که پیامبران در اصل رسالت و اهداف خویش مشترکند و در این راستا هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند؛ نه این‌که طبق ادعای بهائیان، همه یکی هستند.

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، اقداح الفلاح، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 130 بدیع، ج 1، ص 297.
[2]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج 52، ص 322.
[3]. ر.ک: همان، ج 27، ص 50.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.