کور و کر شدن در مقابل روایات غلوآمیز خود

  • 1396/12/20 - 15:38
چرا برخی از اهل سنت به بهانه زدودن پیرایه‌های غیر واقعی از اسلام، به محض اینکه حدیثی در فضیلت امیرمؤمنان و اهل‌بیت می‌شنوند، صدای «وا اسلاماه» و «وامحمّداه» آنان بلند می‌شود و گوش فلک را با فریاد‌های فریبنده خود کر می‌کنند و در مقابل همینان در برابر بسیاری از روایات غلوآمیزی که دروغ بودن آنها از دور آشکار است، کور و کر می‌شوند.

یکی از سؤالاتی که در مبحث اهل‌بیت به برخی از اهل سنت وارد است این سؤال است که چرا برخی از علمایشان به بهانه زدودن پیرایه‌های غیر واقعی از اسلام، به محض این‌که حدیثی در فضیلت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) می‌شنوند، صدای «وا اسلاماه» و «وامحمّداه» آنان بلند می‌شود و گوش فلک را با فریاد‌های فریبنده خود کر می‌کنند و با هر ترفندی، سعی در تضعیف و از کار انداختن چنین روایاتی دارند، چرا همینان در برابر بسیاری از روایات غلوآمیزی که دروغ بودن آن‌ها از دور آشکار است، کور و کر می‌شوند و هرگز از آن‌ها سخن نمی‌گویند؟! با این تفاوت که روایات وارد شده در فضیلت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، روایاتی صحیح السند و مورد تایید آیات قرآن، سنّت و موازین عقلی است، اما روایات فضیلت دیگران، ساختگی، ضعیف السند و مخالف آیات قرآن کریم است.
به عنوان نمونه در روایتی به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده‌اند که فرمود: «وقتی قیامت برپا می‌شود، منادی از زیر عرش الهی ندا می‌دهد: اصحاب محمد کجایند؟ در این هنگام ابوبکر، عمر بن خطّاب، عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب را می‌آورند. به ابوبکر گفته می‌شود: برو جلوی درب بهشت بایست و با رحمت خدا هر که را می‌خواهی، وارد بهشت کن و هر که نمی‌خواهی، مانع شو! سپس به عمر گفته می‌شود: برو جلو پل صراط بایست و هر که را خواستی، پرونده‌اش را سنگین کن تا به بهشت برود و هر که را خواستی، از پرونده‌اش بردار تا سبک شود و وارد دوزخ شود؛ سپس خداوند دو جامه بر عثمان پوشانده و به او می‌گوید: من این دو جامه را هم‌زمان با خلقت آسمان‌ها و زمین آفریده و برای امروز تو ذخیره نمودم... .»[1]

هم‌چنین گروهی از روایات که در کتاب بخاری و مسلم به عنوان دو کتاب از مهم‌ترین کتاب‌های رواییشان در تنزّل دادن شخصیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و بالا بردن جایگاه ابوبکر، عمر و عثمان است؛ خصوصاً روایات فراوانی که به «موافقات عمر» اشتهار یافته و منظور از آن‌ها روایاتی است که گویای این موضوع است که در چند مورد که میان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و عمر بن خطّاب اختلاف گردیده بود، خداوند به موافقت با عمر آیاتی را نازل می‌کرد؛ به عنوان نمونه در یکی از این روایات آمده که عمر گفت: «من با پروردگارم در سه مسأله موافقت کردم: نخست آن‌که به پیامبر گفتم: ای رسول خدا! چه می‌شد ما مقام ابراهیم را جایگاه نماز (مصلّا) قرار می‌دادیم؟ پس از پیشنهاد من بود که این آیه کریمه نازل شد: «وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى.[بقره/125] از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید!» دوّم آن‌که در مسأله حجاب، من عرضه داشتم: ای رسول خدا باید زنانت را امر کنی تا در حجاب روند، زیرا اکنون همه کس از نیکان و بدان با آن‌ها سخن می‌گویند، پس از پیشنهاد من بود که آیه حجاب نازل شد. سوّم آن‌که چون زنان پیامبر نسبت به وی حسادت و غیرت می‌ورزیدند، من به آن‌ها گفتم: اگر پیامبر شما را طلاق دهد، امید است که خداوند همسرانی بهتر از شما نصیبش فرماید. پس از سخن من بود که خداوند این آیه را نازل فرمود: «‏عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَيْراً مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ.[تحریم/5] امید است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد، همسرانی مسلمان، مؤمن...»[2]

پی‌نوشت:

[1]. کتاب الفوائد، شافعی، ریاض، ج 1، ص 107.
[2]. صحیح البخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 157.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.