شکواییه‌ی مولا(علیه السلام)

  • 1396/12/06 - 13:06
تاریخ مملو از ظلم هایی است که بر بندگان صالح و اولیاء خدا رفته است. وقتی به سخنان جانسوز امیرالمومنین حضرت علی(علیه السلام) نگاه می کنیم، به اوج مظلومیت آن حضرت پی می بریم. و به جرأت می توان گفت که مولا علی(علیه السلام) اول مظلوم عالم است چرا که با تمام سفارشات نبی خدا، او را از حقوق اولیه اش و جانشینی برحقش محروم کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب – بعد از به خلافت رسیدن غیر موجه ابوبکر، حضرت علی(علیه السلام) به عنوان مخالف واقعی این اتفاق، به بهانه های مختلف، مخالفت خود را اعلام می کرد. گاهی اوقات حضرت در خطبه های خود به ماجرای غصب خلافت اشاره می کرد و صراحتا نوک پیکان سخنان خود را متوجه ابوبکر و عمر بن خطاب می کرد. یکی از این خطبه ها، خطبه شقشقیه است که حضرت در آن چند بار گلایه و انتقاد از خلیفه و نحوه غصب خلافت دارد.
1) انتقاد اول
حضرت در فراضی از سخنانش فرموده است: «اما و الله لقد تَقَمَّصَها ابن ابى قحافه و انه لِيَعلَمَ اَنَّ مَحَلّى مِنها مَحَلُّ القُطب من الرَحى[1] سوگند به خدا كه پسر ابوقحافه(ابوبکر) لباس خلافت را به تن پوشيد در حالى كه مى‌دانست منزلت و شأن من نسبت به خلافت مسلمانان مانند سنگ ميانه آسياست»
اين انتقاد در واقع مهم ترين انتقادى است كه حضرت به جريان خلافت و تغيير مسير آن دارند. چرا که حضرت اعترافات ابوبکر نسبت به برتری خودش بر دیگران را بسیار شنیده بود و ابوبکر در کل زمان حیات خود بارها و بارها در مورد شأن و منزلت حضرت علی(علیه السلام) سخن گفته بود و خود به برتری حضرت اعتراف کرد. لذا این امر بر حضرت بسیار گران آمده بود به گونه ایی که در اولین شکوه و انتقاد خود به خلیفه به این ماجرا اشاره می‌کند.
در مورد اعترافات ابوبکر به برتری حضرت علی روایات فراوانی وجود دارد. محب طبری به نقل از شعبي گويد : «أن أبابكر نظر إلى علي بن أبي طالب، فقال: من سره أن ينظر إلى أقرب الناس قرابة من رسول الله، و أعظمهم عنه غناء، و أحظاهم عنده منزلة، فلينظر و أشار إلى علي بن أبي طالب[2] ابوبکر به علی بن ابی طالب نگاه می کرد و گفت: هر کس خوش دارد بنگرد به کسي که بزرگ‌ترين مردم در مقام و منزلت و نزديک‌ترين مردم به پيامبر و برترين مردم به نام و نشان و بزرگ ترين مردم در بي نيازي از مردم که از جهت رسول اکرم به دست آورده، بنگرد به اين کس که از دور نمايان شد»
2) انتقاد دوم
امام علی(عليه السلام) در ادامه خطبه شقشقيه به انتقاد از نحوه انتقال حكومت توسط خليفه اول به خليفه دوم مى‌پردازد.
آن حضرت مى‌فرمايد: «حتى مضى الاول لسبيله، فأدلى بها الى (ابن الخطاب)... فيا عجبأً بَينا هو يَستَقيلُها فى حياته اذ عَقَدَها لآخَرَ بعد وفاته[3] تا اين كه اولى راه خود را به انتها رساند، سپس خلافت را به پسر خطاب سپرد. جاى بسى شگفتى است! او در زمان حيات خود، فسخ بيعت را از مردم مى‌خواست ولى، عهد خلافت را پس از خود براى ديگرى بست»
در خصوص درخواست فسخ بیعت، در تاریخ و منابع حدیثی نقل شده است که ابوبکر گفته است: «اقيلونى فلست بخيركم و علی فیکم[4] اى مردم بيعت خود را از من فسخ كنيد و مرا از خلافت عزل نماييد كه من بهترين شما نيستم و حال اين كه علی در ميان شماست»
یا به تعبیر دیگر گفته است: «اِنّى ولِّيتُ عَليكم وَ لَستُ بخيركم[5]من ولايت بر شما را پذيرفتم در صورتى كه بهتر از شما نيستم«..
در اينجا توضيح اين نكته الزامى است كه اهل سنت اعتقاد دارند حكومت بايد بر اساس شورا تعيين شود و اهل حل و عقد جمع شوند و يك نفر از افراد امت را به عنوان خليفه انتخاب نمايند و مردم نيز با او بيعت كنند، اما سؤال اين است كه چرا اين روش پس از خليفه اول اجرا نشد و از اهل حل و عقد براى خلافت عمر بن خطاب پرسش نگرديد؟ چرا خليفه اول بر خلاف نظام شورايى، خليفه بعد از خود را تعيين كرد؟ آيا در اين مورد با كسى مشورت شد؟ و اگر نظام تعيين خليفه، بر اساس انتصاب است چنان كه ابوبكر انجام داد، پس چگونه ممكن است كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله و سلم) كه مؤسس و بنيانگذار حكومت اسلامى است و براى حاكميت دين خدا و قرآن، رنج بسيار تحمل كرده پس از خود براى رهبرى امت اسلامى فردى را معرفى نفرمايد؟ آيا ممكن است ايشان اسلام و مسلمانان را به حال خود رها كرده ولى خليفه اول، متوجه اين امر خطير بوده و درباره عمر وصيت كرده و او را به طور رسمى به عنوان جانشين خود به مردم معرفى نمايد؟ آيا ايشان از رسول مكرم اسلام(صلى الله عليه وآله)نسبت به اسلام و امت اسلامى احساس مسؤوليت بيشترى داشتند؟
به هر ترتيب از كلام امام(عليه السلام) كه فرمود: «فادلى بها الى ابن الخطاب»، چنين استفاده مى شود كه اين دو خليفه، حكومت را به يكديگر واگذاشتند و اين در واقع انتقاد ديگرى است كه آن حضرت در خطبه شقشقيه به روش غلط انتخاب خليفه پس از ابوبكر وارد مى سازد.

در این خطبه سراسر درد و رنج سخنان و گلایه های دیگری از حضرت علی(علیه السلام) بیان شده است که در این مجال نمی گنجد.

پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه/ خطبه شقشقیه
[2]. الریاض النضرة، محب طبری، دارالکتب العلمیة، بیروت ج2، ص215
المناقب، خوارزمی، موسسه نشر اسلامی، قم: ص161
الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ص177
[3]. نهج البلاغه/ خطبه شقشقیه
[4]. کنزالعمال، متقی هندی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص631 ش14112
الامامة والسیاسة، دینوری، دارالاضواء، بیروت: ج1، ص 14
تاریخ طبری، طبری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص450
شرح نهج ‏البلاغه، ابن ابی‏ الحدید، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج17، ص155
[5].شرح نهج ‏البلاغه، ابن ابی‏ الحدید، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج 1، ص 131
تاريخ يعقوبى، یعقوبی، دارالعلم، بیروت: ج2، ص127
الكامل فى التاريخ، ابن اثیر، درالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص323
تاریخ طبری، طبری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص450
بداية و النهاية، ابن كثير، درالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص269

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.