پاسخ به شبهه‌ی بهائیت پیرامون معنای "خاتم"

  • 1397/02/16 - 10:10
مبلّغان بهائی در راستای انکار خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، مدعی می‌شوند که لفظ "خاتم" در آیه‌ی 40 سوره‌ی احزاب، به معنای زینت‌بخش و نه پایان دهنده پیامبران است. اما با مراجعه به کتب لغت در می‌یابیم که واژه‌ی "خاتم النبیین" به هر صورتی که قرائت شود و به هر معنایی که بیاید، منظور از آن، پایان بخش بودن پیامبران است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی در راستای انکار خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، مدعی می‌شوند که لفظ "خاتم" در آیه‌ی 40 سوره‌ی احزاب، به معنای انگشتر و زینت‌بخش و نه پایان دهنده پیامبران است؛ همچنان که می‌خوانیم: «خاتِم به کسر تاء به معنای پایان دهنده و خاتَم به فتح تاء و نیز خَتم و خاتم آنچه که با آن مهر نهند و نیز زیب انگشت که انگشتر حلقه و نگین‌دار می‌باشد و آیه‌ی قرآنیه «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ... [احزاب/40]؛ محمّد (صلّی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است» را که در جواب اعتراض ناس بر اقتران آن حضرت با زینب بنت عمه‌ی خود و زوجه‌ی متروکه‌ی پسرخوانده او زید صدور یافت و در بیان ترفیع شأن ایشان در ما بین انبیاء می‌باشد؛ به کسر تاء و فتح تاء قرائت کردند، مخصوصاً عاصم از قراء سبعه به فتح تاء خواند».[1]
اما در پاسخ به اشکال مبلّغان بهائی پیرامون لفظ خاتم (برای انکار خاتمیت پیامبر اسلام)، لازم است تا نظر صاحبان فن لغت را در خصوص این واژه بررسی کنیم:
اول: ابن فارس، از صاحب‌نظران علم لغت گفته است: «الخاء و التاء و المیم اصلٌ واحد و هو بلوغ آخر الشیء... [2]؛ معنای اصلی ختم، رسیدن به آخر است. می‌گویند: "ختمتُ العمل" یعنی کار را به پایان رساندم و نیز می‌گویند: "ختم القاریء السوره" یعنی قاری سوره را به پایان رساند. اما "ختم" به معنی مهر زدن بر چیزی است، پس آن هم از همین باب (به پایان رسیدن) است؛ زیرا مُهر زدن حرزها واقع نمی‌شود مگر بعد از رسیدن آن به پایان خود. و لفظ خاتم هم از آن مشتق است، زیرا به وسیله‌ی آن، ختم و پایان انجام می‌شود و از همین‌رو، خاتِم خوانده می‌شود».
دوم: راغب اصفهانی در ذیل لغت خاتم آورده است: «"ختمتُ القرآن" یعنی قرآن را به آخر رساندم و تا پایان آن خواندم و به رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) خاتم النبیین گفته می‌شود، چون آن حضرت، نبوت را ختم کرد؛ یعنی با آمدن خود، رشته‌ی نبوت را به آخر رسانید».[3]
سوم: نویسنده‌ی کتاب لسان العرب، نیز در خصوص خاتم تصریح کرده است: «ختام القوم و خاتِمهم و خاتَمهم: آخرهم و الخاتِم و الخاتَم مِن أسماء النبی [4]؛ ختام یک قوم و خاتِم و خاتَم آن، آخرین آن‌هاست و دو لفظ خاتِم و خاتَم از اسمای پیامبر (صلّی الله علیه و آله) است».
چهارم: واژه‌ی خاتم در کتاب‌های قاموس اللغة [5] و مختار الصحاح [6] و سایر کتاب‌های لغت نیز به معنای "پایان دادن" و "آخرین بودن" آمده است.
بنابراین، واژه‌ی "خاتم" در این آیه، چه به صورت اسم فاعل (خاتم به معنای ختم کننده)، چه بر وزن عالَم (خاتم به معنی آخرین)، چه به معنی وسیله‌ی مهر کردن اسناد و نامه‌ها و چه به فتح تاء و میم به صورت فعل ماضی (به معنای پایان داد و تمام کرد)؛ حکایت از پایان بخشیدن به یک امر دارد. لذا با این وصف، مفاد آیه اینست که حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، آخرین پیامبران و پایان‌بخش آن‌هاست.

پی‌نوشت:
[1]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ج 3، ص 163.
[2]. ابن فارس زکریا، معجم المقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، بیروت: مکتبة الأعلام الإسلامی، 1404 ق، ج 2، ص 245.
[3]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بی‌جا: دفتر نشر الکتاب، دوم، 1404 ق، ص 142.
[4]. احمد ابن منظور، لسان العرب، قم: نشر ادب حوزه، محرم 1405 ق، ج 4، ص 25.
[5]. محمد بن یعقوب فیروزآبادی، قاموس اللغة، ج 4، ص 102.
[6]. زین الدین الراضی، مختار الصحاح، ص 130.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.